واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا،اين كارگردان جوان و آتيه دار سينماي ايران با بهره گيري از چند شخصيت و ايجاد رابطه ميان آنها،بي نياز از شخصيت هاي فرعي متعدد داستانش را به شكل جذابي تعريف كرده و پيش برده است. معرفي شخصيت هاي اصلي - سيما و پرديس- در ابتداي فيلم،چندان خوب انجام نگرفته و برخوردشان در فروشگاه آن هم پس از دو سال اندكي گل درشت و شبيه به فيلم هاي هندي است، اما ديالوگ هاي نوشته شده براي آنها در صحنه بعدي بسيار هوشمندانه و رمز گشا بوده و تماشاگر را كاملا با وضعيت گذشته هردو آشنا مي سازد.با اين حال بي پروايي حاكم بر گفت وگوهاي اين دو سكانس -فروشگاه و اتومبيل سيما- را كمي بيش از حد بوده كه مي توانسته با توجه به ساختار جامعه ايران اندكي تعديل شود. ايده تصادف اتومبيل سيما با يك ميني بوس براي وارد شدن پاشا -همسر سيما- بسيار هوشمندانه بوده كه از اتلاف وقت جلوگيري كرده است.در ادامه رفتن پاشا به منزل پرديس نيز كه با جزييات مفصلي نوشته شده،زمينه را براي انفجار سيما فراهم مي سازد.اما پرسشي كه براي هر تماشاگري پيش مي آيد اين است كه سيما با داشتن چنين سند تصويري ننگيني چرا باز به سراغ پرديس مي رود؟ سوالي كه هيچگاه بدان جوابي داده نمي شود! شخصيت پرديس با وجود آنكه نمونه مشابهي همچون:ليلاي فيلم آب و آتش دارد،فوق العاده از كار درآمده و چند وجهي بودنش كمك شاياني به پيشرفت داستان مي كند.به عنوان مثال به گريه پاياني وي در اتومبيل كرايه پس از ريختن آبروي سيما توجه كنيد. اما فيلم درست از جايي كه پاشا سيما را از خانه بيرون مي كند، لحن ديگري به خود گرفته و از يك اثر اجتماعي به يك فيلم خانوادگي پر اشك و آه -ملورام- تغيير مسير مي دهد! به يكباره خانه پدري كه سيما هيچ تعلق خاطري به آن نداشته، به بهترين خانه دنيا مبدل شده و مادر و خواهرش نيز همچنين. اين تحول شخصيت ها كه مختص به مجموعه ها و فيلم هاي تلويزيوني است در حوالي اتوبان لطمه سنگيني به كليت كار وارد كرده و از اين منظر اسعدي مي بايست توجه بيشتري به كار فيلمنامه نويس خود -سعيد نعمت الله- كه اين فيلم نخستين كار سينمايي اش به حساب مي آيد،داشت. نكته ديگر اينكه حوالي اتوبان چند پايان داشته و اين معضل قديمي سينماي ايران را به همراه دارد. فيلم درست پس از حركت ماشين گل زده عروس به پايان رسيده و عملا ايده مرگ مادر فقط براي نمايش تنهايي سيما به كار گرفته شده كه صحنه قبلي آن را به تماشاگر انتقال داده بود. سياوش اسعدي با اين فيلم نشان داده كه سينما و عنصري به نام عمق ميدان را مي شناسد و براي به تصوير كشيدن فيلمنامه اش ايده هاي فني فوق العاده اي دارد كه به عنوان مثال مي توان به نشان دادن مرگ مادر از طريق انعكاس چشمان وي در آب داخل كاسه اشاره كرد كه به لحاظ بصري عالي از كار درآمده است. وي در انتخاب بازيگران هم -به جز نورا هاشمي كه بازي ضعيفش به پاشنه آشيل فيلم تبديل شده- خوب عمل كرده و گلچهره سجاديه اي كه بخشي از بهترين خاطراتمان از سينما در دهه 1360 و 70 شكل داده را پس از مدتها كم كاري با نقشي جذاب و به يادماندني به سينما آورده است. بازي عالي او كه چيزي از استانداردهاي جهاني كم ندارد، به شخصيت پرديس عمق بخشيده و آن را از ديگر نقش ها متمايز كرده است. شهاب حسيني هم كه اين سال ها نقش هاي مهمي را ايفا كرده، شخصيت مرموز و تا اندازه اي پيچيده پاشا را به گونه اي بازي كرده كه تماشاگر تا انتها براي نزديكي يا دوري از او سرگردان بوده كه وجوه خاكستري اش موجبات اين امر را فراهم آورده است. فيلم سينمايي حوالي اتوبان با وجود داستان ملتهب و حساسيت زايش به خوبي توانسته از بزنگاه هاي فيلم هاي مشابه خود به سلامت عبور كرده و ثابت كند كه فيلمسازان جواني از جنس سياوش اسعدي حرف هاي زيادي در حوزه اجتماع براي گفتن دارند به شرط آنكه امكانات براي آنان فراهم شود. از:محمد جليلوند فراهنگ**1983**
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]