تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه از حق دَم مى زند با سه ويژگى شناخته مى شود: ببينيد دوستانش چه كسانى هستند؟ نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815473761




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روز هفتم؛ گام هفتم/ شور و شعور، دو بال برای حسینی بودن


واضح آرشیو وب فارسی:ایمنا: عقل و دین یا به دیگر تعبیر، شور و شعور باهم پیوندی ناگسستنی دارند و تنها کسی پیروزِ میدان بندگی است و از مسافران کشتی نجات می تواند باشد که هردو را به قدر اعتدال در کوله ی سفر خویش همیشه به همراه داشته باشد.خبرگزاری ایمنا/ حجت الاسلام جمال نصیری فرد؛ فرشته ای از سرزمینی بسیار سرسبز و زیبا عبور می کرد؛ عابدی را دید که یکسره در حال عبادت با خداوند متعال است؛ آه، گریه و نجوای سحرگاهان، خوراک عابد بود و شوق روزگار عمرش عبادت های شبانه و گرسنگی های روزانه اش بود. آن مَلَک به خدا عرضه داشت: رخصتی می خواهم تا جایگاه این بنده ی عابد و زاهد را در بهشت ببینم. خداوند متعال، خواستِ او را مستجاب نمود و بهشتِ عابد را نشان او داد. آن فرشته با تعجب گفت: من فکر می کردم جایگاه او بااین همه عبادت و تعظیم بسیار بیش از این مقدار باشد! خدا برای اینکه او از جامه ی شگفتی و حیرت به درآید به وی گفت: مدتی را در شکل و شمایل انسان، مهمان وی باش تا خود پاسخت را بیابی. فرشته چنین کرد و مهمانِ عابد شد... تا اینکه فهمید گرچه عمل او بسیار است ولی معرفت وی بسیار پایین و ناچیز است؛ این شد که راز کوچک بودنِ بهشتِ عابد را دانست. [1] زندگی صحنه ی دومیدانی است برای سنجش بندگی؛ دویدنی که در پایان آن رتبه ی هرکسی روشن خواهد شد؛ نفرات اول، آن عده هستند که پرشتاب تر از دیگران بوده اند(السابقون السابقون)، نفرات بعدی آن هایی که آرام تر دویده اند؛ اما این میدان بازندگان بسیاری نیز دارد؛ افرادی که یا اصلاً ندویده اند؛ یا اگر هم دویده اند قبل از رسیدن به خط پایان ایستاده اند یا عقب گرد کرده اند و در جهت معکوس دوندگی بی اجر و پاداش کرده اند. اما دونده ی حقیقی چه کسی است و با چه ملاکی می توان رتبه ها را مشخص نمود و بین شرکت کنندگان این مسابقه ی سرنوشت ساز تمایز قائل شد؟ برخی، مقام و منزلتِ انسان ها را با خط کشِ عمل و عبادت اندازه می زنند؛ گرچه بدون پشتوانه ی معرفتی باشد و صرفاً شخص بر اساس تقلید کورکورانه ای عبادت کند یا عمل صالحی به جا آورد؛ برخی دیگر عقل و معرفت را ملاک قرار می دهند و دستِ عبادت و عمل را از اینکه صلاحیت سنجش داشته باشند کوتاه می کنند. به راستی خدا چگونه ما را محک می زند و با چه ترازویی بندگی ما را وزن می کند؟ جبرئیل به آدم گفت برای تو از جانب پروردگار سه ارمغان به همراه دارم ولیکن یکی را می توانی انتخاب کنی و برای خود نگه­داری: عقل، حیا و دین! آدم درنگی کرد و گفت: من عقل را برای خود برمی گزینم. جبرئیل خواست حیا و دین را با خود برگرداند که آن دو گفتند: ما هرکجا عقل باشد همواره با وی هستیم و ازاین رو بین ما و عقل امکان فاصله انداختن نیست. [2] درنتیجه خداوند متعال دین داری را نتیجه ی تعقل قرار داده و هرکه از سر تعقل دین داری کند، دین دار حقیقی است وگرنه ریشه ی اعتقاداتش به قدری سست و شکننده است که یا با کشیدن دیوار تعصب به دور خود، بر دین داری خویش باقی می ماند که البته دین داری جاهلانه و دور از تعقل ثواب و پاداشی ندارد [3] ؛ یا اینکه با وزش باد ملایمی از جنس شبهه و تردید، ریشه ی دین داری او از مزرعه ی سبز و با طراوتِ بندگی خدا کنده خواهد شد و در منجلاب پلیدی ها به گل خواهد نشست. عقل و دین یا به دیگر تعبیر، شور و شعور باهم پیوندی ناگسستنی دارند و تنها کسی پیروزِ میدان بندگی است و از مسافران کشتی نجات می تواند باشد که هردو را به قدر اعتدال در کوله ی سفر خویش همیشه به همراه داشته باشد؛ افرادی که تنها یکی از این دو را برای مسافرت خویش برداشته اند به مقصد نمی رسند: کسی که فقط دم از عقل می زند، زنبور بی عسلی است که هیچ گاه عملاً مفید نخواهد بود؛ چراکه عقل آمد تا به عمل درست و صحیح منتهی شود؛ مثل آنکه نان به دست کنار پسرکی یتیم از غم گرسنگی او گریه می کرد ولی حاضر نبود از نانی که همراه داشت به پسرک دهد و وی را از چنگال گرسنگی رها سازد؛ همچنین است کسی که فقط دم از شور می زند و اصلاً به معرفت و تعقل نمی اندیشد؛ چنین افرادی هرچه پرشورتر ظاهر می شوند از مقصد دورتر و دورتر می شوند؛ چراکه عقل چراغ هدایت بود و با آن باید راه را از چاه می شناختند؛ اما بی چراغ رفتند و در چاه گرفتار شدند؛ عمری خیال کردند سوار بر کشتی نجات هستند؛ اما حسین که آمد شورشان در را او هزینه نشد. مسافر کشتی نجات، هم سیدالشهدا (ع) و هدفش از قیام را خوب می شناسد و هم با تمام عواطف خود درصحنه ی عزاداری ظاهر می شود و بر سر و سینه می زند و با اشک خویش دل خود را به دل مولایش گره می زند. _____________________________________________ [1] الکافی (ط - دارالحدیث)، ج 1، ص: 28 [2] یَا جَبْرَئِیلُ، إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَان (الکافی (ط - دارالحدیث)؛ ج 1؛ ص25) [3] اگر از زیبایی عبادت شخصی به شما گفته شد، به عقل او نگاه کنید؛ چراکه خدا بر اساس عقل هرکس به او پاداش می دهد.( الشافی فی شرح الکافی (للمولى خلیل القزوینی) ؛ ج 1 ؛ ص173)


چهارشنبه ، ۲۹مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایمنا]
[مشاهده در: www.imna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن