تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820499496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جام جهانی کتاب خواندن


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: - داوود امیریان: یکی از خاطراتی که همچنان در من زنده مانده است و حتی باعث به وجود آمدن نطفه اولیه نگارش رمان «جام جهانی در جوادیه» شد همان مسابقات فوتبال کاپی ای بود که در زمان کودکی و نوجوانی در بسیاری از محلات جنوب شهر اتفاق می افتاد.این مسابقات دوره ای بود. مثلا کسی می آمد و می گفت می خواهیم مسابقاتی به یاد فلانی برگزار کنیم و به این ترتیب تیم های 5نفره از آن محلات جمع می شد و با پولی که هر نفر و تیم ها باید پرداخت می کردند جایزه ای برای تیم های اول، دوم و سوم خریداری می شد. این مسابقات با شور و هیجان زیادی همراه بود و به نوعی اوقات فراغت ما هم به بهترین نحو سپری می شد. محله ما جوادیه هم از این موضوع مستثنی نبود، با این تفاوت که در گروه سنی نوجوانی و سال های آغاز ورود به جوانی این مسابقات همیشه با دعوا و کتک کاری به پایان می رسید. این موضوع آنقدر جدی بود که من یادم نمی آید آن مسابقاتی که در آن شرکت می کردیم، یک بار یک فینال درست و حسابی داشته باشد. چون در اغلب اوقات این مسابقات با دعوا و زد و خورد جدی بازیکنان با هم و دعواهای نوجوانانه وحتی زدن داور ختم می شد. این خاطرات مربوط به اوایل دهه60 و تا اوایل دهه 70 است. در این میانه اتفاقات طنز و بامزه بسیاری هم اتفاق می افتاد.مثلا تبانی ها یا به اصطلاح همان موقع بچه ها «گاوبندی»های عجیب و غریبی هم رخ می داد. به عنوان مثال یک بار که دوستان ما خودشان مسابقات را برگزار کردند، خرید جایزه را به روز آخر موکول کردند اما وقتی دیدند خودشان به فینال نمی توانند بروند و نهایتا سوم می شوند جایزه ای که برای تیم سوم خریدند خیلی خیلی بهتر از جایزه تیم اول بود و خب طبیعی است که این خودش علت شروع یک دعوای جدید می شد. با این اوصاف اما این مسابقات وقت و انرژی بچه ها را در زمان فراغت شان به بهترین نحو ممکن می گرفت و البته بسیار هم خوش می گذشت. متأسفانه اکنون هیچ خبری از این مسابقات نیست.حتی در محله های قدیمی. در کتاب «جام جهانی درجوادیه» من می خواستم به یاد گذشته از بخشی از این خاطرات استفاده کنم که داستان های فرعی دیگر بنابر روال روایت داستان اضافه شد. از آن زمان حتی یادم می آید که در سن و سال نوجوانی مابین 10تا 12سالگی برخی دخترانی که فوتبالدوست بودند و از قضا فوتبال خوبی هم داشتند در تیم ها حضور پیدا می کردند. برخی از این دختران حتی از پسرها هم فوتبال بهتری داشتند. حتی یادم می آید بازیکنی در جوادیه داشتیم به نام لیلا پسره که در همان دوران نوجوانی برای تکنیک زیاد و فوتبال خوبش همه می خواستند او در تیم آنها بازی کند. او با سن کم با پوشیدن روسری و گرمکن و شلوار برای خودش اعجوبه ای بود.آن روزی که در برنامه 90دختران فوتسالیست ما که قهرمان آسیا شده بودند اینقدر ذوق زده و متشکر از دیده شدن شان بودند، من واقعا متاثر شدم ؛ از اینکه دختران ما با این همه مشکلات توانستند قهرمان آسیا شوند اما سطح فوتبال مردان ما این است!! برای همین هم دختران در داستان«جام جهانی در جوادیه» حضور فعالی دارند. از این موضوع که بگذریم درباره تأثیر برنامه تلویزیونی خندوانه در اقبال مردم به کتاب باید بگویم به رغم اینکه این کتاب تا قبل از برنامه خندوانه با اقبال بسیار خوبی همراه بود با معرفی و مورد مسابقه قرار گرفتنش مورد استقبال بیشتری نیز قرار گرفت.تا قبل از مسابقه خندوانه این کتاب 9بار تجدید چاپ شده بود و البته نه با تعداد نسخه های مرسوم. مثلا این کتاب در چاپ سوم 16هزار و 500 نسخه و در چاپ چهارم 11هزارنسخه منتشر شد. با این وصف اما مسابقه برنامه خندوانه باعث شد تا اقبال مضاعفی از طرف مردم به این کتاب شود. به نظرم این سنت خوبی برای معرفی کتاب است. با این کار می توان وضعیت اسف بار کتابخوانی در کشور را تقویت کرد. این تجربه باعث شد تا بسیاری از مغازه ها نیز 2کتاب معرفی شده در مسابقه خندوانه را برای فروش بیاورند و این یعنی گسترش دادن فرهنگ کتابخوانی. باید به این دوستان آفرین گفت. من در اوایل دهه60 که دانش آموز بودم دوران پر شکوه کتابخوانی در ایران را درک کرده ام. وقت هایی که در خیابان انقلاب جمعیت زیادی در رفت وآمد به کتابفروشی ها بودند، کتاب می خریدند و درباره کتاب صحبت می کردند. متأسفانه اکنون می شنویم که از شدت بی اقبالی برخی از کتابفروشی ها ترجیح می دهند تغییر کاربری دهند.امیدوارم این کار و تبلیغ مؤثر خواندن کتاب در رسانه ملی یک سنت شود. نویسنده و داستان نویس


دوشنبه ، ۲۷مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن