واضح آرشیو وب فارسی:تین نیوز: تین نیوز | اگر چه در دولت دهم پروژه زیرزمینی کردن خط آهن در مناطق 17 و 18 تهران با هدف عدم برخورد عابران با قطار ، کاهش ترافیک شهری و کاهش بافت فرسوده کلید خورد و با اهداف رفع آلودگی های صوتی و بصری، برطرف کردن ترافیک بین دو منطقه، حل مشکلات مربوط به وجود خیابان های کم عرض و آلودگی های زیست محیطی اجرایی شد اما در هفته اخیر اظهارات " سعید محمدزاده " معاون فنی و زیر بنایی راه آهن که در گفت و گو با فارس بیان کرده بود: " احداث هر کیلومتر از این تونل معادل بیش از 20 کیلومتر احداث خط جدید بار مالی دارد و در این شرایط اقتصادی کشور طبیعتا از نگاه ملی این امر نمی تواند مورد پذیرش باشد... ایده هایی نظیر زیرزمینی کردن خطوط راه آهن در محدوده شهرها یا خروج ایستگاه های راه آهن از داخل شهرها، از نظر مبانی فنی و دانش روز حمل ونقل مورد پذیرش نیست..." بیانگر تفاوت دیدگاه دو دولت در مورد اجرای این پروژه است. اما فارغ از دیدگاه دولتمردان، کارشناسان در مورد این پروژه چه نظری دارند؟ جعفر باقری یکی از کارشناسان حوزه ریلی در این باره می گوید: هر چند معتقدم در زمان مطالعات توجیهی این طرح چندان خوب عمل نشده ولی مشکل اصلی در اجرا و مدیریت طرح، مربوط به تعامل ضعیف یا بهتر بگوئیم کارشکنی عیان بین راه آهن و شهرداری بوده است. طرحی که می توانست بسیار کارآمدتر باشد، چنان درگیر این دشمنی ها شد که نمی توانست تبدیل به یک طرح سیاسی نشود. وی تاکید می کند: نمایش و بزرگنمایی در دولت قبل و مخالفت غیر کارشناسی در این دولت، تنها باعث هدر رفتن سرمایه گذاری شده است. باقری با طرح این پرسش که چگونه قرار است مسئولین دیگر شهرها با رغبت تن به ورود راه آهن به بافت شهری دهند و خود را به شعار TOD مسئولین فعلی بسپارند وقتی همین مدیران فعلی راه آهن علاقه ای به اجرای پروژه زیرزمینی کردن راه آهن در منطقه 17 و 18 تهران ندارند، می افزاید: مگر نه اینکه مشت نمونه خروار است؟ مگر نه اینکه بالاخره باید فرهنگ حضور ایستگاه در قلب شهر را ایجاد کرد؟ پس چرا این همه مخالفت با این طرح؟ علی اصغر شفیع نادری یکی دیگر از کارشناسان حوزه ریلی با یادآوری این که در زمان طرح این موضوع و در ذیل خبر مربوطه و قبل از شروع طرح، پرسش هایی از چرایی این موضوع مطرح کردم، خاطرنشان می کند: هدف طرح، سوال شد و این که آیا این روش (تونلی کردن راه آهن) بهترین راهکار است؟ مطالعات امکان سنجی موضوع نیز درخواست شد. اشاره به تجربیات کشورهای دیگر و اینکه آنها در این خصوص چه می کنند، شد که متاسفانه کسی از مسئولین طرح توضیحی نداد. وی تاکید می کند: به هر حال هنوز در جایی ندیده ام که روش فنی استفاده شده در این طرح را برای رفع مشکل سر و صدا هوایی و ارتعاشات زمینی عبور قطارها برای همسایگان مجاور خط ابه کار ببرند. باقری می گوید: مطالعات توجیهی این طرح با مشارکت دو مشاور (یکی ریلی یعنی مترا و دیگری شهرساز مورد تایید شهرداری تهران) صورت گرفت. تنها یکی از