تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806848429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

16 درس از شعار اصلی «زیارت عاشورا»


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: قسمت دوم-در قسمت قبل، فرازی از زیارت عاشورا که می توان آن را شعار اصلی زیارت عاشورا قلمداد کرد (انی سلم لمن سالمکم...) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. اشاره کردیم که عبارت «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» و به دنبال آن، عبارت «و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» دو سطح متفاوت از تنازع و تعامل را بیان می کند. گفتیم که سطح عبارت نخست، سطح کنشی و رفتاری و سطح عبارت دوم، سطح انگیزشی و احساسی است. همچنین، اشاره کردیم که می توان چهار نوع رابطه سیاسی و اجتماعی را با استفاده از این دو سطح، در این فراز زیارت عاشورا، تعریف و تحلیل کرد: رابطه تنازعی و رابطه تعاملی، در دو حالت مطلق یا مشروط. که عبارت «انی سلم...» تعامل مشروط، «حرب...» تنازع مشروط، «ولی...» تعامل مطلق، و «عدو...» تنازع مطلق را مطرح می کند. اکنون می خواهیم به پیام ها و درس هایی که از این شعار مهم زیارت عاشورا می توان گرفت، اشاره کنیم. این درس ها می تواند خطی مشی سیاسی و اجتماعی همه فعالان مکتبی ما را مشخص کند. درس نخست: دشمن تراشی ممنوع! نخستین درسی که از نخستین عبارت این شعار عمیق زیارت عاشورا می توان فهمید، این است که هیچ گاه خودمان تعامل را به تنازع تبدیل نکنیم. «انی سلم لمن سالمکم»؛ وقتی طرف مقابل خود را با ارزش های دینی ما درگیر نکرده است، ما او را وادار به درگیری نکنیم. وقتی طرف مقابل خود را دشمن ما نمی داند، ما او را به دشمنِ خودمان تبدیل نکنیم. پس دشمن تراشی، ممنوع! «و حرب لمن حاربکم» یعنی جنگ و درگیری من فقط با کسی است که با شما می جنگد. وقتی کسی با ارزش های دینی ما سرِ جنگ ندارد، این هنر نیست که با او درگیر شویم و جبهه معارض خودمان را توسعه دهیم. قرار نیست معارضان ما افزایش پیدا کنند، بلکه برعکس، هنر ما باید این باشد که معارض را از تعارض منصرف کنیم، هرچند نتوانیم او را به موافق خودمان تبدیل کنیم. جنگ و درگیری را باید گذاشت برای «من حاربکم». این که ما پیروان مکتب اهل بیت(ع)، بخواهیم تعامل را به تنازع تبدیل کنیم، قطعاً یک خطای راهبردی است. سیره و روش اهل بیت(ع) این گونه بود که هیچ گاه بر تعداد معارضان خودشان اضافه نمی کردند، بلکه تلاش آن بزرگواران این بود که فرصتی ایجاد کنند تا دشمن دست از تعارض بردارد. لذا می بینید که حتی در روز عاشورا، حضرت سیدالشهدا(ع) از هر فرصتی استفاده می کنند تا اگر شده، حتی یک نفر از سپاه دشمن کم شود؛ یا بیایند به طرف امام(ع) و جبهه حق، یا دست کم راه خود را پیش بگیرند و بروند و خود را با حجت خدا درگیر نکنند. اینکه حضرت فرمودند: آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ یعنی حتی به بهانه دفاع از نوامیس پیامبر(ص) هم که شده، تعدادی از سپاه دشمن خارج شوند و دست از تعارض با حق بردارند. درس دوم: از تعامل با کسی که سرِ جنگ با ارزش ها ندارد، نگریزیم درس دوم این است که بدانیم باب تفاهم، تعامل و مذاکره با کسانی که سر جنگ با دین و ارزش های دینی ما ندارند، باز است. می گوییم: «سلم لمن سالمکم»؛ پس نباید از مذاکره با کسانی که به دین و ارزش های دینی ما احترام می گذارند، فرار کنیم. «سلم لمن سالمکم» یعنی وقتی طرف مقابل در پی جنگ با ما نیست، پس می شود با او تعامل کرد. ولو این که طرف مقابل، معتقد به اعتقادات ما هم نباشد و بخواهد منافع خودش را پی گیری کند. وقتی مأموریت خودش را جنگ و ستیز با دین و ارزش های دینی ما تعریف نکرده است و در پی دشمنی با ما نیست، طبیعتاً زمینه برای تعامل فراهم است و نباید از آن فرار کرد. در قسمت قبل، به آیات سوره ممتحنه، در این زمینه، اشاره شد. خداوند می فرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین»؛ یعنی خداوند شما را باز نمی دارد از این که با کسانی که با دین شما دشمنی نمی کنند، دنبال اعمال فشار و محدودیت بر شما نیستند، در پی آواره کردن شما نبوده و نیستند، ارتباط داشته باشید و اشکالی ندارد که با این ها داد و ستد کنید. همان طور که قبلاً اشاره کردم، اتفاقاً این آیه مربوط به مشرکان مکه است. می خواهد بگوید میان مشرکان هم به یک شکل حکم نکنید. درس سوم: تسامح در مبارزه با معارضان ممنوع! درس سومی که از این فرازها می گیریم این است که در مبارزه با جبهه معارض، سهل انگاری و تسامح ممنوع است. می گوییم:«حرب لمن حاربکم»؛ اگر طرف مقابل ما معارض است، باید با او جنگید. البته شیو ه های این جنگ می تواند متفاوت باشد. ما باید شیوه مقابله با معارضان را بر اساس رویکرد آنها تنظیم کنیم. اگر طرف مقابل از قدرت نرم استفاده می کند، نباید با قدرت سخت به جنگ او رفت؛ جنگ نرم را باید با جنگ نرم پاسخ داد. بنابراین، اگر دشمن تعارض و ستیز را آغاز کرده است، دیگر نباید در ستیز با او تسامح کنیم. درس چهارم: ملاک تشخیص معارض، دین و ارزش های دینی است درس چهارم این است که ملاک ما برای تنازع با جبهه مقابل، تعارض آنها با دین و ارزش های دینی ماست و نه تعارض با خود ما. می گوییم:«حرب لمن حاربکم»، نمی گوییم:«حرب لمن حاربنا»، این نکته ای بسیار مهم و کلیدی است. من سر جنگ با هر کس که با من درگیر شود ندارم، چون تعارض و درگیری با من ملاک نیست. تعارض با اهل بیت(ع) و ارزش های دینی، ملاک تعارض من است. باید توجه داشت، اگر فرد یا افرادی، من را قبول ندارند و از من انتقاد می کنند، نباید آنها را معارض اسلام و ارزش های اسلامی تلقی کنم. این افراد، حداکثر با من مشکل دارند، ولو این که مقام مسئول باشم. البته گاه شخصیتی مطرح است که خودش جزو ارزش های دینی و مکتبی است؛ مانند امام(ع) که حجت خداست، یا نائب امام. در این مواقع دیگر موضوع شخص مطرح نیست، بلکه بحث یک جایگاه است. بدیهی است که تعارض با ولایت، تعارض با ارزش های ماست. اما گاه این تعارض نه با ولایت است و نه با ارزش ها، بلکه تعارض با یک شخص است، ولو این که شخصیت سیاسی هم باشد، در این حالت نباید تعارض او را در جبهه معارض ارزیابی کرد. پس، ملاک ما برای تشخیص تعارض، تعارض طرف مقابل با دین و ارزش های دینی است، نه تعارض با سلایق و جهت گیری های ما. درس پنجم: از دشمن غافل