واضح آرشیو وب فارسی:سافتستان:
وقتی فصل اول سریال پخش شد، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا یعنی «سیا» سازنده آن «جو ویزبرگ» را در برابر دستگاه دروغ سنج قرار داد تا به سوالات آنها پاسخ گوید. برای آن ها نام ویزبرگ به عنوان سازنده این سریال حساسیت برانگیز بود، چرا که او را خوب می شناختند. جو ویزبرگ، افسر سابق این سازمان بود و حالا سریالی با نام «آمریکایی ها» (The Americans) را با موضوع جاسوسی در خاک آمریکا روانه پخش کرده بود. او گرچه در برابر سوال مسوول دستگاه دروغ سنج که پرسیده بود آیا هدفش از کار کردن در سیا، جمع آور اطلاعات برای سریال بوده، جواب منفی داد و تبرئه شد، اما همین واکنش به سریال «آمریکایی ها» نشان می دهد که این سریال تا چه اندازه با ساز و کار جاسوسی در آمریکا و ترفندهایی که به کار می گیرند (یا شاید تنها در دهه ۸۰ میلادی به کار می گرفتند)، سازگار است.
سریال «آمریکایی ها» پر از جزییات دقیق و مهیج درباره پشت پرده روزهای جنگ سرد است؛ روزهایی که جهان در آشوب نزاع میان دو ابرقدرت زمان یعنی شوروی و آمریکا می سوخت و نشان می دهد این دو قدرت برای آن که جای پای خود را در جهان محکم کنند، دست به چه کارهایی در کشورهای مختلف زده اند. البته که سال ها از ماجرای جنگ سرد بین این دو قدرت گذشته است؛ اما تاثیر آن بر جهان امروز، از شکل گیری القاعده و افغانستان آشفته گرفته تا اوکراین و آفریقای جنوبی را می توان در این سریال به تماشا نشست. جنینگزها، جنینگز نیستند
خانواده «جنینگز» یعنی «فیلیپ» و «الیزابت»، نمونه یک خانواده آمریکایی درست و حسابی اند؛ از آن دست خانواده هایی که سال هاست در فیلم ها و سریال های خانوادگی آمریکا، به عنوان یک نمونه نشان داده می شوند؛ هر دو سخت مشغول کارند، فرزند دارند و به همسایه ها لبخند می زنند. اما واقعیت چیز دیگری است؛ فیلیپ در اصل «میشا» و الیزابت هم «نادژدا» است و هر دو از افسران کارکشته سازمان اطلاعات شوروی یعنی «کِی جی بی» (همان کا گ ب مصطلح در ایران) هستند. آن ها نه آمریکایی، که روسند و ماموریت شان هم جاسوسی در خاک آمریکاست. این چند خط، نشان از یک سریال مهیج و پرتنش می دهد؛ همین طور هم هست؛ اما «آمریکایی ها» نه یک سریال اکشن، که سریالی است درباره خانواده و با موضوعی پلیسی- جاسوسی. قرار است در میان حوادث و اتفاقات مختلفی که در این سریال رخ می دهد، به تماشای خانواده ای بنشینیم که با دروغ بنا شده، اما اعضای آن مثل همه خانواده ها با موضوعاتی مشترک دست و پنجه نرم می کنند.
میشا و نادژدا که طبق دستور با هم ازدواج کرده اند، با نام های جعلی، فرزندان خود را در خاک آمریکا به دنیا آورده اند و حالا باید مثل یک خانواده رفتار کنند. آن ها گرچه برای به دست آوردن اطلاعات یا انجام ماموریتی خاص، دست به هر کاری می زنند، اما هم چنان مثل یک زن و شوهر واقعی، به رفتار هم حساسند و نسبت به اتفاقات احساسی واکنش نشان می دهند. آن ها مثل هر پدر و مادری به آینده فرزندان خود فکر می کنند و در این موارد با هم بحث و جدل می کنند. آن ها یک خانواده اند؛ خانواده ای که صرفا برای کار تشکیل شده اما راهی جز رعایت قوانین خانواده برای آن ها نمانده است. این موضوع را خود ویزبرگ یعنی سازنده سریال هم تا حدودی در گفت و گوهایش اذعان کرده است؛ این که شما به تماشای ماجرای یک ازدواج نشسته اید نه یک سریال مهیج. میشا و نادژدا، آموزش دیده اند و کارکشته؛ به فنون دفاع شخصی واردند، گریمورهای ماهری هستند و هوش فوق العاده ای برای فرار از خطر دارند؛ یعنی نمونه مشخص یک قهرمان هالیوودی. منبع اصلی اطلاعاتی آن ها آدم ها هستند؛ آدم هایی که به شرکت ها یا سازمان هایی متصلند و می توانند اطلاعات لازم را در اختیار آن ها قرار دهند. این جاست که روی بی رحم آن ها را می بینیم؛ وقتی که با تطمیع مالی، زور و ارعاب یا سوءاستفاده احساسی وارد ماجرا می شوند و به هر طریقی اطلاعات خود را به دست می آورند. افرادی که گذر این زن و شوهر به آن ها بیفتد، خوب یا بد، نه یک انسان که یک طعمه اند. میشا یا همان فیلیپ، برای دسترسی به اطلاعات اف بی آی، با سمت جعلی بازرس نظارت بر پلیس، با منشی رییس بخش اف بی آی ازدواج می کند و همسر خود نادژدا یا همان الیزابت را هم به عنوان خواهرش به مراسم می آورد. نادژدا نیز نه تنها از انجام هیچ کاری ابایی ندارد بلکه به مراتب از همسر خود سرسخت تر و به ایدئولوژی جماهیر شوروی پایبندتر است. اما آن ها در کنار این زندگی پرخطر، فرزندانی دارند بی خبر از ماجرا و باید در خانه، نقش یک پدر و مادر ایده آل را ایفا کنند. پدر و مادری با عقاید کمونیستی، که فرزندان شان در نظام آموزشی آمریکا و با تمایلات مسیحی بار می آیند.
