محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831112537
استناداتی بر کذب بودن ادعای دست دادن امام حسین(ع) با عمر سعد
واضح آرشیو وب فارسی:خط نیوز: یک کارشناس تاریخ اسلام گفت: صبح عاشورا امام حسین(ع) به کسی که به حضرت پیشنهاد صلح با دشمن داده بود، فرمودند: والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل؛ قسم به خدا من دست ذلیلانه به سمت آنها دراز نخواهم کرد.به گزارش خط نیوز، توجیه دست دادن با اوباما در حاشیه اجلاس سازمان ملل با تحریف تاریخ و نسبت دادن مطالب نابجا به حضرت سید الشهداء(ع)، یکی از محورهای سخنرانی برخی محافل در ایام عزای امام حسین(ع) بود. افراط در به کار بردن این نسبت های ناروا اعتراض علما و اساتید تاریخ اسلام را به دنبال داشته، به نحوی که این اعتراضات در منبرهای دهه محرم نمود پیدا کرد. حجت الاسلام دکتر جواد سلیمانی امیری، محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد حوزه و دانشگاه است. وی در این گفتگو به بررسی برخی ادعاهای مطرح شده درباره مذاکره امام حسین(ع) با عمرسعد و حواشی آن پاسخ داده است. *به دنبال مذاکرات هسته ای، برخی کوشیده اند تا برخی ابعاد آن و حتی حواشی غیرمرتبط را با رخدادهای صدر اسلام تطبیق دهند. برای نمونه در یکی از آخرین موارد، تلاش شده تا برای دست دادن وزیر محترم خارجه ایران با رئیس جمهور آمریکا، نمونه تاریخی ذکر کنند و در این باره ادعا شده که امام حسین(ع) هم با عمرسعد دست داده اند؛ پس این دست دادن با رئیس جمهور آمریکا بدون اشکال است. نظر شما به عنوان پژوهشگر تاریخ اسلام، درباره چنین ادعاهایی چیست؟ درباره ماجرای مذاکره امام حسین با عمرسعد گزارش هایی داده شده که معتبرترین گزارش، گزارش ابومخنف است. گزارش ابومخنف در سه منبع آمده است: الف) تاریخ طبری جلد ۵ صفحه ۴۱۳ چاپ دارالمعارف قاهره و تحقیق ابوالفضل ابراهیم ب) تذکره الخواص سبط بن جوزی صفحه ۲۴۸ چاپ نجف مطبعه الحیدریه ج) مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی صفحه ۷۵ چاپ موسسه دارالکتاب این سه منبع این گزارش را نقل کرده اند. ابی مخنف از راویان بنام کوفه در نیمه اول قرن دوم هجری است. وی گرایش به شیعه داشت. شیخ طوسی می گوید ایشان از اصحاب ائمه(ع) بود و نجاشی می گوید منقولات وی اطمینان بخش است و شیخ محدثین در کوفه است. اجداد و خاندانش از محبین و یاران اهل بیت(ع) بوده اند و پدرش از یاران علی(ع) بود. بهترین آثارش مقتل الحسین است که علامه توستری آن را صحیح ترین مقتل می داند. وی این کتاب را تقریباً ۷۰ سال پس از واقعه عاشورا نوشت. وی با مردم کوفه که خودشان روز عاشورا حضور داشته اند یا از کسانی که به یک واسطه با نهضت عاشورا ارتباط مستقیم داشته اند، مصاحبه و تحقیق می کرد و حاصل این گفتگوها در برخی منابع تاریخی از جمله سه منبع فوق آمده است. ارشاد شیخ مفید نیز گزارش های ابومخنف را آورده ولی گزارش ملاقات عمرسعد با امام حسین(ع) را ذکر نکرده است. داستان از اینجا شروع شد که امام حسین(ع) عمرو بن قرظه را خواست و به ایشان فرمود نزد عمر سعد برو و بگو امشب بیاید تا بین دو لشکر ملاقات کنیم. عمرسعد با ۲۰ اسب سوار آمد و امام حسین(ع) هم تعدادی همراه داشت. وقتی این دو به هم رسیدند، حضرت به اصحاب دستور داد از آنها دور شوند؛ عمرسعد هم به همراهانش دستور داد از آن جا دور شوند. فقط امام حسین(ع) ماند و عمرسعد. این دو مدت زیادی باهم صحبت کردند به طوری که پاسی از شب گذشت. بنابراین کسی از محتوای این مجلس خبر نداشت. *پس وقتی که حتی از محتوای مذاکرات هم خبری وجود ندارد، به طریق اولی ادعای دست دادن هم نمی تواند مستند و دقیق باشد؟ بله. این ادعای دست دادن کاملاً غیرمستند است. البته توجه داشته باشید که بعداً بین مردم شایع شد که حسین بن علی(ع) به عمرسعد فرموده بیا هر دو لشکر علیه یزید متحد شویم. ولی عمرسعد گفت اگر این کار را بکنم، خانه ام را بنی امیه ویران می کنند، حضرت فرمود من آن را برایت می سازم؛ عمر گفت زمین های زراعی ام را می گیرند، حضرت فرمود من از اموال خودم در حجاز به تو می دهم. این حرفها بین مردم شایع بود. شایعه دیگر این بود که امام حسین(ع) سه پیشنهاد به عمرسعد داد: الف) یا به همان مکانی که از آنجا آمده ام، برگردانند. یعنی همان مدینه. ب) یا دستم را در دست یزید بن معاویه قرار بدهم تا ببیند نظرش درباره مشکل بین من و او چه می شود. ج) مرا به هریک از مرزهای مسلمین که خواستید، بفرستید تا فردی از اهالی آنها گردیده و در نفع و ضررشان شریک باشم. ولی عقبه بن سِمعان می گوید من از مدینه به مکه و از مکه به عراق همراه امام حسین(ع) بودم؛ تا زمان کشته شدنش هم از حضرت جدا نشدم. نه در مکه نه در مدینه نه در راه و نه در عراق و نه در لشکرش تا روز قتلش هیچ کلمه ای به مردم نگفت که من نشنیده باشم. اما والله علیرغم آنچه مردم گمان می کنند و می گویند که پیشنهاد کرده تا دستش را در دست یزید بن معاویه بگذارد یا او را به مرز بفرستند، چنین پیشنهادی را مطرح نکرده ولی فرمود مرا رهاکنید بروم در این سرزمین پهناور تا ببینم کار مردم به کجا می کشد. در گزارش سبط بن جوزی در تذکره الخواص، این گزارش که پیشنهاد شده دست در دست یزید بگذارم، نیامده است. احتمالاً برخی از این شایعات توسط دستگاه اموی و خود عمرسعد در جامعه منتشر شده بود، تا قداست نهضت سید الشهداء(ع) را از بین ببرند. این صدر و ذیل معتبرترین گزارشی است که درباره ملاقات عمرسعد با امام حسین(ع) آمده است. در این گزارش، نه دست دادن معلوم است نه حتی متن گفتگو بین امام(ع) و عمرسعد. پس هرکسی بیاید درباره محتوای این مذاکره حواشی اضافه کند، در واقع از خودش به تاریخ اضافه می کند! پس درباره اصل ملاقات سند وجود دارد؛ اما درباره محتوا و نحوه آن، سندی موجود نیست. *اصولا چرا امام(ع) عمر سعد را دعوت کرد و به گفتگو با وی پرداخت؛ در حالی که امام(ع) با والی مدینه و مکه و کوفه و سران اموی این گونه ارتباط برقرار نکرده است؟! علت این بود که عمرسعد تمایل قلبی به جنگ با حضرت نداشت. عمرسعد، ذاتاً یک شخصیت اموی نیست. او ابتدا نمی خواست با حضرت بجنگد؛ البته یک شخصیت مثبت شیعه اهل بیتی هم نیست؛ بلکه شخصی است از یک خاندان معروف از اصحاب نامدار رسول خدا(ص) به نام سعد بن ابی وقاص که در شهر کوفه دارای آبروست. ابن زیاد می خواست از موقعیت خانوادگی اش استفاده کند؛ از این رو او را به فرماندهی لشگرش گماشت تا از آبرو و اعتبار خاندان وی علیه اهل بیت(ع) و سیدالشهدا(ع) استفاده کند. ابن زیاد برای وادارکردنش به جنگ با امام ابتدا از حب مقام او استفاده کرد و به او حکمی داد تا والی ری بشود. وقتی ابن زیاد والی شد، او را خواست و گفت اجازه می دهم به مأموریت ری بروی منوط به این که این جنگ را علیه حسین بن علی(ع) انجام دهی. شاهد بر تزلزل عمرسعد این است که گفت فرصت بده تا بروم و فکر کنم. بعد رفت و با خواهرزاده اش پسر مغیره بن شعبه مشورت کرد. خواهرزاده اش گفت اگر مال و دنیایت را یکسره از دستت بگیرند و حتی اگر حکومت روی زمین از آن تو باشد و از کفت خارج شود بهتر از این است که در حالی که خون حسین را برگردن داری در پیشگاه خدا حاضر شوی! و عمر سعد هم متزلزل شد و بناشد دست از این کار بردارد. معلوم می شود عمرسعد از لحاظ روحی زمینه پذیرش چنین حرف هایی را داشت و در تصمیمش متزلزل بود؛ اما طمع برای ولایت ری، سرانجام او را به این عرصه کشاند. حتی بعد از ورود به کربلا با واسطه با امام(ع) مذکراتی کرد و تلاش کرد بین امام(ع) و لشکرش جنگ درنگیرد. طی نامه ای به ابن زیاد نوشت: وقتی به حسین(ع) رسیدم، پیکم را نزد او فرستادم و پرسیدم چه چیزی موجب می شود تا وی دست به این کار بزند و چه می خواهد؟ وی گفت اهالی این شهرها برایم نامه نوشتند و فرستاده هایشان نزدم آمده اند و از من خواستند تا بیایم؛ من هم آمدم. حال اگر من را نخواسته و نظرشان غیر از آن چیزی است که فرستاده هایشان گفته بودند، من از نزدشان برمی گردم. وقتی نامه برای ابن زیاد خوانده شد، در جواب عمر سعد نوشت: ... به حسین پیشنهاد کن او و همه اصحابش با یزید بیعت کنند. اگر بیعت می کند فکری می کنیم تا ببینیم نظرمان درباره اش چه خواهد شد. والسلام. وقتی این نامه به عمرسعد رسید، گفت گمان می کردم که ابن زیاد پیشنهاد مرا رد می کند. پس معلوم شد این آقا باز هم می خواهد تلاش کند، تا این جنگ درنگیرد. اما تا آخرین لحظه نتوانست از ولایت ری دل بکند. امام حسین(ع) که این تزلزل روحی را در عمرسعد مشاهده فرمود، تلاش کرد تا با ملاقات و نصیحت در وی تأثیر بگذارد و او را از این فرماندهی منصرف کند؛ لذا عمرسعد نامه دیگری به ابن زیاد نوشت و گفت خداوند شعله آتش را خاموش کرده و وحدت کلمه برقرار نموده و امور امت اسلامی را اصلاح فرموده؛ حسین به من پیشنهاد داده که به جای اولش بازگردد یا او را به هر یک از مرزهای مسلمین که خواستیم بفرستیم... بالطبع با این پیشنهاد، هم رضایت شما و هم مصلحت امت اسلامی تأمین خواهد شد. ولی ابن زیاد، عمر سعد را تهدید کرد که اگر جنگ نمی کند لشکر را به شمر بسپارد، و عمر سعد ملعون کشتن امام(ع) را بر از دست دادن ملک ری ترجیح داد. بنابراین مذاکره امام حسین(ع) با عمرسعد این نبود که امتیازی بدهد و امتیازی بگیرد؛ بلکه امام(ع) چون دید عمر سعد در تزلزل روحی به سر می برد، درصدد برآمد تا او را از آن لشکر جدا کند. بنابراین ماجرا اصلاً ماجرای مذاکره