واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پوست اندازي چند مليتي طالبان
نویسنده : اسماعيل باقري
اوضاع ميداني جنگ در افغانستان نشان ميدهد كه در كنار طالبان افغانستان، اعضاي گروههاي تندرو اسلامي آسياي مركزي مثل حزب اسلامي ازبكستان، حزبالتحرير و از همه مهمتر طالبان پاكستاني و جنگجوياني كه عنوان جهادي را با خود يدك ميكشند، در شمال افغانستان با نيروهاي امنيتي داخلي در حال جنگند. گفتن اينكه شورشيان منسوب به طالبان، در حال تبديل شدن به يك جريان چندمليتي هستند، هنوز زود است اما بخشي از شبهنظاميان مسلح در شمال افغانستان به ويژه در قندوز، بدخشان، تخار و فارياب و. . .، جنگجويان خارجي هستند كه به عنوان اجيرشدگان سرويسهاي امنيتي برخي كشورهاي منطقه به ويژه كشورهاي عربي و پاكستان در افغانستان فعال شدهاند.
هرچند طالبان سه، چهار روز پس از تصرف شهر قندوز، مجبور شد از اين شهر استراتژيك عقبنشيني كند، اما نبايد فراموش كرد كه طالبان با همكاري ديگر گروههاي تروريستي همسو توانسته جبهههاي جنگي جديدي در شمال افغانستان كه قبلاً بسيار امن و به دور از دسترس طالبان بود، باز كند. طالبان اكنون جنگ را به ولايات تخار، بغلان و بدخشان كشانده و مناطقي نزديك به فيضآباد مركز ولايت بدخشان، جايي كه قبلاً در آن پايگاه نظامي داشتند، را تصرف كردهاند.
در حالي كه همه فكر ميكردند پس از اعلام مرگ ملاعمر، طالبان دچار چنددستگي و انشعاب و سپس تضعيف خواهد شد، اما اين گروه با تصرف شهرهاي بزرگ و برخي فرمانداريها در شمال افغانستان، قدرت خود را به نمايش گذاشته و بهطور يقين ميخواهد وزن خود را در افغانستان افزايش دهد تا ضمن تهديد دولت وحدت ملي، در ميز مذاكرات نيز سهم به سزايي به دست بياورد. سقوط قندوز به عنوان دروازه آسياي مركزي به دست طالبان، ولو به مدت كوتاه، سهلانگاري دولت وحدت ملي و عدم توانايي نيروهاي امنيتي افغانستان در حفظ يك مركز ولايت را نشان داد؛ شهري كه از نظر ژئوپليتيك اهميت زيادي دارد و پنجمين شهر بزرگ افغانستان است. اين امر حاكي از اين واقعيت مهم است كه طالبان ميتواند تسلط خود را بر مناطق مهم ژئوپليتيك افزايش دهد و اين ميتواند در بلندمدت خطرناك باشد و اوضاع افغانستان را بيش از پيش بحرانيتر كند.
مايكل كوگلمن، كارشناس آسياي مركزي در مؤسسه «وودرو ويلسون» ميگويد يكي از دلايل موفقيت طالبان در تصرف قندوز، جذب جنگجويان غيرپشتون از گروههاي تروريستي منطقه است. براي اولين بار است كه طالبان به صورت يك گروه چند قومي و چندمليتي متشكل از ازبك، اويغور و پنجابيهاي پاكستاني ظهور پيدا ميكند. زيگفريد اولف، مدير تحقيق در مؤسسه دموكراتيك آسياي جنوبي در بروكسل و محقق در دانشگاه مؤسسه آسياي جنوبي هايدلبرگ نيز معتقد است طالبان براي گسترش تسلط خود بر ولايات شمالي افغانستان استراتژي سياسي و ساختار جذب نيروي خود را تغيير داده است و در كنار پشتونها، جنگجويان كشورهاي ديگر را نيز استخدام ميكند، يعني علاوه بر عربها، پاكستانيها و بنگلادشيها، پناهندگان روهينگيايي كشور ميانمار كه در بنگلادش ساكن شدهاند و طالبان اويغورها را از منطقه خودمختار سينكيانك كشور چين براي جنگ در ولايات شمالي افغانستان جذب ميكنند. بنابراين حضور جنگجويان چند مليتي در صفوف جنگ طالبان يك واقعيت انكارناپذير است. در جنگ طالبان در قندوز جنگجوياني از ازبكستان، چچن، پاكستان، قرقيزستان، آذربايجان و كشورهاي عربي حضور داشتند، اما تعداد پاكستانيها و ازبكستانيها بسيار بيشتر بود. براساس گزارش رسانهها، تعدادي از فرماندهان طالبان كه در قندوز ميجنگند، زماني در پاكستان زنداني بودهاند و برخي ديگر در نابودي رژيم طالبان در سال ٢٠٠١ و به دنبال حمله نظامي امريكا نقش كليدي داشتهاند.
موضع تازه طالبان در جنگ شمال افغانستان، قابلتأمل است. طالبان با جذب جنگجوياني از اقوام مختلف ميخواهد حساسيتهاي قومي را كه در افغانستان منجر به درگيريهاي كشنده شده است، كاهش دهد اما اين ميتواند براي پاكستان نيز خطرناك باشد، چراكه بسياري از گروههاي تروريستي غيرپشتون كه در ولايات شمالي افغانستان ميجنگند، تفكرات ضد پاكستاني دارند. پاكستان از آن دسته از طالبان افغانستاني كه حامي پاكستان هستند حمايت ميكند تا در نهايت بتواند يك دولت پشتونمحور همسو و دوست با پاكستان در افغانستان ايجاد كند. همين سياست ميتواند جنگ در ولايات شمالي افغانستان را تشديد و شمال را براي دولت افغانستان غيرقابل مهار كند.
با توجه به اين موارد به نظر ميرسد دولت وحدت ملي بدون همكاري با كشورهاي همسايه، نميتواند اوضاع را تحت كنترل بگيرد و به نوعي از اعزام گروههاي تندرو خشونتطلب به شمال افغانستان جلوگيري كند. بنابراين همكاري نزديك دولت وحدت ملي با كشورهاي منطقه براي مبارزه با تروريسم يك ضرورت است. در كنار اين دو جناح، اشرفغني و دكتر عبدالله، بايد اختلافات خود را كنار گذاشته و به موازات گفتوگو با كشورهاي ديگر موضعي قوي عليه طالبان و گروههاي مهاجم اتخاذ كند. بدون شك تصرف قندوز به دست طالبان كه در آن افراد غيرنظامي زيادي قرباني شدند، براي دولت وحدت ملي يك زنگ خطر جدي بود تا هرچه سريعتر بحرانهاي داخلي را حل و فصل كنند. اين در حالي است كه با گذشت يك سال از عمر دولت وحدت ملي افغانستان، اختلافات سياسي بين اشرفغني و دكتر عبدالله كماكان به قوت خود باقي است. در واقع بحران عدم اعتماد در دولت وحدت ملي از قبل وجود داشت، اما سقوط قندوز بيش از پيش تفاوت رويكردها و مواضع متفاوت را عيان ساخت و به نوعي بار ديگر توجه كشورهاي خواهان امنيت و ثبات در افغانستان را به اين درك رساند كه نيروهاي بينالمللي به اصطلاح كمك به امنيت افغانستان، نه تنها در آموزش نيروهايي امنيتي افغانستان، ضعيف عمل كردهاند، بلكه راهكار اساسي براي خروج افغانستان از بحران همكاري كشورهاي منطقه و همگرايي آنهاست.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]