نشوید درس پنجم این است که در برابر دشمن باید خود را همیشه در جنگ ببینیم. نباید یک لحظه از دشمن غافل شد. وقتی می گوییم:«سلم لمن سالمکم»، یعنی من سراسر سِلم و صُلحم، نسبت به کسی که با شما اهل بیت(ع) در صلح باشد و وقتی می گوییم:«حرب لمن حاربکم»، یعنی من سراسر جنگ و ستیزم با آن که نسبت به شما اهل بیت(ع) دشمنی و ستیز دارد. باید توجه داشت که مفهوم «حرب لمن حاربکم» این نیست که هر چند وقت یک بار نیروها را به منطقه جنگی بفرستیم؛ این که «حرب» نیست. «حرب» یعنی کسی که همواره آماده حمله به دشمن است، صبح و شب نمی شناسد. حتی یک لحظه نباید از دشمن محارب غفلت کرد. طرف مقابل ما هم کسی نیست که گاهی دست به جنگ بزند. او موجودیت خودش را در جنگ و ستیز با ما تعریف کرده است. به تعبیر امیرمؤمنان(ع): «مَن نامَ لم یُنَم عَنه». شما خوابتان ببرد، او خوابش نمی برد. درس ششم: خودی ها را بشناسیم درس دیگری که از عبارت «و ولی لمن والاکم» می گیریم این است که باید دوستان و جبهه خودی را بشناسیم. باید بدانیم، کسانی هستند که رابطه ما با آن ها، نه رابطه «مسالمه»، که رابطه «ولایی» است. باید هر کمکی که می توانیم به آنها بکنیم. باید دوست و خودی را شناخت و مراقب بود جای دوست و دشمن عوض نشود یا برخی دوستان، از رابطه ولایی ما جا نمانند و محروم نشوند. نباید خودمان را به عدم درگیری با این ها راضی کنیم. فکر می کنیم همین که تا به حال آزارمان به آنها نرسیده کافی است! در حالی که باید دست او را می گرفتیم و کمکش می کردیم. در زیارت عاشورا عرضه می داریم:«فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم»، یعنی کرامت الهی باید شامل حال ما بشود تا ما نسبت به اولیا و دوستان اهل بیت(ع) شناخت پیدا کنیم. درس هفتم: همه دوستان اهل بیت(ع) را دوست بداریم درس هفتم این است که همه دوستان اهل بیت(ع) را دوست بداریم. نه فقط آن هایی را که دوست داریم دوستشان بداریم! می گوییم:«و ولی لمن والاکم» یعنی من دوستدار هر کسی هستم که دوستدار شماست. پس باید حب و بغض های شخصی را کنار بگذاریم. همه کسانی که خود را در جبهه طرفداران سیدالشهدا(ع) تعریف کرده اند و می خواهند در آن بمانند، باید از رابطه ولایی من برخوردار باشند. این جور نباشد که دلسوزی ما نسبت به افراد مختلف در این جبهه، فرق کند. لذا در دعا عرضه می داریم:«أسئلک حُبّک و حُبّ من یُحبّک»؛ پروردگارا! مرا دوستدار خودت و دوستدار تمام دوستان خودت قرار بده. خداوند این توفیق را به ما بدهد که دلمان برای هر که امامحسین(ع) را دوست دارد، بتپد. درس هشتم: تفکیک فعل از فاعل در رابطه ولایی درس هشتم این است که دوستان اهل بیت(ع) را دوست بداریم، ولو عمل آنها را دوست نداشته باشیم. اما از عمل آنها بیزار باشیم، نه از خود آنها. می گوییم:«و ولی لمن والاکم»، پس قرار است تمام دوستداران اهل بیت(ع) را دوست داشته باشیم، ولو برخی از آنها گناهکار یا حتی فاسق باشند. در قرآن می خوانیم:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بجَهالَةٍ فَتُصْبحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادمین» از این آیه عدم حجیت خبر فاسق را استفاده می کنند که بحثی عقلانی