واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه رسالت: آقای هاشمی! نسبت شما با دشمنان اندیشه امام (ره) چیست؟! هاشمی رفسنجانی ضمن سخنانی در همایش قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی(ره) گفت: اگر انقلاب را با توجه به دیدگاه و اندیشه های امام خمینی پیش می بردیم، قطعا در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم اما من مایوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الان نگذاشتند به آن دست پیدا کنیم، در آینده ایجاد کنیم. روزنامه کیهان دیروز در باره این سخنان هاشمی نوشت: قطعا اصل این حرف، حرف درستی است که هر قدر به اندیشه امام خمینی(ره) به عنوان منطق برخاسته از اسلام و قرآن بیشتر عمل کنیم، وضعیت بهتری خواهیم داشت اما باید دید نسبت آقای هاشمی با این سخن درست چیست؟ ارکان اندیشه امام را «استکبارستیزی، نفی اباحه گری و مرزبندی با اسلام التقاطی- آمریکایی، عدالت خواهی، مبارزه با فقر و تبعیض و فساد، نهضت جهانی اسلام و مستضعفان، مقابله جدی با جریان فتنه گر و آشوب طلب» و عمود قائم همه اینها «ولایت فقیه» تشکیل می دهد. اینکه «آمریکا ابرقدرت است و بدون رابطه با او نمی شود سر کرد»! و «باید در زمینه رابطه با آمریکا تابوشکنی کرد»! یا «نباید درباره مسائل لبنان و فلسطین و سوریه ماجراجویی بکنیم» آیا نسبتی جز تضاد با اندیشه امام دارد؟ میدان دادن به طیفی از مفسدان اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در دولت سازندگی و سپس هم صف شدن با فتنه گران و آشوب طلبان، آیا کمک به اجرای اندیشه امام بود؟ چگونه آقای هاشمی در اردوگاهی ایستاد که پیشاهنگان آن صراحتا شعار حذف اسلام از «جمهوری اسلامی» و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «نه غزه نه لبنان» و... سر می دادند؟! چطور بازداشتی های سازمان تروریستی منافقین و بهائیت، با صراحت از سوی فرزند آقای هاشمی به عنوان دوستان خوب و جدید معرفی شدند؟ و چگونه امثال عبدالحسین هراتی عنصر فراری و هتاک به حضرت امام(ره) به عنوان مشاور ارشد به دفتر هاشمی راه یافت و در دیدارهای ویژه او با برخی هیئت های خارجی شرکت کرد؟ اگر اندیشه امام و پیشرفت انقلاب واقعا برای آقای هاشمی مهم است، چگونه است که روزنامه زنجیره ای و بدنام شرق در سرمقاله 25 مرداد 94 به تصریح می نویسد «اهمیت هاشمی در اعلام ختم دوره انقلاب است. او اولین دولت پسا انقلابی[!] را تاسیس کرد و کسانی که آمادگی روحی دوره جدید را نداشتند کنار گذاشت و شکاف تاریخی در انقلاب به وجود آورد. چه کسی جز او می توانست چنین صریح، ختم دوره ای و آغاز دوره ای جدید را اعلام کند.» عجب اسم بی مسمایی دارد این زیباکلام! زیباکلام با تأکید بر اینکه برجام را آغازی برای پایان «مرگ بر آمریکا» گفتن می داند، گفت: «استکبارستیزی از ابتدای انقلاب جزء اهداف انقلاب نبود.» به گزارش خبرگزاری دانشجو، وی در نشستی که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف با عنوان بازخوانی اتفاقات 13 آبان و چشم انداز روابط ایران و آمریکا برگزار شد، استکبارستیزی را عاملی دانست که ظرف 200 سال گذشته هیچ تحول واقعی به اندازه آن تیشه به ریشه منافع ملی نزده است. وی افزود: «آمریکا ستیزی موجب شد که ما عملا فلج شویم، چه در روابط سیاسی و چه در روند توسعه اقتصادی.» پنهان کردن ایران ستیزی از سوی غرب به ویژه آمریکا، آن هم توسط استاد علوم سیاسی با انبوهی از شواهد تاریخی که از یکصد سال پیش تا کنون باقی مانده است، از عجایب روزگار است. بیش از نیم قرن است که آمریکایی ها منابع ما را غارت می کنند و صدها هزار نفر را در ایران کشته اند و به زندان افکنده اند و در منطقه از هیچ جنایتی در حمایت از رژیم صهیونیستی فروگذار نمی کنند. اگر مردم ایران بخواهند در برابر این ظلم ها بایستند متهم به «آمریکاستیزی» از سوی یک استاد علوم سیاسی می شوند! نظر آقای زیباکلام، یک نظر سیاسی نیست، اهانت به شعور یک ملت است. حال چرا در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران اجازه می دهند او به جای نظریه پردازی، مدام به ملت اهانت کند، این هم از آثار و نتایج عدم تحول در علوم انسانی است. این نوع حرف ها نوعی خوداظهاری تست هوش سیاسی است! جان بولتون: تهدید واقعی ایران، حمایت از تروریسم بود نه هسته ای جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل در نشست ائتلاف جمهوری خواهان یهودی در لاس وگاس، با بیان اینکه امضای توافق هسته ای ایران برای اوباما بازی با آتش بود، مدعی شد: اینکه ما به ایران و فعالیت های هسته ای این کشور مشروعیت دادیم، موجب تقویت نفوذ روسیه در منطقه شد که همانند ایران از حکومت بشار اسد، حمایت می کند. وی افزود: به نظر می رسد بر سر این مسئله که ایران امروز یا فردا به سلاح اتمی دست پیدا کند، در حال چانه زنی هستیم. تهدید واقعی از سوی کشوری که یکی از حامیان شناخته شده تروریسم است، به قوت خود پابرجاست. دستیابی این کشور به سلاح اتمی به معنی قدرت گرفتن تروریسم خواهد بود. 50 هزار تومان هزینه عبور از یک آزاد راه! ساخت و بهره برداری از آزادراه های جدید در ایران این روزها با یک ابهام جدی روبه رو شده است؛ راه هایی که از یک سو به عنوان شاخص توسعه حمل و نقل شناخته می شوند و از سوی دیگر برای بسیاری از مردم قابل استفاده نیستند. به گزارش ایسنا، هزینه بسیار بالای ساخت آزادراه های جدید - به طوری که طبق اعلام شرکت ساخت برای هر کیلومتر از آن به بیش از 15 میلیارد تومان اعتبار نیاز است - باعث شده بخش قابل توجهی از طرح های جدید از سوی دولت به سرمایه گذاران غیر دولتی واگذار شود. هرچند این راهبرد توانسته بخشی از کسری بودجه جدی در این حوزه را برطرف کند. طولانی بودن زمان ساخت طرح های عمرانی و زمان بهره برداری از آنها باعث شده در زمان بهره برداری، بخش خصوصی در نرخ گذاری عوارض دست بالا را بگیرد و در نتیجه نرخ عوارض آزادراهی افزایش پیدا کند. در این بین وضعیت در آزادراه تازه تاسیسی مانند قم - گرمسار تا حدی پیش رفت که هزینه عبور یک کامیون از آن به 50 هزار تومان رسید. رقمی که باعث شد بسیاری از راننده ها ترجیح دهند از همان مسیر قدیم استفاده کنند.
سه شنبه ، ۱۲آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]