واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: نزاع برسر تعميرخودرو به جنايت انجاميد
گروه حوادث- مرد جوانى كه متهم به كشتن يك كارگر نمايندگى خودروسازى است صبح ديروز در دادگاه كيفرى تهران محاكمه شد.روز 30 تير سال 1387 به دادسراى جنايى تهران اطلاع داده شد كه كارگر نمايندگى خودروسازى در ستارخان با ضربههاى كارد به قتل رسيده است. بازپرس ويژه خيلى زود درمحل حادثه حاضر شد و متهم به قتل را كه پيش از فرار توسط مردم دستگير شده بود تحت بازجويى قرارداد.
متهم گفت: يك هفته قبل ماشين پدرم را به نمايندگى برده بودم اما وقتى سر موعد براى تحويل آن مراجعه كردم با بد قولى رو به رو شدم .به همين خاطر پدرم از نمايندگى شكايت كرد و صاحب تعميرگاه بازخواست شد.وى ادامه داد: وقتى براى گرفتن ماشين پدرم به نمايندگى رفتم صاحب تعميرگاه مرا ديد و داد و فرياد كرد. من به سمت حياط رفتم و او داد زد: « دزد، دزد»آنجا بود كه كارگران تعميرگاه مرا دنبال كردندو از ترس جانم پا به فرا گذاشتم.
«علي» اضافه كرد: چند دقيقه بعد در حالى كه «محمد»تعقيبم مىكرد يقهام را از پشت سرگرفت و يكى از همكارانش جلوى راهم سبز شد. همكارش چاقو در دست داشت و مىخواست به بازوى من بزند.جا خالى دادم و چاقو به سينه محمد خورد; باور كنيد من بى گناهم.
به دنبال ادعاهاى متهم، رسيدگى به پرونده وارد مرحله تازهاى شد.چند روز بعد شمارى از كارگران نمايندگى به دادسراى جنايى رفتند و شهادت دادند على ضربه كارى را به محمد زده است.
در پى گفتههاى كارگران و همچنين ارائه يك كارد به عنوان آلت قتاله، پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفرى تهران فرستاده شد.
در نشست رسيدگى به اين پرونده كه در شعبه 74 به رياست قاضى «تردست» و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نماينده دادستان «علي» را گناهكار شناخت و برايش اشد مجازات را خواستار شد.
قاضى «تردست» از شاهدانى كه در صحنه حاضر بودند خواست يك به يك به تشريح آنچه ديدهاند بپردازند.
كوروش 45 ساله گفت: تازه از مسجد بيرون آمده بودم كه متوجه سر و صدا شدم. كارگران فرياد مىزدند «دزد، دزد» و على را تعقيب مىكردند. محمد از پشت، يقه على را گرفت و يك مرد ديگرى هم رو به رويش ايستاد تا با شى نوك تيز (شبيه چاقو) به او بزند.همان موقع «علي» جا خالى داد و ضربه به سينه «محمد» خورد.
اين شاهد توضيح داد: عامل جنايت يكى از كارگران بود كه قد بلندى داشت.من او را بعدها در اداره آگاهى ديدم اما هيچ كس به حرفهايم گوش نكرد. سپس سامانتا، مژگان و مهدى در جايگاه ويژه قرار گرفتند و حرفهاى كوروش را تائيد كردند.آنان نيز كارگر جوان را متهم خواندند.قاضي: چطور حاضر شديد در دادگاه شهادت بدهيد؟
مژگان: وقتى محمد را به بيمارستان بردند پدر و مادر على جلوى دادگاه رسيدند.مادر على فكر مىكرد پسرش كشته شده اما من و سامانتا او را آرام كرديم و گفتيم در جنايت نقشى نداشته است.به آنان شماره تلفن داديم و امروز براى روشن شدن قضيه به دادگاه آمديم تا حق كسى پايمال نشود.
سپس وكيل خانواده داغدار به شهادت شاهدان اعتراض كرد: اينها ادعاهاىهاى متناقضى مطرح كردهاند و به نظر مىرسد سعى دارند مسير پرونده را تغيير دهند. با پايان اين نشست، رئيس و چهار مستشار وارد شورشدند و ادامه محاكمه را به بعد موكول كردند.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]