واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اين كشتى به گل نشسته
آجربنديانگفته بود شمشير ها را عليه خودش تيز كرده است، مى خواهد از اين كلانترى به آن كلانترى برود، منتظر شكايات بعدى بماند و…بايد كار را به دست كاردان سپرد.مايلى كهن در اين يك مورد كاملا حق داشته است. كار را بايد به دست كاردان سپرد و البته كاردانان خوب دانسته اند كه چگونه بايد سرمايه هاى فوتبال اين مملكت را به جان هم انداخت، هستى و مستطيل سبز را نيست و آب را گل آلود كرد!اى كاش مايلى كهن قبل از مصاحبه اخير خود و حمله به زمين و زمان، چند دقيقه اى به آيينه نظر مى انداخت و شايد بى حجاب از خودش مى پرسيد.«اين همه هياهو براى چيست؟ آيا هر حقى را با دشمنى مى توان گرفت؟ و اصلا اعتبار چندين ساله را چوب حراج بايد زد و از اين دادگاه به آن به آن دادگاه كشاند؟ اصلا صورت مساله چيست؟»حكايت حال مايلى كهن، حكايت آن بينوايى است كه در كشتى نشسته بود و جاى خود را سوراخ مى كرد و در پاسخ به اعتراض ديگران مى گفت من فقط جاى خودم را سوراخ مى كنم.آقاى مايلى كهن؛ پيشكسوت ارزنده فوتبال، از راه وظيفه يادآور مى شويم كه انتقاد تنها وقتى سازنده است كه سازندگى داشته باشد، ويرانه ها جاى هماى سعادت نيست، مامن بوم است.آقاى مايلى كهن شمشيرهايى را كه تيز مى كنى فقط سر تو را نمى برند، اختلاف مايلى كهن و دايى تنها اعتبار آنها را زير سوال نمى برد، اعتبار و حيثيت فوتبالمان را خدشه دار مى كند. تبرئه شدن در دادگاه پيروزى نيست، حاجى! به زمين و زمان (فدراسيون، كفاشيان، تاج، دايى و در مقطعى هم قطبى ) مى تازى و فكر مى كنى تنها جاى نشستن خود را سوراخ كرده اى؟ اين كشتى همه را به قعر مى برد.آقاى مايلى كهن، در مصاحبه اخير با فارس گفته بودى «اگر من اين كارها را كرده بودم مى گفتند منافع ملى به خطر افتاده است...» توصيف آدم هاى بادكنكى را شنيده ايد، آنها كه همچون بادكنك باد مى شوند و باد مى شو ند و باد مى شوند... تا يك روز و يك جا همه داشته هايشان يكجا بر باد مى رود؟ آيا مايلى كهن از حل مشكلى كه خودساخته است، برمى آيد؟ و چگونه؟آقاى مايلى كهن شما گفته ايد كه به قانون احترام مى گذاريد، حال چه قانونى اين اجازه را مى دهد كه لباس پوشيدن و حساب بانكى يك نفر را پيراهن عثمان كرده و در رسانه ها فرياد بزنى قلدر! هتك حرمت و دامن زدن به حاشيه ها و اصلا حاشيه سازى بر كدام يك از موازين اخلاقى، عرفى، شرعى و يا اجتماعى منطبق است؟عملكرد ضعيف فدراسيون، چگونگى انتخاب سرمربى تيم ملى، اخراج يك بازيكن بدون هماهنگى با سرمربى و... بى شك محل بحث و انتقاد است اما انتخاب ادبيات مناسب، درايت و هوشمندى منتقد را مى رساند.آقاى مايلى كهن، به خاطر داريد زمانى كه سرمربيگرى تيم ملى را بر عهده داشتيد مرتب از حاشيه و حاشيه سازى گلايه كرده و آن را بلاى جان فوتبال برمى شمرديد؟ حال كه سخت محتاج وفاق ملى هستيم و فوتبال كه بى ترديد يكى از راه هاى انسجام و وحدت ملى است نيازمند گذشت و شناختى بيش از اينها است. به قول حضرت حافظ: تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز.وكيل على دايى گفته بود: «به حاجى بگوييد هنوز دادگاه تجديدنظر مانده است زياد خوشحال نباشد.»
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]