واضح آرشیو وب فارسی:ادیان نیوز: به گزارش ادیان نیوز ، متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است: پرسش : توجه به چه اصولی انسان را از خطرات زبان محفوظ می دارد؟ پاسخ اجمالی: اصول کلّى براى مبارزه با آفات زبان عبارتند از: ۱ـ توجّه جدّى به خطرات زبان: زیرا این عضو مى تواند تو را به اوج سعادت برساند و یا بر خاک ذلّت و شقاوت بنشاند. ۲ ـ سکوت: هر قدر انسان کمتر سخن بگوید لغزشهاى او کمتر است، و هر قدر بیشتر سکوت کند سلامت او بیشتر خواهد بود. ۳ ـ حفظ زبان (نخست اندیشه کردن سپس گفتار): اگر انسان پیش از آن که شروع به سخن گفتن کند در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمى بیندیشد، بسیارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى شود. پاسخ تفصیلی: زبان در عین این که یکى از بزرگترین نعمتهاى پروردگار است می تواند بسیار خطرناک باشد تا آنجا که سرچشمه گناهان بى شمار مى گردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مى کشد، باید به فکر بود که با رعایت کدام اصول مى توان این خطر بزرگ را بر طرف کرد یا به حدّاقل رسانید؟ از روایات اسلامى و کلمات بزرگان اخلاق و رهروان سیر و سلوک الى اللّه امورى استفاده مى شود که ما آنها را به عنوان اصول کلّى براى مبارزه با آفات زبان مى آوریم: ۱ ـ توجّه جدّى به خطرات زبان: براى پرهیز از خطرات هر موجود خطرناک قبل از هر چیز توجّه کامل به خطرات آن لازم است، هر روز که انسان از خواب بیدار مى شود باید به خودش توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد زیرا این عضو مى تواند تو را به اوج سعادت برساند و یا بر خاک ذلّت و شقاوت بنشاند؛ اگر غافل شوى همچون حیوان درّنده غافلگیرى، تو را مى درد. این معنى بطرز زیبائى در روایات اسلامى وارد شده است. در حدیثى از «سعید بن جبیر» از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «اِذا اَصْبَحَ ابْنُ آدَمَ اَصْبَحَتِ الاَْعْضاءُ کُلُّها تَسْتَکْفِى اللِّسانُ اَنّى تَقُولُ اِتَّقِ اللّهَ فِینا فَاِنَّکَ اِنْ اِسْتَقِمْتَ اِسْتَقَمْنا وَ اِنْ اِعْوَجَجْتَ اِعْوَجَجْنا»(۱)؛ (هنگامى که فرزندان آدم صبح مى کنند تمام اعضاى بدن به زبان هشدار مى دهند و مى گویند تقواى الهى را در مورد ما مراعات کن، چرا که اگر تو به راه راست بروى ما نیز به راه راست مى رویم و اگر تو به راه کج بروى ما نیز به راه کج مى رویم!). در حدیثی از امام علىّ ابن الحسین(علیه السلام) آمده است: «اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ عَلى جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباح فَیَقُولُ کَیْفَ اَصْبَحْتُمْ؟! فَیْقَولُونَ بِخَیْر اِنْ تَرَکْتَنا وَ یَقُولُونَ اللّهَ اللّهَ فینا، وَ یُناشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ اِنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ»(۲)؛ (زبان انسان هر روز صبح به تمام اعضاء بدن نظر مى افکند و مى گوید: صبح شما چگونه است؟ مى گویند خوب است اگر تو ما را به حال خود واگذارى! [سپس اضافه مى کنند] خدا را، خدا را، رعایت حال ما را بکن، و به او قسم مى دهند و مى گویند ما به واسطه تو مشمول ثواب یا عقاب واقع مى شویم!). ۲ ـ سکوت: هر قدر انسان کمتر سخن بگوید لغزشهاى او کمتر است، و هر قدر بیشتر سکوت کند سلامت او بیشتر خواهد بود. اضافه بر این، ممارست بر سکوت سبب مى شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد، و از طغیان و سرکشى آن بکاهد و به این ترتیب به جائى مى رسد که جز حق نگوید و جز به رضاى خداوند سخن نراند. باید توجّه داشت که مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست ـ زیرا بسیارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است ـ بلکه منظور از قِلّهُ الکلام (کم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بى محتوا و مانند آن است. به همین دلیل، در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ، وَ مَنْ کَثُر خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ»(۳)؛ (کسى که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان مى شود؛ و کسى که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیاء او کم مى شود؛ و کسى که حیائش کم شود، پرهیزگارى اش کم مى شود؛ و کسى که ورعش کم شود، قلبش مى میرد؛ و کسى که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ مى شود!). همین مضمون با تعبیر فشرده ترى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده است.(۴) در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار مى خوانیم: «اَلْکَلامُ کَالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنْفَعُ وَ کَثِیرُهُ قاتِلٌ»(۵)؛ (سخن مانند دارو است، اندکش مفید و کثیرش قاتل است!). ۳ ـ حفظ زبان (نخست اندیشه کردن سپس گفتار): اگر انسان پیش از آن که شروع به سخن گفتن کند، در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمى بیندیشد، بسیارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى شود. آرى! بى مطالعه سخن گفتن است که انسان را در انواع گناهان که از این عضو مخصوص سرچشمه مى گیرد، غوطه ور مى سازد! در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «اِنَّ لِسانَ الْمُؤْمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ، فَاِذا اَرادَ اَنْ یَتَکَلَّمَ بِشَىء تَدَبَّرَهُ بِقَلْبِهِ، ثُمَّ اَمْضاهُ بِلسانِهِ، وَاِنَّ لِسانَ الْمُنافِقِ اَمامَ قَلْبِهِ، فَاِذا هَمَّ بِشَىء اَمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یَتَدَبَّرْهُ بِقَلْبِهِ»؛ (زبان انسان با ایمان در پشت قلب او قرار دارد، هنگامى که اراده سخن گفتن کند، نخست در آن مى اندیشد، سپس با زبانش آن را امضا مى کند؛ ولى زبان منافق در جلو قلب اوست، هنگامى که تصمیم به گفتن چیزى بگیرد نخست آن را با زبانش امضا مى کند و در آن نمى اندیشد!).(۶) همین مضمون با کمى تفاوت در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه در کلام امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است. و در تعبیر دیـگرى از امام حسن عسکرى(علیه السلام) چنین مى خوانیم: «قَـلْبُ الاَْحْـمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکِیمِ فى قَلْبِهِ»(۷)؛ (قلب نادان در دهان اوست، و دهان دانا در دل او!). بدیهى است مراد از قلب در این جا همان عقل و فکر است، و بودن زبان در جلو قلب، یا در عقب آن، کنایه از تفکّر و اندیشه درباره محتواى سخن یا عدم آن است. راستى! چه مى شد اگر همیشه ما پیش از آن که سخن را آغاز کنیم، فکر خود را به کار مى گرفتیم و درباره انگیزه ها و نتیجه ها و محتواى سخنان خود مى اندیشیدیم، که آیا این سخن بیهوده است یا زیانبار؟ یا هتک حرمت مؤمن یا حمایت از ظالم و مانند آن؟ یا این که سخنى است براى خدا، و در طریق امر به معروف و نهى از منکر و حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم، و مورد رضاى حق و سبب خوشنودى بندگان خدا؟ این سخن را با حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) که جامع همه مباحث بالا است و بر دل انسان نور و صفا مى پاشد پایان مى دهیم، فرمود: «اِنْ اَحْبَبْتَ سَلامَهَ نَفْسِکَ وَسَتْرَ مَعایِبِکَ فَاقْلِلْ کَلامَکَ وَاکْثِرْ صَمْتَکَ، یَتَوَفَّرْ فِکْرُکَ و یَسْتَنِرْ قَلْبُکَ»(۸)؛ (اگر دوست دارى از سلامت نفس برخوردار شوى و عیوب و کاستیهایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوى و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوى، و قلبت نورانى گردد!). (۹) پی نوشت: (۱). المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ملا محسن فیض کاشانى، محقق/ مصحح: غفاری، على اکبر، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجرى قمرى، ج ۵، ص ۱۹۳، «بیان عظم خطر اللسان و فضیله الصمت». (۲). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران ، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق ، ج ۲، ص ۱۱۵، باب «الصمت و حفظ اللسان …». (۳). نهج البلاغه، شریف الرضى، محمد بن حسین ، محقق/ مصحح: صبحی صالح، هجرت ، قم ، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق ، ص ۵۳۶، کلمات قصار، کلمه [۳۵۵] ۳۴۹. (۴). المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ملا محسن فیض کاشانى، محقق/ مصحح: غفاری، على اکبر، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجرى قمرى، ج ۵، ص ۱۹۶، «بیان عظم خطر اللسان و فضیله الصمت)». (۵). غرر الحکم و درر الکلم ، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سید مهدى ، دار الکتاب الإسلامی ، قم ، چاپ دوم ، ۱۴۱۰ ق ، ص ۱۲۶، حدیث ۲۲۰۶. (۶). المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ملا محسن فیض کاشانى، محقق/ مصحح: غفاری، على اکبر، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجرى قمرى، ج ۵، ص ۱۹۵، «بیان عظم خطر اللسان و فضیله الصمت». (۷).بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ، محقق/ مصحح: جمعى از محققان ، دار إحیاء التراث العربی ، بیروت ، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق ، ج ۷۵، ص ۳۷۴ ، باب ۲۹ «مواعظ أبی محمد العسکری ع و کتبه إلى أصحابه…». (۸). غرر الحکم و درر الکلم ، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سید مهدى ، دار الکتاب الإسلامی ، قم ، چاپ دوم ، ۱۴۱۰ ق ، ص ۲۵۷، حدیث۲۰. (۹). گرد آوری از کتاب: اخلاق در قرآن ، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ ه.ش ، ج ۱، ص ۳۱۸. منبع : شفقنا
دوشنبه ، ۱۱آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ادیان نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]