واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با تفاسير / مقتنياتالدرر و ملتقتات الثمرمهمترين ويژگي تفسير «مقتنياتالدرر و ملتقتات الثمر» هدايتي بودن آن است
گروه انديشه: ويژگي مهم تفسير «مقتنياتالدرر و ملتقتات الثمر»، هدايتي بودن آن است كه مفسر با توجه به نيازهاي اجتماعي مخاطبان خود، اين تفسير را القا كرده است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، «ميرسيدعلي حائري تهراني» از علماي شيعي مذهب قرن 14 هجري قمري است كه قرآن كريم را به صورت كامل و به زبان عربي تفسير كرده است. نام كامل تفسير وي «مقتنياتالدرر و ملتقتات الثمر» است كه در 12 جلد به نگارش درآمده است.
ويژگي مهم اين تفسير هدايتي بودن آن است كه مفسر با توجه به نيازهاي اجتماعي مخاطبان خود القا كرده است. اين تفسير شامل تمام قرآن بوده و پس از تدريس شفاهي، اقدام به تدوين آن كرده است. وي در تفسير خود جمع بين عقل و نقل كرده است، اما جلوه نقلي آن بيشتر است.
مفسر در مقدمه كوتاه ابتداي تفسير، در بيان انگيزه خود مينويسد: «با تأمل در فروش يوسف(ع) در بازار، به ذهنم آمد كه من نيز درري كه از طرق مختلف جمعآوري كرده، تقديم محبوب كنم تا اهل قرآن محسوب شوم. به اين منظور درري كه از بخور زاخره و ثماري كه از كتب تفاسير از اساتيد كسب كردهام، عرضه كنم. بدين جهت آن را «مقتنيات الدرر و ملتقتات الثمر» نام نهادم.» مؤلف داراي تفسير ديگري به فارسي است كه براي شاگردان خود در تهران بيان كرده است و اكنون مخطوط است.
روش وي چنين است كه آرا و نظريات مفسران را در ذيل آيات آورده، سپس نتيجهگيري تربيتي و اخلاقي ميكند. اين تفسير جزو تفاسير مختصر و ساده محسوب ميشود كه تنها به تبيين آيات ميپردازد و مباحث ادبي و نكتههاي لغوي و بلاغي كمتر در آن به چشم ميخورد. قصص قرآن را با ايجاز بيان ميكند. شيوه ورود و پرداختن به مطالب در هر سوره بدين گونه است كه در آغاز با اسم سوره و مشخص كردن مكان و زمان نزول و اختلافاتي كه در تاريخ در اينباره هست، بحث خود را شروع ميكند.
مفسر درباره فضيلت سوره و قرائت آن، اگر روايتي باشد، ياد ميكند و آنگاه با تفسير الفاظ، كلمه به كلمه و آيه به آيه با رعايت اختصار، ادامه ميدهد، سپس به شرح و توضيح معاني آيات ميپردازد كه در اين بخش از روايات، اقوال اعلام و مفسرين استفاده كرده است. مفسر در نقل روايات، سند و مصدر آن را ذكر نميكند. در اقوال نيز اغلب اين چنين است. در روايات اسبابالنزول، فضل قرائت و مرويات از ائمه اطهار(ع) به بررسي صحت و سقم آن نميپردازد، حتي اگر مخالف عقيده شيعه باشد.
مفسر در روايات و اخبار اسرائيلية بنا را بر عدم نقل و يا رد كامل آنها نگذاشته است، به اين جهت در برخي موارد به نقل آنها، با وجود متعارض بودن روايات ميپردازد، بدون اينكه در مقام ترجيح برآيد. به عنوان نمونه در ذكر قصه هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد و درباره مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل كرده است.
وي مينويسد: «و لعل اختلاف الاقوال من الرموزات و الذي خوطب بالقرآن اعرف به؛ شايد اختلاف اقوال، از رموز مسئله باشد، پيامبر خدا(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچگونه بحثي در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعي و عقلي و ترجيح يكي از دو قول، مطرح نكردهاند.
وي در مسائل كلامي به اعتبار تفكر شيعي خود، عقايد شيعه اماميه را پيگيري و مطرح ميكند. در مسائلي؛ مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيتالله، افعال عباد و ... ديدگاه شيعه را بيان ميدارد. به عنوان نمونه، ذيل آيه 55 سوره مباركه المائدة، بعد از نقل اخبار وارده از ابنعباس، مجاهد و سدي و روايت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در اينكه اين آيه درباره حضرت علي(ع) هنگام صدقه دادن انگشتر در حال ركوع، نازل شده است، به بحث درباره لفظ «ولي» و اينكه در اين آيه معناي آن «ناصر» نميتواند باشد، ميپردازد و آن را دليل بر امامت ايشان ميداند.
ايشان بحث مستقلي درباره مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآني نداشته است، اما لابهلاي مطالب، به تناسب به برخي از آنها ميپردازد؛ مانند بحث قديمي حدوث و قدم قرآن. وي بحث فقهي در آياتالاحكام را به اختصار با ذكر اقوال و استدلال آنها برگزار ميكند.
از تفسير «مجمعالبيان» و تفسير «رازي» به تناوب مطالبي نقل ميكند. مطالب عرفاني را در حد محدود، از «تأويلات نجميه» (مانند ص 9 ج 1 درباره حروف ذيل بسمالله) و «لطائفالاشارات» شيخ «احمد بوني» نقل ميكند. گاه نيز به مقدار خيلي كم از جملات فارسي استفاده ميكند. از تفاسير كهن و نقل اقوال ابنعباس نيز بهره ميگيرد. مفسر سعي دارد به تناسب سورهها نيز اشاراتي داشته باشد، مانند تناسب بين خاتمه سوره مباركه «احزاب» و اول سوره مباركه «سبأ». نوشتن اين تفسير در سال 1337 قمري پايان مييابد.
اين تفسير در تهران توسط دارالكتبالاسلاميه، در قطع وزيري 12 جز، در 6 مجلد به تاريخ 1337 تا 1342 شمسي منتشر شده است و اخيرا در 12 مجلد به چاپ رسيده است. احياي اين تفسير توسط حاج ميرزا «عبدالحسين محسنيان»، شاگرد مفسر انجام گرفته است. مقابله نسخهها با نسخه اصلي و مشخص كردن آيات، اسناد و روايات نيز توسط «سيدكاظم موسوي» انجام شده است.*
*منابع:جامعالتفاسير نور، مجلدات مختلف تفسير، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهي (بهاءالدين خرمشاهي)، المفسرون حياتهم و منهجهم (سيدمحمدعلي ايازي)، دايرةالمعارف تشيع، طبقات مفسران شيعه (دكتر عقيقي بخشايشي).
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 551]