مواردی که قرار بود حل شود، بحث صدا و ارتعاش بود، بحث های شهرسازی مانند جدایی شمال و جنوب خط، وضعیت اجتماعی حاشیه خط، مراکز تجمع معتادین در حریم خط و بسیاری مشکلات دیگر نیز بررسی شد. در ابتدا قرار بود که شهرداری و راه آهن مشترکا طرح را اجرا کنند و هر دو از منافع آن استفاده نمایند (آزادسازی اراضی حریم و پارکینگ ها و مراکز تجاری) اما به مرور که طرح سیاسی شد، این موضوع تعمدا فراموش و محل مناقشه شد. وی می افزاید: مطالعات مفصلی نیز در خصوص ظرفیت ورودی و خروجی قطارها به ایستگاه تهران و ایستگاه های اقماری اطراف تهران صورت گرفته است. این موارد تایید یا رد کننده این طرح نیستند و فقط مشخصات آن را تحت الشعاع قرار داده اند اگر چه همچنان معتقدم اصل طرح زیرزمینی کردن (فارق از نحوه اجرا، برخوردها ، تغییرات یا مشخصات آن) کاملا صحیح و ضروری است. اما شفیع نادری در ادامه این پرسش را مطرح می کند که آیا در مطالعات این دو شرکت به تجربه کشورهای دیگر برای دستیابی به بهترین روش فنی حل این مشکلات پرداخته شده است؟ اگر این کار انجام شده است خوب است در گام اول متن گزارش مربوطه به قضاوت افکار کارشناسی گذاشته شود تا مشخص شود مشاور یا مشاورین مربوطه با چه فرض هایی رای به زیرزمینی کردن راه آهن داده اند و آن را بهترین راهکار فنی و اقتصادی برای رفع مشکلات ذکر شده دانسته اند. مهدی ساسانی کارشناسان حمل و نقل نیز می گوید: باتوجه به نکاتی که بیان شد با حذف راه آهن از روی زمین مشکلات حل شده است. طی دوره اجرای پروژه هم با استفاده از شبکه راه آهن موجود قطارها به سمت امتداد راه آهن بعد از محدوده پروژه حرکت می کردند. پس به نظر می رسد که اگر کلا راه آهن از این بخش حذف می شد و ایستگاه جدیدی در غرب تهران برای خدمات رسانی به مسافرانی که عازم غرب بودن و هستند احداث می شد عملا با هزینه بسیار کمتری دستیابی به اهداف مورد نظر (یعنی کاهش ارتعاش و صدا، ایجاد پیوستگی بین شمال و جنوب خط، جلوگیری از تجمع معتادها و مانند آن) ممکن می شد. حال سوال این است که کسی به حذف راه آهن از این منطقه فکر کرده بود؟ باقری می گوید: بر اساس تجربیات سایر کشورها اگر بخواهیم شبکه ریلی کارآمدی داشته باشیم، یکی از الزامات ایستگاه های مرکز شهر است. در مطالعات متعدد صورت گرفته ایستگاه های ملکی، کرج، شهر آفتاب، ورامین و حتی تپه های عباس آباد و تجریش به عنوان ایستگاه های اقماری و ایستگاه های دوم و سوم تهران مطرح و مطالعه شده اند. بحث صحت و سقم یا کیفیت مطالعات و سطح آنها حتما مطرح است، اما همگی آنها (که کارفرمای بعضی نهادهایی جز راه آهن یا وزارت راه بوده اند) حفظ ایستگاه فعلی را مور د تاکید قرار داده اند. البته بسیاری از مطالعات نیز بر لزوم کوچک سازی و حداقل سازی ایستگاه فعلی تاکید دارند. ولی این موضوع پیش از آنکه نیاز به بررسی فنی داشته باشد، نیاز به مباحث مالکیت ارگانها و نهادهای رسمی کشور دارد.
سه شنبه ، ۱۲آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]