است. اما کجا به ما گفته اند مسلمان فاسق را دوست نداشته باشیم. به ما گفته اند به فاسق اعتماد نکنیم. اما باید دست فاسق را گرفت و او را به راه آورد. در روایت هست که: «ان الله یحب عبدا و یبغض عمله». گاهی خداوند بنده ای را دوست دارد، اما عمل او را نه. در روایات داریم که از شیعیان ما برائت نجویید. اگر کار درستی انجام نمی دهند، باید از کارشان برائت بجویید و نه خودشان. البته باید مرز ارزش ها و ضد ارزش ها را محفوظ نگه داشت؛ چون اگر من در برابر برادر فاسقم مسامحه کنم، این نوعی کنار گذاشتن غیرت دینی است. برادر من است؛ ولی چون فاسق است باید بداند که از دست او ناراحتم. اما ناراحت بودن غیر از بغض او را در سینه داشتن است. اگر با روی در هم کشیده با کسی که معصیت می کند روبه رو شویم، دلیل بر بغض ما نسبت به خود او نیست. او باید بفهمد که من از کار او ناراحتم و گرنه، اگر گرفتار شود، معلوم است که به یاری او خواهم رفت و دیگر، در آن شرایط، برای من مطرح نیست که او قبلا چه کاری می کرده است. درس نهم: خیرخواه دوستداران اهل بیت(ع) باشیم درس نهم این است که از خیرخواهی و دعا نسبت به دوستان اهل بیت(ع) کوتاهی نکنیم. تو باید کاری کنی که آن کسی هم که راه را کج رفته است به راه بیاید؛ باید کاری کنی که او هم به مسیر برگردد. اگر توانایی این کار را نداری، لااقل برای او دعا کن، شاید خدا او را به راه راست هدایت کند. پیامبر گرامی اسلام(ص) در جنگ احد هنگامی که تیرهای دشمن از هر سو به سمت ایشان پرتاب می شد، دعا می کردند خداوند آنها را به راه راست هدایت کند. رسول خدا(ص) برای هدایت مشرکان دعا می کنند، آن وقت ما نباید برای هدایت و سعادت برادر دینی خودمان دعا کنیم؟ درس دهم: دشمن شناس باشید درس دهم این است که باید جبهه دشمن و غیر خودی ها را شناخت. اگر قرار است جبهه دوستان را بشناسیم، باید شناخت کافی از جبهه دشمن هم داشته باشیم. در تشخیص دشمن نباید اشتباه کرد. دشمن را باید شناخت، ولو به لباس دوست درآمده باشد. قرآن می فرماید: منافق دشمن شماست، بلکه از سرسخت ترینِ دشمنان شما، هر چند در لباس اهل ایمان درآمده باشد. منافقان برای از پا در آوردن مؤمنان نقشه می کشند، اما وقتی از آنها بپرسید چه کار می کنید؟ خواهند گفت:«انما نحن مصلحون»، ما در پی اصلاح هستیم و خیر جامعه را می خواهیم. قرآن می فرماید: اینها دروغ می گویند، «الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون»، این ها در پی خرابکاری و فسادند، اما نمی خواهند درک کنند. مراقب باشید راه را برای این ها باز نکنید. اگر راه برای این ها باز شود، راه را برای دشمن باز می کنند و فشار بر جامعه اسلامی را افزایش خواهند داد. بنابراین، اگر بر ما ثابت شود که فردی مأموریتش را دشمنی با دین و ارزش های دینی ما تعریف کرده است، اما می خواهد با فریب و نفاق آن را طور دیگری جلوه دهد، نباید نسبت به او مسامحه کرد. لازمه «و عدو لمن عاداکم» این است که دشمن را در هر شکلی بشناسیم. درس یازدهم: وابستگی ها نباید مانع از دشمنی با دشمن شود درس یازدهم این است که، وابستگی ها نباید مانع از دشمنی من با دشمنان دین شود. اگر واقعاً ثابت شد فلان فرد