سرکوفت آمریکایی از شکلات گرفته تا خودروهای جدید و زندگی مرفه، چیزهایی است که روس های مقیم در آمریکا باید با آن مبارزه کنند. این طور که «آمریکایی ها» نشان می دهد، این روس های رفاه ندیده، مجذوب زندگی شهروندی در آمریکا می شوند. آن ها فرزندان خود را در خاک آمریکا به دنیا آورده اند و با تشکیل خانواده، کم ترین ظن را نسبت به وظیفه اصلی شان یعنی جاسوسی در آمریکا بر می انگیزند. به گفته سریال آن ها در اوج خوشی آمریکایی زندگی می کنند، اما تحت هیچ شرایطی نباید از یاد ببرند که از کجا و برای چه آمده اند. همین نکته های ظریف است که سریال را به سمت و سوی سیاسی می برد. در برخورد اول با این سریال، از این که قهرمان های اصلی سریال روس های جاسوس در خاک آمریکا هستند، متعجب خواهید شد؛ نه به این دلیل که حکومت در آمریکا نقدپذیر نباشد که اتفاقا هست، نه به این دلیل که همیشه در فیلم های آمریکایی، آمریکایی بر دیگران ارجح باشند که نمونه های زیادی برخلاف این ساخته شده؛ قهرمان بودن روس های جاسوس در خاک آمریکا، به این دلیل در سریال عجیب است که به مذاق مخاطب آمریکایی خوش نمی آید.
تصور کنید سریالی از تلویزیون ایران پخش شود که قهرمان آن دو جاسوس عراقی در خاک ایران باشد و شما هم قرار باشد طرف دار عراقی باشید! مطمئنا بسیاری از ایرانیان به سختی با چنین سریالی ارتباط برقرار خواهند کرد. نکته جالب در سریال «آمریکایی ها»، هم خوانی موضوع و سلیقه مخاطب است؛ درست است که سازندگان سریال با قرار دادن یک کارآگاه اف بی آی در کنار آن ها، قهرمانی آمریکایی را نیز وارد داستان کرده، اما چیزی که به مذاق آمریکایی ها خوش می آید، نزدیک شدن فکر و زندگی روس های جاسوس با زندگی آمریکایی است؛ نشان دادن محروم بودن آن ها در کشورشان و لبریزشدن شان از رفاه آمریکا. سریال «آمریکایی ها» پر از این سرکوفت هاست؛ این که زندگی آمریکایی چه قدر به مزاج همه خوش می آید و هر کس آرزوی چنین چیزی را در سر می پروراند، اما این نکته دلیل نمی شود که با سریالی ضعیف یا شعاری رو به رو باشید. به هر حال این حق هر کشوری است که مواضع رویکردهای خودش را تبلیغ و از آن ها دفاع کند، اما در سریال «آمریکایی ها» این نکته ها چنان ظریف و روراست بیان می شود که مخاطب از دیدن آن ها آزرده نمی شود. خانواده جنینگز، گرچه آمریکایی نیستند، اما از امکانات زندگی آمریکایی برای کار خود بر ضد کشور آمریکا بهره می برند. این جاست که مفهوم حفظ خانواده در این سریال هم اهمیت خاصی می یابد. خانواده نیاز به امنیت دارد و این دو باید به کار سخت و خشن خود مشغول باشند. بچه ها روز به روز بزرگ تر می شوند و دغدغه های تازه ای دارند. مادر و پدر در حال رصد اتفاقات در افغانستان و آفریقای جنوبی اند و همراه با سیاست های شوروی و در مقابله با اهداف آمریکایی به دنبال راهی می گردند تا بتوانند اهداف کشور خود را در آن پیش ببرند. اما بچه های شان دغدغه های تازه ای دارند؛ پسر خانواده غرق در تلویزیون و تی وی گیم و اسکیت است و دختر خانواده کم کم با کلیسا و مسیحیت آشنا می شود. «آمریکایی ها»ی دروغین سریال «آمریکایی ها» توانسته اند به دروغ یک خانواده آمریکایی شکل بدهند، این دروغ تا چه اندازه مخفی می ماند؟
۲۷ مهر, ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سافتستان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]