واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۸
صادق رییسیکیا- کارشناس مدیریت ورزش در سالیان اخیر شاهد افزایش حضور سیاستمداران در ورزش و متقابلا، ورزشکاران در سیاست بوده ایم. اگر بنا باشد به این رابطه از دریچه منافع ملی نگاه کنیم و در نتیجه، دستاورد آن را برای مردم و کشور مورد ارزیابی قرار دهیم می توان گفت که در موارد متعددی، واگذاری مناصب ورزشی به سیاستمداران و متقابلا حضور ورزشکاران و مدیران ورزشی در مناصب سیاسی، دربردارنده منافع عمومی و تامین کننده منافع ملی ایرانیان، نبوده است. عموما (نه در همه موارد) تنها ذینفع این رابطه، سیاستمداران و ورزشکارانی بوده اند که بدین طریق، به اهداف و منافع سیاسی و اقتصادی شخصی و یا جناحی، دست یافته اند. اغلب سیاستمدارانی که طی سالهای اخیر در راس مناصب ورزشی در فدراسیونها و باشگاههای ورزشی قرار گرفتهاند رویدادها و نهادهای فرهنگی و ورزشی را از منظر اهمیت و نقش خود در قدرت، مورد تحلیل و بهرهبرداری قرار داده و از حضور در ورزش، برای حفظ و تحکیم جایگاه خود در موقعیتهای سیاسی بهره بردهاند و وقت آنها بیشتر، صرف چنین امری شده است نه صرف توسعه و پیشرفت ورزش. به عبارت دیگر حضور این افراد در ورزش، غالبا از جنس قبول مسئولیت ورزشی نبوده بلکه از جنس تحکیم یا تقویت موقعیت سیاسی و منافع شخصی بوده است. این عده به جز در موارد نادر، دستاورد خاصی برای پیشرفت و توسعه ورزش کشور نداشتهاند. از سوی دیگر، عدهای از ورزشکارانی که پا به عرصه سیاست گذاشتهاند نیز اولا بدلیل ضعف مهارت و آگاهیهای لازم و فقدان سوابق علمی و اجرائی متناسب با نقشهای سیاسی، نتوانستهاند از تاثیر گذاری بالایی در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی و ورزشی برخوردار باشند و ثانیا عدهای از آنان نیز با دستیابی به موقعیتهای سیاسی، وقت بیشتری را صرف تحکیم موقعیتها و منافع اقتصادی و اجتماعی خود کرده اند نه صرف پیشبرد ورزش و سیاستها و اهداف ورزشی کشور. بنابراین نمیتوان گفت که لزوما حضور هر ورزشکار نام آوری در عرصهها و مناصب سیاسی، فی نفسه موجب تقویت نقش و کارکرد ورزش در اجتماع میشود و به همین ترتیب نمی توان گفت که حضور هر سیاستمداری (ولو کارکشته) در ورزش، لزوما موجب شناخت نیازها و ضرورتهای ورزش از سوی سیاستمداران و در نتیجه جلب توجه تصمیم گیرندگان کشور برای تامین شرایط و امکانات لازم در جهت پیشبرد ورزش کشور میشود. حداقل، تجربه سالیان اخیر نشان داده که چنین انتظار یا نتیجهگیری نمیتواند به اندازه قابل توجهی با واقعیت، منطبق باشد. شاید اگر سیاستمداران در حوزههای ورزشی به جای حضور مستقیم، رویکرد استفاده از مشاوره و احترام به تخصص، تجربه و جایگاه اهالی ورزش را اتخاذ میکردند و از سوی دیگر اهالی ورزش برای پیشبرد اهداف و سیاستهای ورزش کشور به جای حضور مستقیم در مناصب سیاسی، رویکرد افزایش ظرفیت تصمیمسازی در خود و ایجاد و ترویج ساختارها، نهادها و گفتمان های تخصصی ورزشی برای تاثیر گذاری بر تصمیم گیرندگان سیاسی را دنبال میکردند شاهد وضعیت بهتر و رابطه موثرتری بودیم. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]