تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى‏شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830072764




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگوی شهرآرا با محمدرضا طالقانی، رئیس فدراسیون ورزش باستانی و زورخانه ای به بهانه ٢۶ مهر، روز تربیت بدنی و ورزش ؛ ورزش در خطر است!


واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: حمیده وحیدی-محمدرضا طالقانی، متولد١٣٣١ در محله گذر مستوفی منطقه درخونگاه از محلات قدیمی تهران است. تحصیلات خود را در مدرسه جعفری اسلامی و سپس هنرکده امیر طی کرد و از پانزده سالگی به کشتی روی آورد و تا١٣۶٠ که کشتی را کنار گذاشت، هشت مدال بین المللی کسب کرد. سه سال پهلوان پایتخت شد و هفت سال نیز قهرمان تیم ملی بود. وقتی با او قرار می گذاریم، می توان به راحتی منش پهلوانی و بزرگ مردی را در رفتارش دید. با اینکه خودش به شوخی می گوید من را پرکارترین بیکار ایران لقب داده اند! محمدرضا طالقانی، عضو شانزده خیریه بزرگ است و عشق به حضرت علی (ع) و ابا عبدا...الحسین(ع) یک لحظه او را از کمک به مردم و مراسم دینی دور نمی کند. گفتگوی شهرآرا با وی به مناسبت روز ورزش رادر ادامه می خوانید. ................................................ ﷯ کمی از سوابق ورزشی تان بگویید. قبل از انقلاب، ٢٢سالم بود که در جام جهانی آمریکا دوم شدم؛ اما هم زمان با انقلاب چون کسی کشتی نمی گرفت، کنار رفتم و به همین دلیل شاید تنها ورزش کاری بودم که از صفر شروع کردم. مربی و کارمند راه آهن بودم. به خاطر اینکه خیلی زحمت کشیدم، دو سال بعد شدم سرمربی و باز هم به فاصله دو سال مدیرعامل باشگاه های راه آهن شدم. یک سال به زندان رفتم و پنج سال به صورت رایگان با بچه های بزهکار در کانون اصلاحات کار می کردم. شش سال ونیم رئیس هیئت کشتی تهران بودم. چند روز رئیس فدراسیون بودم و در خلال این کار هم نایب رئیس غرب آسیا شدم. بعد از آن در همان وقت رئیس کنفدراسیون آسیا بودم و به مدت شش ماه هم رئیس فدراسیون آسیا شدم. مدتی عده ای دلشان نخواست من کار کنم. الان رئیس فدراسیون ورزش باستانی و زورخانه ای هستم. ﷯ سیر ورزش را قبل و بعد از انقلاب چطور می بینید؟ این دو را نمی شود خیلی با هم مقایسه کرد. آن زمان جمعیت کم بود و الان زیاد. نه آن وقت به اندازه کافی امکانات داشتیم و نه الان. ما برای ورزش هیچ وقت امکانات کافی نداشتیم. ﷯ مشکل امروز ورزش را در چه می دانید؟ الان یک مشکلی که پیش آمده، این است که ما ورزش را پولی کردیم. من یک جاهایی می روم و می بینم همین طور نوجوانان بیکار نشسته اند. وقتی ازشان می پرسم چرا این طور هستید، می گویند جایی نداریم برویم. کلاس های ورزش ١٠٠هزار و ١۵٠هزار تومان شده است. کسی که درآمدش ٨٠٠هزار تومان باشد، از کجا باید بیاورد و این مبلغ را خرج بچه اش کند. حالا می بینیم همین بچه ها تا از کنارشان رد می شویم، یکی بغلش می ایستد و از همین موادمخدری که قیمت کمتری دارد، می فروشد. این معلوم است که مدیریت ما دچار مشکل است. باید برنامه ریزی کنیم و چیزی که خرج مواد مخدر در کشور می شود، اگر خرج ورزش شود، مسلما خیلی کارها می شود کرد. ما باید پیشگیری قبل از درمان کنیم. وقتی بچه های ما سرشان گرم ورزش باشد، چرا دنبال راه خلاف بروند. ﷯ یک زمانی با اینکه پدرومادرهای نسل قبل سواد امروزی را نداشتند، با این حال ورزش ما اسم ورسم دارتر بود . نظرتان دراین باره چیست؟ یک زمانی مرام و مشتی گری در ورزش و خانواده ها بود. ما دوازده تا خواهر و برادر بودیم. در یک خانه اما هیچ کدام دنبال این نبودیم که از کسی دیگر جلو بزنیم. اصلا شکل ورزش هم فرق داشت. پهلوانان به شیوه گذشتگان، خیلی کمتر شده اند. ﷯ نظرتان درمورد ورزش و به ویژه کشتی استان خراسان چیست؟ چرا مدتی است که ما یک کشتی گیر خوب در رده های بالا نداریم؟ من خیلی به خراسان احترام می گذارم. مدام هم برای زیارت به مشهد می آیم. خودم به کشتی خراسان، ارادت داشته و دارم. زمانی ما در همه رده ها از خراسان قهرمان داشتیم. الان مدیران در مشهد مثل آقای بامشکی زحمت زیادی می کشند؛ اما این روزها کشتی خراسان خیلی افول کرده است. باید همه جوره از این کشتی حمایت کنیم. الان هم قهرمان در کشتی چوخه داریم؛ اما چرا در آزاد و فرنگی کسی را از خراسان نمی بینیم. ﷯ نظرتان درباره پهلوانان مشهد چیست؟ من بسیار زیاد حاج احمد وفادار را دوست داشتم و خاطره های زیادی با هم داشتیم. رابطه دوستی دیرینه ای بین ما بود. آخرین باری که در هنگام زنده بودن ایشان به مشهد آمدم، به منزلشان رفتم؛ یادم هست بیست نفری بودیم و ایشان بیست تا هندوانه را قاچ کرده بود برای تک تک ما! وفادار از کشتی گیرهای خوب ما بود. ﷯ به نظرتان باید چه کار کرد تا باز هم ورزش پهلوانی و با مرام پررنگ شود؟ ما خیلی زودتر باید به فکر می افتادیم. الان چند سال گذشته است و رکود ورزشی در کشور ما به وجود آمده است. درست است که گاهی مدال هم می آوریم؛ اما ورزش ما در خطر است. گاهی به منطقه های پایین شهر می روم، می پرسم از بچه ها یا دختران و می گویم چرا از خانه خارج نمی شوید تا ورزش کنید، می گویند پارک های ما یا کوچه های ما پر است از جوان های بیکاری که ایستاده اند و مزاحم اند! ما برای ورزش قیمت گذاشتیم که این کار اصلا درست نیست. اگر بخواهیم موفق باشیم، اول باید از آموزش وپرورش شروع کنیم. مثل ژاپن یا خیلی از کشورهای دیگر. من یک بار با تیم ملی به یکی از کشورهای غربی رفته بودم. برای تمرین ما را به یک مکانی شبیه دبستان یا مهد کودک بردند. آنجا خیلی به من برخورد؛ اما وقتی رفتم، خجالت کشیدم. تمام امکانات با هم یک جا بود؛ از تشک کشتی بگیرید تا جکوزی و استخر و دستگاه های برقی. وقتی بچه ای در این مکان ها ورزش می کند، اصلا یادش می رود که موادمخدر هم وجود دارد. ﷯ با توجه به اینکه شما از همان ابتدای انقلاب در کنار حضرت امام(ره) بودید، خاطره ای هم از انقلاب مشهد دارید؟ من درباره حضرت امام(ره) و اینکه محافظ ایشان بودم، صحبت کردم. برخی ها ازمن پرسیدند چرا این حرف ها را زدی؛ علتش این است که هیچ وقت نخواستم از انقلاب بهره بگیرم. وظیفه ام دانستم و مال این مملکت هستم و هر کاری که از دستم بر می آمده، برای این کشور انجام داده ام. در تمام تظاهرات ها بودم. در اولین و بزرگ ترین تظاهرات مردم علیه شاه هم در مشهد حضور داشتم. علتش هم این بوده که من با مردم هستم. همیشه و همه جا گفته ام که طالقانی نوکر مردم است. در ورزش از مربیگری شروع کردم تا شدم نایب رئیس کشتی آسیا. در انقلاب هم همه جا بودم تا بادیگارد امام(ره) شدم. همیشه هر کاری از دستم برمی آید، انجام می دهم. الان هم عضو پانزده یا شانزده یتیم خانه، خیریه و جاهایی مجانی هستم! من در جنگ هم بودم و جاهایی رفته ام که شاید هر کسی جگر رفتنش را نداشته است؛ اما هیچ وقت نگفتم چنددرصد هستم و... چون دلیلی ندارد. من آدمی هستم که برای ایران باید این کارها را می کردم. وظیفه ام بوده تا به مملکتم کمک کنم. اگر هر کسی در هر جایگاهی هست این فکر را بکند، مسلما اتفاقات خوبی برایش پیش می آید. ﷯ شما جزو کسانی هستید که حج زیاد رفتید و افراد زیادی را با خودتان بردید. درباره فاجعه منا و اتفاقی که امسال افتاد، بگویید. وا... من هر چه می خواهم بحث سیاسی نشود، باز هم می شود! من ٢٣سال است که هر سال مکه بودم. همین امسال به خاطر مشکلی که پایم داشت، نرفتم؛ اما واقعا از ته دلم می گویم ای کاش من هم با حاجیان بودم. مسلما آن ها در بهترین جا از دنیا رفتند و چه جایی بهتر از اینکه آدم به این نزدیکی در کنار خدا باشد. اگر خانواده هایشان به این فکر کنند حتما تسلی برای دلشان می شود؛ هرچند خودم هم بعد از شنیدن خبر فاجعه منا واقعا ناراحت شدم، به ویژه که ما در این اتفاق قاری برگزیده ای همچون محسن حاجی حسنی کارگر را از دست دادیم. من این پسر را در مکه هم دیده بودم. یک سال هم در روضه ماهانه خانه ام که روز سیزدهم هر ماه به نیابت از حضرت علی(ع) برگزار می شود، شرکت کرد و قرائت داشت و مسلما هیچ چیزی جای این گل های قرآنی را نمی گیرد؛ اما درمورد خود اتفاق حج من به عینه دیدم که این ها مشکلات زیادی را برای ایرانیان به وجود می آورند و ما باید یک فکری برای این اتفاق می کردیم. دولت عربستان حتی بلد نیست یک جمعیت این چنینی را نظم دهد؛ در حالی که می بینیم خود ما در همین مشهد چطور هر سال میلیون ها جمعیت را کنترل می کنیم و واقعا می توانم بگویم متاسفم. ﷯ به عنوان یک فرد و پدر دلسوز در ورزش ایران حرف آخرتان برایمان چیست؟ من فقط خدمتگزار مردم هستم؛ اما به همه بگویید طالقانی داد زد و گفت بیایید خرجی را که برای مواد مخدر می شود، صرف ورزش کنیم. ما باید خودمان کمکی به سلامت کشور کنیم. ﷯ در ایام ماه محرم، کمی از مجلس روضه تان برایمان بگویید؟ گفتم که همه می دانند من ارادت زیادی به حضرت علی(ع) دارم. مجلس روضه ما شاید بگویم در ایران تک باشد؛ چراکه خیلی ها آن را بلدند و می آیند. شصت سال است که از پدربزرگ به پدر و بعد به من رسیده است. یک بار من مکه بودم، همان جا یادم هست دلم برای مظلومیت آقا امیرالمومنین(ع) تپید و همان جا تصمیم گرفتم مراسم روضه را روز سیزدهم هر ماه بیندازم؛ حتی اگر این سیزدهم روز سیزده فروردین هم باشد، باز هم روضه ما برگزار می شود. اولش یک زمانی صندوقی