منافق است، دیگر نباید نسبت به او مسامحه کرد. مسامحه با دشمن ممنوع است، هرچند که این دشمن از وابستگان شما باشد. در قرآن می خوانیم:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند [آنان را] به دوستی مگیرید، و هر کس از میان شما آنان را به دوستی گیرد، آنان همان ستمکارانند.» درس دوازدهم: از اظهار دشمنی با دشمنان، خجالت نکشید درس دوازدهم این است که از اظهار برائت و دشمنی نسبت به دشمنان نباید خجالت کشید و پروا کرد. نباید به خاطر سرزنش دیگران دست از برائت برداشت. ممکن است یک روز، برائت از کفار، هزینه داشته باشد و آنها که شعار مرگ بر طاغوت ها را سر می دهند، سرزنش شوند، پس دیگر باید از آن دست برداشت؟ در زیارت عاشورا می خوانیم:«و رزقنی البرائة من اعدائکم»، اصلاً اعلام برائت از دشمنان، رزق الهی است و آن را باید از خدا طلب نمود. درس سیزدهم: دشمن، همیشه دشمن است درس سیزدهم این است که میان «محارب» و «عدوّ» یا «ستیزه گر» و «دشمن» باید تفاوت قائل شد. دشمنی دشمن، وابسته به شروع جنگ نیست. دشمن، دشمن است، ولو دست به شمشیر نبرده باشد. این نکته بسیار مهمی است. برخی فریب می خورند. ممکن است دشمن در حال حاضر به ما لبخند بزند، اما او منتظر فرصت است. دشمنی دشمن به محاربه او نیست، بلکه به دشمنی و عداوت اوست. ما با معاویه دشمنیم، ولو این که جنگ صفین را آغاز نکرده باشد و با او همچنان دشمن خواهیم ماند، ولو جنگ صفین به پایان رسیده باشد. درس چهاردهم: نسبت به دشمن زودباور نباشید درس چهاردهم این است که به دشمن خوش بین نباشیم. ادعاهای او را زود باور نکنیم. اشاره کردیم که دشمن، دشمن است و از شگردهای مختلف برای ضربه زدن به ما استفاده می کند. آیات سوره ممتحنه را به یاد بیاورید. می فرماید:«إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُون؛ اگر بر شما دست یابند، دشمن شما باشند و بر شما دست و زبان به بدی بگشایند و آرزو دارند که کافر شوید.» دست یعنی اقدام عملی و زبان یعنی کار تبلیغاتی، یعنی جنگ نرم. این ها در دشمنی با شما کوتاهی نمی کنند، پس زودباور نباشید. درس پانزدهم: ملاک عداوت با دشمن درس پانزدهم این است  که بدانیم و فراموش نکنیم که ملاک عداوت ما با دشمن، دشمنی او با دین و ارزش های دینی ماست، نه عداوت با شخص من؛ می گوییم:«و عدو لمن عاداکم». اگر شخصی با خود من مشکل دارد؛ اصلاً بغض من در سینه اوست؛ قرار نیست من هم بغض او را در سینه داشته باشم. من او را دعا می کنم؛ چون دشمن ولایت نیست. درس شانزدهم: عداوت ما منطقی و عقلانی است درس شانزدهم این است که تا زمانی باید با دشمن، دشمنی کرد که او با دین و ارزش های دینی ما دشمنی می کند. اشاره کردیم که در سوره ممتحنه می خوانیم:«عَسَی اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدیرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم»؛ اگر دشمن تغییر ماهیت داد و دیگر دنبال دشمنی با ارزش های ما نبود قرار نیست تا ابد با او دشمن باشیم. این امری مبتنی بر منطق است. عداوت ما، عداوت احساساتی نیست، بلکه عداوتی منطقی، عقلانی و تابع ملاک است.


پنجشنبه ، ۷آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن