واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تداوم حضور نظامی؛ رمز بقای هژمونی آمریکا در افغانستان
اهمیت ژئواکونومی، ژئواستراتژی و ژئوپولتیک افغانستان و رقابتهای منطقهای بین آمریکا و روسیه باعث شده که آمریکا هژمونی خود را در با تمدید حضور خود در این کشور حفظ نماید.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «مهدی عارفی» کارشناس روابط بینالملل طی یادداشتی با اشاره به تصمیم آمریکا مبنی بر ادامه حضور در افغانستان این تصمیم را حاصل قدرتنمایی های بین روسیه و آمریکا برشمرد. در این یادداشت آمده است: در تازهترین خبر راجع به تحولات امنیتی و روابط خارجی افغانستان، شاهد اعلام تصمیم تازه اوباما مبنی بر تداوم حضور نیروهای نظامی این کشور پس از پایان سال 2016 هستیم. در حالی که بر اساس برنامه قبلی دولت آمریکا، قرار بود تمام نظامیان آمریکایی تا پایان سال 2016 میلادی از افغانستان خارج شوند و تنها یک هزار نیرو برای حفاظت از سفارت آمریکا در کابل باقی بمانند. اوباما روز پنجشنبه، 15 اکتبر، در کاخ سفید در گفتوگو با رسانهها، اعلام کرد که تصمیم گرفته تا روند خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال 2016 کندتر شود و 5 هزار و 500 نظامی این کشور پس از این سال در افغانستان باقی بمانند. در حالیکه تحولات اخیر در سطح جهانی و رقابت قدرتهای بزرگ و مشخصاً ایالات متحده و روسیه در مناطقی از جمله اوکراین و روسیه باعث تشدید سطح امنیتی در روابط دو کشور شده است، اعلام این خبر چندان شگفتی برانگیز جلوه نمیکند و بسیار طبیعی است که پس از قدرتنمایی روسیه در بحران اوکراین و حضور نظامی مستقیم و گسترده این کشور در سوریه، ایالات متحده چنین تصمیمی را اتخاذ و اعلام کند. کاربرد حداقلی این تصمیم و اعلام آن، این است که بار دیگر دولتمردان روسیه را متوجه حضور نظامی ایالات متحده در نزدیکی خود و ایجاد تهدید عامدانه برای آنها خواهد کرد. با این وجود، یادداشت حاضر، از موضعی متفاوت و با اتخاذ نگاهی دوربردتر به زمینههای ژئوپلیتیکی این تصمیم میپردازد. خردهنظام ژئوپلتیکیِ محیط منطقهای افغانستان و تحولات جاری در سیاست بینالملل منطقه ژئوپلیتیکی یک عرصه وسیع جغرافیایی است که بر پایه تقسیمات سیارهای شکل گرفته و در برگیرنده مناطق یا واحدهای سیاسی متعددی است که معمولاً از یک یا چند ویژگی برجسته سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مانند منطقه آسیای مرکزی، برخوردارند. افغانستان که در نقطه کانونیِ مناطق پیرامونی خویش قرار دارد، دارای موقعیت منحصر به فردی است که دسترسی آسانی به آنها دارد و از سوی دیگر دسترسی آسان مناطق پیرامونیِ خویش را به یکدیگر فراهم میسازد. از همین رو جغرافیای افغانستان را به همراه مناطق خاورمیانه و خلیج فارس، آسیایمیانه، شرق آسیا، جنوب شرق آسیا که مناطق پیرامونی افغانستان را تشکیل میدهند با عنوان «محیط منطقهای افغانستان» یاد میکنیم. محیط منطقهای به مناطق پیرامونی یک کشور گفته میشود. مناطق پیرامونی افغانستان هر کدام در شرایط کنونی تحولات نظام بینالملل دارای اهمیت فزاینده و چند بعدی میباشند. اهمیت ژئواکونومیکی آسیای میانه، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی خاورمیانه و خلیجفارس، ژئوپلتیکی شبهقاره و ژئواکونومیکی شرق آسیا هر کدام بر اهمیت ژئوپلیتیکی افغانستان افزودهاند. در واقع افغانستان مناطق ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی مورد نظر ایالاتمتحده را به یکدیگر پیوند زده است. یکی از استراتژیهای قدرتهای بزرگ برای هژمونشدن و تثبیت آن، استراتژیهای ژئوپلیتیکی است. در شرایط کنونی نظام بینالملل که هژمونگراییِ ابرقدرت آن و تلاش آن کشور برای مبارزه با چالشهای مواجهشده با آن و تثبیت هژمونیاش، تمامی تحولات و مسائل جاری در نظام بینالملل را تحت تأثیر و سیطره خود قرار داده است، محیط منطقهای افغانستان را میتوان مهمترین خردهنظام ژئوپلیتیکی جغرافیای جهانی دانست. جغرافیای سیاسی جهان را میتوان با مفهوم «نظام ژئوپلیتیک جهانی» یاد نمود که از چندین خردهنظام تشکیل یافته است. این مفهوم را «سائول برنارد کوهن» در کتابش با همین عنوان به کار برده است. وی بیان میکند که با در نظر گرفتن جهان ژئوپلیتیکی بهعنوان نظامی عام، مدلی برای تحلیل روابط میان ساختارهای سیاسی و محیطهای جغرافیایی آنها فراهم میآید. این تعاملات، نیروهای ژئوپلیتیکی را ایجاد میکنند که نظام ژئوپلیتیکی را شکل داده، آن را واژگون کرده و سپس آن را به سمت سطوح تازهای از موازنه هدایت میکنند. مشخصه نظام بینالمللِ پساجنگسردی، تکقطبیبودن ساختار نظام است که ابرقدرتِ به چالش کشیده شده آن به شدت در تلاش است تا از جایگاه خویش و ساختار کنونی نظام محافظت نماید و به مقابله با چالشهایی بپردازد که موقعیت این کشور را در رأس هرم ساختار تکقطبی نظام تهدید مینماید. پر واضح است که آمریکا خواهان این باشد که برای حفظ، بسط و نهادینهساختن نظم حاکم که خصلت و ماهیت غربی دارد، تمامی موانع و چالشها را از میان بردارد. علاوه بر ساختار نظام که تحت تأثیر تعداد و توان قدرتهای موجود در آن قرار دارد، خردهنظامهای منطقهای هم تحت تأثیر این عامل قرار دارد و برخاسته از اینکه در یک خرده نظام منطقهای چند قدرت وجود دارد، نوع مناسبات و تعاملات متفاوت خواهد بود.
محیط منطقهای افغانستان به عنوان یک خردهنظام ژئوپلیتیکی در دوران زمانی پسا 11 سپتامبر بهدلیل حضور مستقیم ایالات متحده از ساختار چندقطبی یا چندقدرتی به ساختار هژمونیک گذر نموده است. در چنین شرایطی، خردهنظام ژئوپلیتیکی افغانستان که عبارت از افغانستان و محیط منطقهای آن میباشد، به چند دلیل مهمترین خرده نظام ژئوپلیتیکی در نظام ژئوپلیتیکی کنونی جهان می باشد: اول از آن رو که مهمترین تهدیدها و چالشهای هژمونی ایالات متحده (1. قدرتهای در حال ظهور و 2. اسلام سیاسی) را در خود جای داده است. دوم اینکه مناطق ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکِ مورد نظر ایالات متحده را به یکدیگر پیوند زده است. سوم اینکه غیر از خردهنظام منطقهای قاره آمریکا، خردهنظام محیط منطقهای افغانستان، تنها خردهنظامی است که ساختار قدرت در آن تکقطبی و هژمونیک است. چهارم اینکه تمرکز نظامی- امنیتی و مهمترین منطقه عملیاتی ایالات متحده در بازه زمانی فعلی میباشد. پنجم اینکه قدرتهای در حال ظهور و خواهان تغییر وضع موجود که در پی ایجاد ساختار چند قطبی هستند (چین و روسیه)، در محیط منطقهای افغانستان گرد آمدهاند. ششم اینکه مناطق شرقی افغانستان و غربی پاکستان (منطقه پشتونستان) و مشخصاً مناطق قبایلی که در نقاط مرزی دو کشور قرار دارد، کانون مرکزی یکی از مهمترین تهدیدات کنونی موجود در نظام بینالملل یعنی اسلام سیاسی افراطگرا و تروریسم در آمده است. هفتم اینکه تحولات و اتفاقات آینده محیط منطقهای افغانستان، نقش اصلی را در تثبیت یا تغییر ساختار نظام بینالملل ایفا مینماید. در نهایت، اینکه خردهنظام ژئوپلیتیکی محیط منطقهای افغانستان، از آنرو مهمترین خردهنظام ژئوپلتیکی در دوران کنونی است که مزایای هفتگانه ذکر شده در بالا را برای ابرقدرتِ موردِ چالش قرار گرفته آن فراهم میکند. به نظر میرسد که با بیان مطالب بالا، ژئوپلیتیک افغانستان، نقش کلیدی و محوری در استراتژی کلان پسا 11 سپتامبری ایالات متحده یافته است و از اولویت بالایی نزد این کشور برخوردار است. اولویتبندی همیشه با توجه به میزان خطری که یک کشور را از نظر بقای فیزیکی و بقای هویتی تهدید میکند، شکل میگیرد. عوامل دوگانه دخیل در اتخاذ تصمیم اوباما بر این اساس، میتوان گفت 2 عامل باعث اتخاذ تصمیم اخیر اوباما بوده است؛ نخست؛ تحولات چند وقت اخیر، و افزایش تنش میان ایالات متحده و روسیه که شباهتهایی ولو اندک به جنگ سرد در شرایط خفیف خود دارد. دوم؛ ویژگیهایی است که ژئوپلتیک افغانستان دارد و مزایایی که در اختیار اهداف ایالات متحده قرار میدهد که در بالا بهطور مفصل بیان شد. بر این اساس، میتوان گفت خروج ایالات متحده از افغانستان در این شرایط که رقابتهای این کشور با روسیه و چین در حال شدتیافتن است، امری بعید و غیرمحتمل به نظر میرسد، ولو اینکه دموکراتها حکومت بعدیِ ایالات متحده را نیز در اختیار بگیرند. بر همین اساس بود که حامد کرزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان نیز، با درک عمیق این مسأله تلاش داشت در قبال امضای پیمان امنیتی افغانستان و ایالات متحده، امتیازات هرچهبیشتری از جمله فشار بر پاکستان جهت جلوگیری از مداخله در افغانستان و دستبرداشتن از حمایت طالبان را از ایالات متحده دریافت نماید. انتهای پیام/
94/07/26 - 10:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]