واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - سام خسرویفرد کیست که نداند محیطزیست ایران چه سان در گرداب تخریب فرو افتاده، کیست که نداند آب، خاک و هوای ایران چه اسفبار اسیر پلشتی و آلودگی است، کیست که نداند جانوران، گیاهان و تنوع زیستی ایران در دریای طوفان زده چونان چون زورقی در حال غرق شدن است. آیا باید دست روی دست گذاشت تا باقی مانده این میراث ارزشمند طبیعی با روندی شتابان به ورطه نیستی فروغلتد؟ رختهای عزا را بر تن کنیم تا مرگ و عدم را پیشواز رفته باشیم؟ در خلوتگاهها و سخنرانیهای تکنفره و شاید چند نفره از عشقمان به طبیعت و وطن بگوییم و در دنج و کنج قهوهخانهای بنشینیم و مرثیه سرایی کنیم؟ درد را همگان میدانند و درمان را بسیاری. حتی مدیران سازمانهای متولی محیطزیست نیز میدانند اما علاقهای برای مقابله با تخریبها ندارند و شاید قدرتش را نیز هم. این ضعف مقابله با تخریب تنوع حیات در کجا ریشه کرده است؟ در علاقمندان به محیطزیست؟ که با تشر یا گوشه چشمی پا پس میکشند و سرشان را به لاک فراموشی و خاموشی فرو میبرند؟ آیا این ضعف ریشه در فرهنگ و تاریخمان دارد که کارهای گروهی را کمتر به سامان رساندهایم؟ آیا ضعف را باید در زمان و زمانه جستوجو کرد که گویی چون قطاری شتابناک در گذر است و غافلان را پشت سر در ایستگاه جا میگذارد و بسبسیاران میخواهند سوار قطار باشند؛ قطار مصرف، قطار زندگی مجلل، قطار رفاه بیشتر؟ سازمان ملل سال جاری میلادی را سال تنوع زیستی اعلام کرده و شرمآور است وقتی وبسایت آن مرور میشود نامی از ایران نیست؛ نه در سمینارها و کنفرانسهایی که در این سال برگزار میشود، نه مدیران وطنی پیامی برای این سال ارسال کردهاند و نه در هیچ جای دیگر این وبسایت. در حالی که ایران با اندکی تلاش و فعالیت میتواند از تجربه آنان که در حفاظت تنوعزیستی موفق بودهاند یاری بگیرد در این سال و داشتههایش را از گزند و ویرانی در امان دارد. اما نه تلاش قابل توجهی از سوی نهادهای متولی دیده میشود و نه از سوی نهادهای مدنی، تکاپویی. بهت، سکوت و نسیان نسبت به طبیعت همچون مرضی مزمن همهگیر شده و فضا را در برگرفته است، چنان که پنداری هر کس تنفسی کند از آن دچار کرختی میشود و طبیعت را فراموش میکند. آنان که انگیزه داشتند و تلاش میکردند، آنان که جوان بودند و شوری داشتند دست از آن همه علاقه شستند به یمن همت سیاهدلانِ ظاهرپرستِ مردمفریب که به اسم طبیعت دنبال مقام و منزلت، شهرت و جیفه دنیا بودند ؛ آنان که با عشق شروع کرده بودند با نفرت راه خود را تغییر دادند، مشغول کسب و کاری شدند و مسیرشان را از آن به ظاهر مشتاقان طبیعت جدا کردند تا اگر میراث طبیعیشان را نمی توانند حفظ کنند، دست کم زندگیشان را بسازند. با این همه هستند شماری شاید اندک که هنوز عشق به طبیعت و تنوع حیات، که انسان هم بخشی از آن است، درونشان شعله میکشد، هستند آنانی که فریبها را باور نکردند یا باور کردند و هنوز در پی معشوق جاویدانشان، در پی ریشههایشان، در پی طبیعت هستند. اینان نیک میدانند فرق سره از ناسره چیست، فریبندگان کژ نیت کیانند و میشناسند آنان را که پی حشمت و جاه، سنگ طبیعت را به سینه میزنند. گرد هم آمدن این عاشقان میتواند در این سال، سال تنوع زیستی فرصتی باشد برای نجات طبیعت و میراث طبیعی سرزمینی که وطن مینامندش.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 372]