توی روضه راه انداختیم که فقط ۴٧ نفر از خانواده بودیم؛ اما الان نزدیک به ۶٠٠ نفر شدند که در آن شرکت می کنند و پولی که جمع می شود، می تواند گره گشای مشکلات افراد باشد. خودم هم دوست داشتم و مراسم گلریزان را احیا کردم. غرضم هم این بود که در این مراسم جهیزیه به دخترهایی بدهم که واقعا نیازمند هستند. می دانم کسی که آبرو دار است، خیلی به خاطر نداشتن جهیزیه شرمنده می شود. ما در ماه چند جهیزیه جمع می کردیم؛ البته بعد از اینکه طلاق ها زیاد شد، یک روندی را پیش رو گرفتیم که جهیزیه را فقط به کسانی دادیم که مهریه شان چهارده یا پنج سکه است. در ایام محرم و صفر غذا و نذری مان زیادتر است؛ البته بگویم اصلا از خودم نیست و مردم به صورت همه گیر کمک می کنند که این هم از لطف خود امام حسین(ع) است. همه ما ارادت زیادی به حضرت رقیه(س) داریم و پنیر و سبزی که در این ایام پخش می شود، زبانزد شده است. من دوست دارم که این روضه ها باشد و مردم کنار هم باشند و گره از کار هم باز کنند و به هم قرض دهند تا خدا هم از آن ها راضی باشد. ................................................ مراسم گلریزان را برای کمک به نیازمندان واقعی گذاشتم؛ سنت گلریزان از یاد ها رفته بود ﷯ اولین بار که گلریزانی را دیدید، به چه زمانی برمی گردد؟ آیا این سابقه ذهنی تاثیری در شخصیت شما گذاشت؟ بچه که بودم، می دیدم وقتی یک نفر مشکل مالی پیدا می کرد، چند نفر جمع می شدند و برایش پول جمع می کردند تا مشکل او حل شود. این کار حسنه بسیار قشنگ بود و من هروقت آن را می دیدم، لذت می بردم. فکرش را نمی کردم خدا روزی این سعادت را به من بدهد که بتوانم به سهم خودم بانی این کارها باشم؛ اما به هر ترتیب هنوز هم هر وقت اسم گلریزان به میان می آید، یاد آن دوران می افتم که چگونه مردم دست به دست هم می دادند و یک فرد گرفتار را با برطرف کردن مشکل مالی اش خوش حال می کردند. متاسفانه این سنت حسنه مدتی منسوخ شد و کسی سراغ آن را نگرفت. کاری بسیار ارزشمند، اخلاقی و انسانی که حتی اگر به شادکردن دل یک خانواده هم منجر شود، دنیایی ارزش دارد. ازآن زمان دیدن گلریزان ذهنیت قشنگی برای من ایجاد کرد و خوش حالم که الان خودم در این کار هستم. ﷯ چه شد که به فکر احیای این سنت حسنه افتادید؟ وظیفه خود دانستم این کار انسانی را احیا کنم. حیف است با این همه مردم مهربان و دست و دلبازی که داریم، برخی نیازمندان که عزت نفسشان اجازه نمی دهد دستشان را جلوی کسی دراز کنند در مسائل و مشکلات خود گرفتار باشند. به واقع چه انگیزه ای بالاتر از دست گیری نیازمندان و محتاجان می تواند آدم را به این سو بکشاند؟ باز هم می گویم خدا را شکر می کنم که این توان را به من داد تا در این مسیر حرکت کنم. تصمیم گرفتم گلریزان را با تلفیق گروه های مختلف ورزشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انجام دهم. به همین منظور برخی چهره های سرشناس این حوزه ها را دعوت کردم تا مبلغی را برای عده ای جمع آوری کنم. ................................................ ورزش کار، همیشه در ذهن می ماند ؛ به فکر ورزش پهلوانی باشیم ﷯ چه کاری باید برای بهبود ورزش کرد؟ زمانی توی هر خانه ای چند تا بچه بود و همه با هم خوب وخوش زندگی می کردند. این کلاس های پولی هم نبود و بیشتر مردم سالم بودند. هر کسی، ورزش را برای سلامتی می خواست نه چیز دیگر. ورزش رفتن کلاس نداشت و پهلوانی مرام داشت. ما نباید این چیزها را فراموش کنیم. یادمان برود که این کشور از خیلی سال پیش پهلوانان نامی زیادی داشته است. هر جوری هست، جلوی موادمخدر را بگیریم بگذاریم فرزندانمان در باشگاه ها بزرگ شوند نه کوچه و خیابان. عشق به حضرت علی (ع) در خون تمام ما هست. مرام و جوانمردی ایشان را حفظ کنیم. کار و ورزش را برای خدا انجام دهیم تا خدا هم ما را برای مردم محبوب کند. ورزش کردن به آوردن مدال نیست؛ کمااینکه کسی که خوب کار کند، دیده می شود، اما آن چیزی که در آخر باقی می ماند، مرام و منش پهلوانی است. ﷯ نسل جدید به ورزش های امروزی تر علاقه دارند. هر کسی در هر رشته ورزشی که هست، همان را پهلوانی کند. بااخلاق باشد. قرار نیست همه کشتی گیر شوند یا ورزش زورخانه ای کار کنند؛ اما یک دونده، یک بسکتبالیست یا هر رشته ای دیگر هم می تواند بهترین باشد. در کشور ما یک سنتی زمانی برقرار بود که هر جا ورزش کاری زندگی می کرد، آن محله با همه جا فرق داشت. الان هم شهرهای ما به قهرمانان خودش می بالند. درخشش هر ورزش کار دوره ای دارد؛ اما اعتبار و خاطره اش برای همیشه در ذهن مردم باقی می ماند. ورزش برای پول نیست؛ برای سلامتی و دل انسان است. کشور ما پر است از جوانانی که باید برای فردا نسل دیگری را تربیت کنند. کسی که ورزش می کند، می تواند خانواده بهتری را اداره کند. آثار خوب ورزش مستقیما به خودمان بر می گردد؛ حواسمان به این مسئله باشد. ................................................ به تشویق شهید عراقی محافظ امام شدم؛ آن روز غسل شهادت کرده بودم محمدرضا طالقانی در سال١٣۵٧ در مخالفت با رژیم پهلوی برگزاری جام بین المللی آریامهر را برهم زد و این کار وی با تشویق حاج مهدی عراقی مواجه شد. به تشویق شهید عراقی به پاریس نزد امام خمینی(ره) رفت و پس از حدود سه هفته اقامت به ایران بازگشت. با قطعی شدن ورود امام(ره) به ایران در ١٢بهمن١٣۵٧ قرار شد برای حفاظت از ایشان نیز تعدادی افراد انتخاب شوند که ازجمله آقای محمدرضا طالقانی از این گروه بود. ﷯ از روز دوازدهم بهمن چه خاطره ای دارید و آن روز چه شد که مراسم به جای دانشگاه به بهشت زهرا(س) منتقل شد. وقتی به دستور حاج مهدی عراقی مقرر شد مقابل دانشگاه بروم، در پوست خودم نمی گنجیدم. چون آقا [امام] را خیلی دوست داشتم. روز دوازدهم بهمن مقابل دانشگاه خیلی شلوغ بود؛ تاجایی که من مجبور شدم روی ماشین حامل امام بروم و از آنجا تا بهشت زهرا رفتیم که خیلی طاقت فرسا و درعین حال شیرین بود. ﷯ وقتی به بهشت زهرا (س) رسیدید، چه اتفاقاتی افتاد؟ ازدحام جمعیت در ورودی بهشت زهرا امکان حرکت را از ما گرفته بودند و ماشین هم خراب شد در این وقت جناب آقای ناطق نوری آمدند و مرا به سمت هلی کوپتری که در سمت چپ ایستاده بود، راهنمایی کردند. خیلی خوش حال شدم از اینکه خلبان ها هم به انقلاب پیوستند. به اتفاق امام، حاج سید احمد آقا خمینی، آقای ناطق نوری و فردی به نام اکبر از دوستانم که تاجر فرش بود، سوار هلی کوپتر شدیم. خلبان هم سرگرد سیدین بود. قرار بود امام در قطعه شهدای هفدهم شهریور سخنرانی کنند. ﷯ از سخنرانی امام بگویید. به دستور حاج سید احمد آقا پیاده شدیم و به طرف جایگاه رفتیم. در آنجا به مرحوم شهید مطهری که مسئول بودند، عرض کردم که امام را با هلی کوپتر آوردیم. ایشان خوش حال شدند و به اتفاق آیت ا... نوری و چند تن دیگر به استقبال امام آمدند. امام را با زحمت زیاد به جایگاه رساندیم. شهید مطهری به من گفتند پشت امام بایست تا مبادا سوءقصدی به ایشان بشود. آن روز غسل شهادت کرده بودم. امام بسیار مطمئن و محکم صحبت می کردند و من نمی دانستم سرنوشت ما چه می شود. ﷯ بعد از سخنرانی امام چه کردید؟ ابتدا حاج سید احمد آقا به من گفت برو و هلی کوپتر را آماده کن. نزد سرگرد سیدین رفتم و ماجرا را به او گفتم. گفت ازدحام مردم اطراف هلی کوپتر نمی گذارد پرواز کنیم. بهتر است سوار شوی، مردم را پراکنده کنیم و سپس امام را سوار کنیم و برویم. دور زدیم و به خاطر ازدحام مردم با زحمت نشستیم. رفتم طرف جایگاه، دیدم امام نیست. ایشان را مردم برده بودند و حاج سید احمد آقا و آقا ناطق هم دنبال ایشان می گشتند. سوار هلی کوپتر شدیم تا شاید از بالا بتوانیم امام را پیدا کنیم. روز عجیبی بود. با آن ازدحام باید صدهزار نفر کشته می شدند؛ ولی به لطف خدا و در اثر جذبه سخنان امام، هیچ اتفاقی نیفتاد. جلوتر از خروجی بهشت زهرا، آمبولانسی را دیدیم که مردم گرد آن تجمع کرده بودند. حدس زدیم که امام احتمالا در آن آمبولانس باشند. نزدیکی باقرآباد هلی کوپتر نشست. درِ عقب آمبولانس را باز کردیم. حدود بیست سی نفر پیاده شدند؛ اما آقا را ندیدیم تا نهایتا متوجه شدیم امام بدون عمامه و عبا در انتهای آمبولانس نشسته اند. ایشان را پیاده کردیم و عبا و عمامه شان را خدمتشان دادم و با زحمت زیاد ایشان را سوار هلی کوپتر کردیم. مردم مانع از پرواز هلی کوپتر شدند و با زحمت آن ها را رد کردیم تا هلی کوپتر پرواز کرد. حالت امام بسیار دیدنی بود. خیلی آرامش داشتند. مردان بزرگ چنین اند و سپس یواش یواش با احمد آقا شروع به صحبت کردند. ................................................ تختی شرمنده مردم نشد؛ جهان پهلوان، پسر ایران ﷯ چه شد که تختی به جهان پهلوان تختی و اسطوره توده مردم بدل شد؟ شصت سال پیش اسم کسی در روزنامه کیهان ورزشی مثل توپ ترکید و عکسش را درحالی که دستش را رو به آسمان گرفته بود، انداختند و همین عکس باعث شد تختی در میان مردم محبوب شود. درآن زمان مردم خریدار این سکنات بودند. اگر امروز تختی این کار را می کرد، او را سیاه کار می خواندند؛ اما آن روز به خاطر این کارِ متواضعانه و خدایی اش محبوب شد. حرکات و سکنات این ورزش کار موجب شد که از او الگو ساخته شود. او وقتی بچه ها را در کوچه می دید، سلام می کرد. اگر حق کشتی گیری را به او نمی دادند، می گفت باید حقوق همه را بدهید؛ وگرنه من هم حقم را نمی خواهم. اگر پای حریفش درد می کرد، کنار می کشید. دست مادرش را می بوسید و مقابل مقام مادر سر خم می کرد. همه این ها باعث شد که تختی در میان ورزش کاران وجهه متمایزی پیدا کند. شهره او دهان به دهان و سینه به سینه ابتدا میان ورزش کاران و بعد در میان مردم چرخید. ﷯ آیا در آن دوران مردم از ورزش کاران سیاسی دور می شدند؟ در آن دوران تختی در مقابل سیاست ایستاد و هیچ وقت سیاسی نشد. از تختی خواستند شهردار شود، نپذیرفت. از او خواستند نماینده شود، نپذیرفت. از او خواستند پول بگیرد و برای تبلیغ تیغ ژیلت، ریشش را بتراشد، نپذیرفت. این نشان می دهد تختی می خواست بین مردم و با مردم باشد. او می دانست که اگر برود و شهردار شود، باید رودرروی مردم بایستد. این فرق تختی است با سایرین؛ به همین دلیل مردم تا کسی سیاسی می شود، دیگر به او اعتماد نمی کنند و او را رها می کنند. ورزش کاران ما این نکته را نگرفتند؛ شاید به خاطر مطرح شدن یا به دست آوردن پول و موقعیت خود را این چنین قربانی سیاست می کنند و به خاطر وارد شدن و حل شدن در سیاست هر کاری می کنند. ورزش با سیاست عجین نیست؛ ورزش کار باید بالا تر از این حرف ها باشد، سیاست بسیار کوچک است. از نظر من ناپلئون اشتباه کرد که جنگ کرد و فرانسه را به باد داد. زن ناپلئون بعد از جنگ وقتی ناپلئون را کشتند، گفت که هر چه ناپلئون از دست داد، من پشت یک میز گرد با گفتمان به دست آوردم؛ این یعنی اهمیت چیزی غیر از سیاست. من از تختی به بعد یک شعار در ذهنم پیدا کردم. اجازه بدهید مردم مثل تختی پهلوان های خودشان را خودشان انتخاب کنند، مردم نان هزارتومانی می خورند و سیاه نمی شوند و کسی را الکی پهلوان نمی کنند. ﷯ چرا بعد از تختی دیگر کسی جای او را به این شکل بین توده مردم نگرفت و تبدیل به اسطوره نشد؟ بعد از تختی چون همه به قدوقواره او نگاه می کردند، سخت بود کسی را جایگزین او کرد. تختی اسطوره ای شد که همه را با او قیاس کردند، حق هم بود؛ چون تختی برادر هر زن و بیوه زن و پیر زنی بود، او نوکر مردم و پسر ایران بود. من به این اسطوره افتخار می کنم؛ اما جدای از بزرگی و مقام تختی علت دیگری هم وجود داشت که باعث شد کسی جای او را نگیرد. بعد از آقا تختی دیگر مراقب بودند و اجازه ندادند که کسی بزرگ و الگو شود. متوجه شدند که خود الگو شدن دردسرساز است، چون مردم پشت الگوهای خود می ایستند؛ بنابراین اگر کسی بخواهد گل کند، زود او را پایین می کشند. ﷯ شما می خواستید مقبره جهان پهلوان تختی را بازسازی کنید؟ هم مقبره آقا تختی و هم مقبره پوریای ولی.کسان زیادی هستند که گفتند در این کار کمک می کنند؛ البته ما درمورد پوریای ولی کمی به مشکل خوردیم و برخی ها می گویند مقبره واقعی پوریای ولی ممکن است در ازبکستان باشد؛ اما برای آقا تختی هر کاری از دستمان بربیاید، انجام می دهیم. دوست دارم شبیه مقبره حافظ درست کنم تا همیشه ماندگار باشد.


یکشنبه ، ۲۶مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شهرآرا]
[مشاهده در: www.shahrara.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن