واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: نشریه فارن افرز در یادداشتی به تحلیل رویکرد جدید آمریکا برای کاهش درگیری ها و مداخلات خود در سطح جهان خاصه در خاورمیانه پرداخته است. بخش هایی از این تحلیل به شرح ذیل است: با وجود رشد داعش و حملات هوایی تحت رهبری آمریکا علیه آن، دولت اوباما آشکارا از مداخله گری های اخیر ایالات متحده در خاورمیانه عقب کشیده است. در این شرایط انتقادات متوجه روی گردانی دولت آمریکا از اتخاذ رویکردی فعالانه در منطقه، تمایل نداشتن آن به درگیرشدن در عملیات نظامی مهم یا ترجیح ایدئولوژیک باراک اوباما برای کاهش نقش آفرینی و درگیرشدن در مسائل جهانی است. می توان این گونه بیان کرد که عقب نشینی از مداخله گری در خاورمیانه، بیش از آنکه یک انتخاب باشد، یک ضرورت بود. برخی ناظران و تحلیلگران رئالیست بیان می کنند که در زمانه نبوداطمینان اقتصادی و کاهش بودجه نظامی آمریکا، پیگیری یک سیاست گسترده آمریکایی در منطقه به راحتی به یک امر بسیار پرخرج تبدیل شده است. طبق این دیدگاه، ایالات متحده، همچون انگلیس (در دوران پیش از آن) قربانی «گسترش بیش ازحد امپراتوری» خود شده است. برخی دیگر بیان می کنند که ابتکارهای سیاست گذارانه ایالات متحده، خاصه در مذاکرات اخیر با ایران و بر سر برنامه هسته ای آن، واشنگتن را از متحدان سنتی خاورمیانه ای خود دور کرده است؛ به عبارت دیگر، ایالات متحده به آن اندازه که پیشروی کرده، عقب نشینی نکرده است. آمریکا در دوران بین جنگ جهانی دوم و حملات ١١سپتامبر، قدرت ثابت در خاورمیانه بود و فقط در شرایط استثنایی در منطقه مداخله نظامی انجام می داد. اما از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ١٩٧٩، ایالات متحده، اسرائیل و دولت های حاشیه جنوبی خلیج فارس هدفی مشترک برای مهار ایران داشته اند. با این حال در دهه گذشته، عوامل متعددی که تا حد زیادی به اولویت های سیاست گذاری ایالات متحده ارتباطی نداشته است، مبانی این اتحاد و مشارکت را تضعیف کرده است: اول، گسترش فزاینده استحصالِ نفتِ شل. در واقع ایالات متحده به زودی جای عربستان سعودی را به عنوان بزرگ ترین تولید کننده نفت خام در جهان خواهد گرفت و نیاز کمتری خواهد داشت تا سوخت فسیلی وارد کند. به این ترتیب ایالات متحده امکان بیشتری برای انعطاف پذیری و تعیین سیاست های خود (در این حوزه) خواهد داشت. دوم، گسترش و تشدید جهادی گری افراطی نیز پیوندهای راهبردی بین ایالات متحده و شرکای منطقه ای آن را تضعیف کرده است. یک دهه پیش، ترکیب فشار آمریکا و شوک ناشی از حمله بزرگ القاعده درون جامعه عربستان سعودی، سعودی ها و همسایگان آن را قانع کرد تا فعالیت های جهادی گراهای افراطی را درون مرزهای خود سرکوب کنند. با این حال، امروزه دولت های حاشیه جنوبی خلیج فارس با هدف سرنگونی بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و زنجیرزدن به دست و پای حامیان وی در ایران، سرکوب جهادی های افراطی را متوقف کردند. در همین حال از موضع آمریکا، خاورمیانه به یک مکان بسیار مشکوک و نامطمئن برای سرمایه گذاری تبدیل شده است، جایی که به کژکارد سیاسی و اقتصادی نظام مندی منجر می شود. درنهایت، گروه هایی درون جوامع خاورمیانه که زمانی سنگر درخور اتکایی برای احساسات هوادار غرب بودند، همچون شبه نظامیان ملی گرا، نخبگان صنعت نفت، تکنوکرات های سکولار، شاهد افول و کاهش نفوذ خود هستند و در جاهایی که عناصر سنتی هوادار غرب همچنان قدرت را در اختیار دارند، منافع و سیاست های آن ها از منافع و سیاست های آمریکا دور شده است. و امیدهای دهه ١٩۵٠ و ١٩۶٠ میلادی برای تسلط نخبگان عرب سکولار، تکنوکرات و غربگرا که بتوانند جامعه را با خود همراه کنند، مدت هاست که از بین رفته است.
سه شنبه ، ۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهرآرا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]