با بنی امیه نیست. نباید عمرسعد را مثل یزید و ابن زیاد و ... فرض کنیم. او شخصیت متزلزلی بود که از وی به عنوان محلّل و کاتالیزور استفاده کردند. آن روز شیطان بزرگ، بنی امیه بود. شیطان بزرگ زمان ما آمریکاست. در تاریخ صدر اسلام چند مورد مذاکره با بنی امیه صورت گرفت که این مذاکره مصداق آن نیست. این مذاکره مصداق نصیحت و تأثیرگذاری بر عمرسعد است تا دشمن از شخصیت او از لحاظ تبلیغاتی و فرهنگی علیه سیدالشهدا(ع) سوءاستفاده نکند. *گفتید که گفتگوی امام حسین(ع) با عمرسعد را نباید مذاکره با بنی امیه قلمداد کرد. حال این سؤال مطرح می شود که آیا اساساً اهل بیت(ع) با بنی امیه مذاکره ای داشته اند یا خیر؟ پیشوایان معصوم(ع) در سه فراز برجسته تاریخ با بنی امیه(شیطان بزرگ آن زمان) مذاکره کردند: الف) صلح حدیبیه ب) ماجرای حکمیت بعد از جنگ صفین ج) صلح امام حسن(ع) مذاکره اول را شخص پیامبر(ص) انجام داد و تحمیلی نبود؛ اما مذاکره امام علی(ع) و امام حسن(ع) تحمیلی بود. در حدیبیه، رسول خدا در سال ششم هجری آمده بود تا وارد مکه شود؛ اما مشرکان مانع می شدند. حضرت دید اگر با اینها بجنگد، نفعی که به اسلام می رسد، به مراتب کمتر از نفع حاصل از یک صلح هوشمندانه خواهد بود. در اینجا صلحنامه را امضا کرد و در آن این ماده را گنجاند که از این به بعد هرکس خواست مسلمان شود، قریش حق آزار رساندن به او را ندارد. قریش آن زمان ابرقدرت جزیره العرب بود. وقتی این تهدید قریش از بین رفت، تعداد مسلمانان پس از صلح حدیبیه به طور تصاعدی افزایش یافت. لذا رسول خدا(ص) دو سال پس از این صلح حدیبیه، بدون جنگ مکه را فتح کرد! و آیه نازل شد که «انا فتحنا لک فتحا مبینا». به واقع، حضرت با مذاکره هوشمندانه امتیازی از دشمن گرفت که با جنگ نمی توانست بگیرد اما مذاکره حکمیت، تحمیلی بود. چون مسلمانان در جنگ صفین تحت شانتاژ تبلیغاتی معاویه و بالابردن قرآن بالای نی فریب خوردند و حضرت را تهدید کردند. آن زمان معاویه فهمید اگر بخواهد با علی(ع) بجنگد، به مرور شکست می خورد. چون لشکر علی(ع) در آستانه پیروزی بود. بنابراین توطئه کرد و گفت اگر لشکر علی(ع) صلح کنند و بروند، دیگر حال برگشتن و جنگیدن مجدد ندارند. آن زمان یک جریان اعتدال قلابی شکل گرفت که طی آن، ابوموسی و عمروعاص گفتند هم علی و هم معاویه را عزل و حکومت را شورایی می کنیم؛ ابتدا ابوموسی علی(ع) را عزل کرد ولی عمروعاص خلف وعده کرد و ابوموسی را فریب داد. بعد هم که متوجه فریب عمروعاص شدند، دیگر لشکریان حوصله جنگ نداشتند. از آن طرف هم لشکر معاویه تجدید قوا کردند و به قلمرو حضرت یورش بردند. در زمان کنونی هم آمریکا می بیند اگر بتواند گفتمان مقاومت ملت ایران را به گفتمان معامله و مذاکره تغییر بدهد، در سایه عدم مقاومت ایران می تواند بهتر نفوذ کند و قدرت نظام را تضعیف نماید و اهداف خود در جهان اسلام را محقق کند. حتی بعضی سیاستمداران آمریکا گفته اند با این برجام، حمله به ایران در آینده آسان تر خواهد بود. البته به فضل الهی و با تحقق شروط اعلام شده رهبری در برجام، این آرزوی آن ها هرگز محقق نخواهد شد. پس مذاکره و