واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری دانشجو: اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند.»، آن گونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها.گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی* حضرت زینب (س) فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلاً» اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند.»، آن گونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها. آنکه به چشم «نظام احسن» به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم «دیده» می شود، هم «زیبا» دیده می شود، تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم. «زیبابینی» هستی و حیات، هم آرامش روح و وجدان می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمّل ناگواری ها را می افزاید. از این نگاه، «عاشورا» همانگونه که زینب کبری فرمود، جز «زیبایی» نبود. جلوه های زیبایی و نمادهای جمال در آینه کربلا بسیار است، که به سه مورد از آن ها اشاره می شود: ۱-تبلور فتح ناب: از زیبایی های دیگر عاشورا، مفهوم تازه ای از «پیروزی» است. عده ای به غلط، پیروزی را تنها در «غلبه نظامی» می پندارند وشکست را در مظلومیت و شهادت.عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم می توان «فاتح» بود و با کشته شدن هم می توان دفتر و کتاب پیروزی را نگاشت و با خون هم ترسیم «تابلوی ظفر» میسّر است.پس فاتح معرکه کربلا حسین بود و چه فتحِ زیبایی! این همان «پیروزی خون بر شمشیر» است که در سخن امام راحل(قدس سره) هم جلوه گر شد و فرمود: «ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است... ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم.» و این همان آموزشِ قرآنی «احدی الحُسْنَیین» است که فرهنگ مبارزان الهی است. کسی که به «تکلیف» عمل کرده باشد، در هر حال پیروز است، آن هم پیروزی ناب. گر چه از داغ لاله می سوزیم ما همان سر بلند دیروزیم چون به تکلیف خود عمل کردیم روز فتح و شکست پیروزیم این دیدگاه را، هم امام حسین داشت، هم امام سجاد، هم حضرت زینب. با این دید، همه آن حوادث تلخ، چون پیامدی به سود اسلام و حق داشت، جمیل و شیرین بود. وقتی ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین پرسید: «چه کسی غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه که وقت نماز فرا می رسد، اذان و اقامه بگو، خواهی فهمید که چه کسی پیروز شد! و آیا این، در حادثه کربلا زیبا نیست؟ پیروزی، حتّی در صورت کشته شدن و شهادت! ۲- حرکت در مسیر مشیت خدا: زیباترین جلوه این است که انسان، یک عمل و حادثه را در بستر «مشیة اللّه» و همسو با «خواست خدا» ببیند. اگر سالار شهیدان و یارانش به خون نشستند و اگر زینب و دودمان مصطفی به اسارت رفتند، این در لوح مشیت الهی رقم خورده بود و چه جمالی برتر از این که کارگروهی با جدول مشیت خدا هماهنگ گردد؟! مگر به حسین بن علی از غیب، خطاب نیامده بود که خواسته خدا آن است که تو را کشته ببیند؟ «اِنّ اللّه شاء اَنْ یراکَ قتیلاً» و مگر مشیت خدا آن نبود که عترت پیامبر در راه نجات دین و آزادی انسان، به اسارت بروند؟ «انّ اللّه شاءَ اَن یراهُنَّ سبایا» پس چه غم از آن شهادت و این اسارت؟ هر دو، هزینه ای بودند که برای بقای دین و افشای طاغوت، می بایست پرداخته می شدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه! برای زینب بزرگ، که پرورده دامان وحی و تربیت شده مکتب علی است، این حرکت در بسترِ مشیت الهی، اوج ارزش ها و زیبایی هاست. وی مجموعه این برنامه را از آغاز تا انجام، زیبا می بیند، چون تک تک صحنه ها را منطبق با آن «خواسته ربوبی» می بیند. آیا با این تحلیل و نگاه، حادثه عاشورا زیبا نیست؟ ۳-شب قدر عاشورا: این صحنه، از درخشان ترین جلوه های زیبایی است. کسانی که در سر دوراهی رفتن و ماندن، «ماندن» را که نشان «وفا» و «ایثار» است بر می گزینند و «زندگی بدون حسین» را ذلّت و مرگ می شمارند. آن خطبه امام، آن ابراز وفاداری یاران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بیداری اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نیایش از خیمه ها، آن اعلام وفاداری یاران در حضور زینب کبری و امام حسین، هر کدام برگی زرّین از این «کتاب جمال» است. چرا زینب، عاشورا را زیبا نبیند؟ آنچه در کربلا اتّفاق افتاد، به یک «بنیاد» تبدیل شد، برای مبارزه با ستم در طول تاریخ و در همه جای زمین. آیا این زیبا نیست؟ لحظه لحظه های عاشورا، به صورت یک «مکتب» در آمد، که به انسان «آزادگی»، «وفا»، «فتوّت»، «ایمان»، «شجاعت»، «شهادت طلبی»،...و «بصیرت» آموخت. آیا این زیبا نیست؟ خون های مطهری که در آن دشت بر زمین ریخت، سیلی شد و بنیان ستم را ویران کرد. آیا این زیبا نیست؟ فاجعه آفرینان کوفه و شام، فکر می کردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه می سازند. ولی در نگاه ژرف زینب، آنان گور خویش را کندند و چهره نورانی اهل بیت روشن تر و نامشان جاودان و دین خدا زنده و کربلا یک دانشگاه شد. زینب قهرمان و عارف، این ها را می دانست و از ورای قرون می دید. این بود که در مقابل سخن نیشدار و زخم زبان والی کوفه، که با طعنه خطاب به این بانوی اسیر گفت: کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی، فرمود: ما رأیت الاّ جمیلاً... جز زیبا چیزی ندیدم! رضا همتی- فعال دانشجویی انتشار یادداشت های دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه ها و فعالین دانشجویی است.
یکشنبه ، ۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]