حکمیت مربوط به جنگ صفین مورد خواست قلبی حضرت نبود؛ اما وقتی حضرت علیرغم میل باطنی پذیرفت مسلمانان موظف به اطاعت بودند. البته بعد که حضرت اعلام کرد شروط مذاکره درست رعایت نشده است، اصحاب باوفای حضرت(ع) از جمله مالک اشتر و عمار و ... علیه دشمنان شمشیر کشیدند. اما درباره صلح امام حسن(ع)، حضرت می گفت باید راه پدرم را ادامه بدهیم و با معاویه بجنگیم. این دفعه دشمن بعضی فرماندهان سپاه امام حسن(ع) را خرید، خوارج را به جان ایشان انداختند و به حضرت حمله کردند؛ بخشی از لشکری که حضرت برای جنگ با معاویه فرستاده بود، به همراه فرمانده شان به معاویه پیوستند! امام(ع) دید ادامه جنگ در این شرایط برابر است با از بین رفتن همه شیعه. درنتیجه امام(ع) صلحنامه را امضا کرد تا هم ماهیت واقعی معاویه و بنی امیه آرام آرام روشن شود و همگان دریابند که این ها با اصل اسلام مخالف هستند؛ و هم اصل شیعه باقی بماند. این کار زمینه ای بود برای قیام امام حسین(ع). ماهیت مذاکره و معامله با مستکبر بزرگ آن زمان و این زمان، ملاک دارد. به عنوان نمونه ملاکش این است که: الف) در سایه مذاکره امتیازاتی نصیب اسلام و امت اسلامی شود که در سایه جنگ به دست نیاید؛ ب) گاهی به عنوان ثانوی این معامله و مذاکره واجب می شود تا امت بیدار شوند و ماهیت دشمن با درک کنند. و این دو ملاک هیچ کدام در ماجرای عمرسعد وجود نداشت. نکته دیگر این که صبح عاشورا امام حسین(ع) به کسی که به حضرت پیشنهاد صلح با دشمن داده و به اصطلاح گفته بود با آن ها دست بدهید و کنار بیایید، فرمودند: والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل؛ قسم به خدا من دست ذلیلانه به سمت آن ها دراز نخواهم کرد. (مقتل ابومخنف، ص ۲۰۹/ در ارشاد شیخ مفید جلد ۲ صفحه ۹۸ هم آمده است) منبع: خبرگزاری مهر
چهارشنبه ، ۶آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خط نیوز]
[مشاهده در: www.khatnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]
صفحات پیشنهادی
استناداتی بر کذب بودن ادعای دستدادن امام حسین(ع) با عمر سعد
در گفتگو با مهر عنوان شد استناداتی بر کذب بودن ادعای دستدادن امام حسین ع با عمر سعد شناسهٔ خبر 2951424 - چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸ ۲۷ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی یک کارشناس تاریخ اسلام گفت صبح عاشورا امام حسین ع به کسی که به حضرت پیشنهاد صلح با دشمن داده بودروایت نقویان از سند تاریخی دست دادن امام حسین(ع) با عمر سعد
روایت نقویان از سند تاریخی دست دادن امام حسین ع با عمر سعد سخنان اخیر حجت الاسلام ناصر نقویان درباره دست دادن امام حسین ع با عمر سعد وی سند تاریخی این گفته خود را ارائه کرد انتشار اين بخش از سخنراني وي در منزل صادق خرازي در شب عاشورا با طرح سوالي از سوي کاربران خبرآنلاين رودست دادن امام حسین(ع) با عمرسعد
در هیچ یک از منابع سخنی از دست دادن ذکر نشده بلکه برعکس سخنی از دست ندادن است که کنایه از بیعت نکردن یا تسلیم نشدن است قیس بن اشعث به امام پیشنهاد سازش با ابن زیاد را داد امام در پاسخ فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخواهم داد و مانند بردگان فرار هم نخواهم کرد بهنقویان: سند تاریخی دست دادن امام حسین با عمر سعد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab ir پس از سخنان اخیر حجت الاسلام ناصر نقویان درباره دست دادن امام حسین ع با عمر سعد وی سند تاریخی این گفته خود را ارائه کرد به گزارش خبرآنلاین انتشار این بخش از سخنرانی وی در منزل صادق خرازی در شب عاشورا با طرح سوالی از سوی کاربران خبرآیادداشت/ حجتالاسلام حسینیان پاسخ به شبهه دست دادن امام حسین (ع) با عمرسعد/ حضرت فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذ
یادداشت حجتالاسلام حسینیانپاسخ به شبهه دست دادن امام حسین ع با عمرسعد حضرت فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخواهم دادحسینیان در یادداشتی نوشت در هیچیک از منابع سخنی از دست دادن ذکر نشده بلکه سخن از دست ندادن است که کنایه از بیعت نکردن است حضرت درباره پیشنهاد ساپاسخ به شبهه دست دادن امام حسین(ع) با عمرسعد
پاسخ به شبهه دست دادن امام حسین ع با عمرسعد در هیچیك از منابع سخنی از دست دادن ذكر نشده بلكه برعكس سخنی از دست ندادن است كه كنایه از بیعت نكردن یا تسلیم نشدن است قیس بن اشعث به امام پیشنهاد سازش با ابن زیاد را داد امام در پاسخ فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخوسند تاریخی دست دادن امام حسین(ع) با عمر سعد در کجا آمـده؟
پس از سخنان اخیر حجت الاسلام ناصر نقویان درباره دست دادن امام حسین ع با عمر سعد وی سند تاریخی این گفته خود را ارائه کرد انتشار این بخش از سخنرانی وی در منزل صادق خرازی در شب عاشورا با طرح سوالی از سوی کاربران روبرو شد مبنی بر اینکه دست دادن امام حسین ع با عمر سعد در کدام یسند تاریخی دست دادن امام حسین با عمر سعد
انتشار این بخش از سخنرانی وی در منزل صادق خرازی در شب عاشورا با طرح سوالی از سوی کاربران خبرآنلاین روبرو شد مبنی بر اینکه دست دادن امام حسین با عمر سعد در کدام یک از منابع تاریخ اسلام آمده است حجت الاسلام نقویان گفت در کتاب ارشاد شیخ مفید یکی از کتب معتبر روایی تاریخی نقل شدهنظر استادفاطمی نیا درباره دست دادن امام حسین(ع) باعمربن سعد
بین دو لشکر فقط یک دیدار صورت گرفته شده است که هیچ کس از محتوای آن اطلاعی ندارند بعدها شایعاتی مطرح شد که خود عمرسعد آن را گسترش داد پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی آیت الله فاطمی نیا از اساتید اخلاق و تاریخ در جمع عزاداران حسینی اظهار داشت شما یک لحظه به آن زمان برگردید اگر نوه پسیداحمد خاتمی: دست دادن امام حسین(ع) با عمر سعد هیچ مستمسک تاریخی و روایی ندارد / بگومگوها قبح دست دادن با مسؤ
سیداحمد خاتمی دست دادن امام حسین ع با عمر سعد هیچ مستمسک تاریخی و روایی ندارد بگومگوها قبح دست دادن با مسؤولان آمریکا را میریزد عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به بحث مذاکره و دست دادن امام حسین ع با عمر سعد گفت دست دادن به دشمن نماد است تنها ادب اسلامی نیست و سیدالشهدا ع-
گوناگون
پربازدیدترینها