تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835027133
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم
غلامرضا گلي زوارهآنچه در نوشتار حاضراز نظر خوانندگان عزيز مي گذرد بيان گوشه هايي از سيره و سيرت و شرح حال فكري و عرفاني عارف نامي و استاد مبرز اخلاق و عرفان آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي است كه به بهانه برگزاري همايش بزرگداشت اين شخصيت عظيم معنوي در تبريز تقديم خوانندگان گرامي مي شود . با هم نخستين بخش آن را از نظر مي گذرانيم.خاندانخاندان ملكي از طوايف مشهور تبريزند، نياكان آنان از نواحي شمالي كشور افغانستان به آذربايجان مهاجرت كرده و در اين ديار اقامت گزيده اند، از اين طايفه شخصيت هايي فرزانه و اهل علم و ادب برخاسته اند، از جمله آيت الله ميرزا علي اصغر ملكي تبريزي كه در زمره استادان حوزه علميه نجف اشرف بوده و علامه طباطبايي از محضرش بهره برده است.آيت الله ميرزا محمدحسين غروي اصفهاني نيز با وي مأنوس بوده است. آيت الله حاج حبيب الله ملكي، برادر ميرزا علي اصغر، از شاگردان آخوند خراساني بود كه پس از به پايان بردن تحصيلات در مشهد مقدس رحل اقامت افكند.حاج ميرزا لطفعلي ملك التجار تبريزي فرزند حاج ميرزا محمد حسين ملك التجار فرزند حاج كاظم است - كه در سال 1288 هـ ق متولد گرديد، اين مرد شجاع، در ابتداي مشروطه به اين نهضت پيوست و به عضويت انجمن ايالتي درآمد اما چون مشاهده كرد مشروطه خواهان از مسير حق خواهي و عدالت طلبي جدا شده اند، از آنان كناره گرفت و در مقابل روشنفكران، ملي گرايان و اهل تجدد به دفاع از مذهب و ارزش هاي مذهبي پرداخت و سرانجام در سال 1336 هـ ق به دليل حمايت از ديانت و تقاضاي مشروطه مشروعه كشته شد. (1)به نظر مي رسد مرحوم محمد كاظم ملك التجار كه با حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه زواره اي انس داشت و چون آن حكيم در بستر بيماري افتاده وي را به خانه برده و پرستاري جلوه را عهده دار شد پدر همين ميرزا محمد حسين ملك التجار مقتول و نيز ابوي حاج آقا حسين ملك باشد. (2)حاج آقا حسين ملك كتابخانه و موزه ملك را كه با صرف عمر و بذل اموال فراوان در تهران دائر كرده بود در سال 1316 ش وقف آستان قدس رضوي نمود. وي در سال 1351 ش و در سن 101 سالگي فوت كرد، جنازه اش به مشهد حمل گرديد و در غرفه شرقي دارالحفاظ حرم مطهر رضوي دفن گرديد. (3)به نظر مي رسد خاندان ملكي به چند تيره تقسيم مي شوند، گروهي در تبريز، عده اي در تهران و نيز شاخه اي از آنان در سلطان آباد اراك ساكن شدند كه هر كدام از اين خانواده ها در عرصه هاي علمي، فرهنگي، ادبي و اجتماعي، منشأ خدمات ارزشمندي شدند اما مشهورترين و تاثيرگذارترين آنان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي مي باشد.خانواده و ولادتحاج ميرزا شفيع از خانواده هاي ثروتمند و بازرگان تبريز بود و در اين شهر به عنوان عامل يا كارگزار ناصرالدين شاه، به ضرب سكه مي پرداخت، گويا تحولي دروني در زندگي ميرزا شفيع پديد آمد و او را به مسائل معنوي علاقه مند ساخت و سرانجام اين توفيق را بدست آورد كه به محضر مرحوم حاج ميرزا علي نقي همداني برود و از پرتوهاي پرمايه اين زاهد عارف فروغ بگيرد و درجاتي از تزكيه و تهذيب نفس را طي كند و به مقامات والا نائل گردد و آن شخص كه در ناز و نعمت و امكانات مادي غرق بود به عالم معنا روي آورد و آن مرد زميني آسماني شد.(4)اين دگرگوني فكري و روحي علاوه بر آن كه براي ميرزا شفيع، سعادت واقعي را به ارمغان آورد تحفه ملكوتي ديگري را نيز نصيبش كرد و در اواخر قرن سيزدهم هجري خداوند به وي فرزندي عطا نمود كه او را جواد ناميدند. ميرزا شفيع به يمن اين لطف الهي، به درگاه خداوند سجده شكر و سپـاس به جاي آورد و چند روزي مردم محل را از سفره نعمت خويش بهره مند ساخت.جواد در دامان مادري مومن و پدري وارسته به شكوفايي رسيد. خداوند مي خواست اين كودك كه فرزند يكي از افراد ثروتمند بود، به مراتب و كمالاتي ارزشمند از علم و معرفت دست يابد، ميرزا جواد به دليل انتساب به خاندان ملك التجار تبريزي به ملكي معروف شد. (5)كسب معرفتسال ها يكي پس از ديگري سپري مي شد و رفته رفته ميرزا جواد رغبت زايد الصفي به كسب علم و معرفت در خود مشاهده كرد و به همين دليل پاي همت و پشتكار به مكتب خانه نهاد و با نهايت فروتني زانوي ادب در مقابل استاد بر زمين سائيده صرف و نحو، منطق، معاني و بيان و چند درس مقدماتي ديگر را در مدارس تبريز با موفقيت فوق العاده فرا گرفت و به دنبال آن موفق شد در حوزه اين شهر طي مدتي كوتاه، دروس سطح را به پايان برساند.شرايط به گونه اي شد كه مربيان تبريز ديگر نمي توانستند از جويبارهاي خود اين تشنه معارف ناب را سيراب سازند، پس او كه ديگر در ميانه سنين جواني بود راهي عتبات عراق شد تا در سه قلمرو فقه، اصول فقه و حديث دانش اندوزي را پي گيرد.ميرزا جواد در حوزه پربار نجف، به تحصيل فقه و اصول مشغول شد، اولين استادي كه محضرش را درك كرد حاج آقا رضا همداني (1322-1250هـ.ق) بود، همان فقيه ژرف انديش و محقق كاوشگري كه به گواه بسياري از معاصرين و متاخرين در دانش فقه و اصول اطلاعات گسترده اي داشت و از مجتهدان پارساي عصر خويش به شمار مي رفت، دانشوري كه تربيت يافته مكتب ميرزاي شيرازي بود و شب و روز خود را به تحقيق، تاليف و تدريس گذرانيد.ميرزا جواد علاوه بر بهره هاي علمي، از اخلاق و رفتار اين مرد عارف درس هاي آموزنده و ارزنده اي آموخت و در حوزه پربار اين مرد الهي با تني چند از شخصيت هاي برجسته همچون سيدمحسن امين عاملي، سيدجمال الدين گلپايگاني، شيخ علي قمي (زاهد معروف)، سيدحسن صدر، سيداحمد طالقاني نجفي و... مأنوس گشت.(6)آيت الله علامه حسن زاده آملي نوشته است: حاج ميرزا جواد آقا بعد از تحصيل مقدمات، در تبريز، به عراق مهاجرت كرد و در نجف اشرف رحل اقامت افكند و در محضر اعلام دين به كسب معارف حقه الهيه پرداخت تا در طبقه علياي دراست فقه و اصول در محضر شريف فقيه بزرگ شيخ آقا رضاي همداني و ديگر فقهاي عظام، به مرتبه عاليه اجتهاد نائل آمد و صاحب نظر شد و گاهي فتاوي فقهي به نظر شريف خود را در كتابهاي خود عنوان مي كند.(7)در آن زمان شاگرد ديگر ميرزاي شيرازي، آخوند خراساني، مشغول فيض رساني به صدها شاگرد بود، البته فقهاي ديگري چون ميرزا حبيب الله رشتي، شيخ هادي تهراني و سيدكاظم يزدي مجلس درس و بحث داشتند اما ميرزا جواد تصميم گرفت در محفل آخوند خراساني حضور يابد، زيرا اين استاد مسلم علم اصول آراي فقهي و اصولي را مختصر و در عين حال متقن و روشن مطرح مي كرد و شاگردان را ياري مي نمود تا تمركز فكري خود را حفظ كرده و با پرهيز از هرگونه سرگرداني در درياي پرتلاطم نظرات علماي سلف، مغز و جان كلام را دريابند.(8)ميرزا جواد موفق گرديد از درياي دانش محدث نوري، جرعه ها بنوشد و در مكتب اين محدث در شناخت حديث، رجال، مباحث تاريخي و سيره ائمه هدي، مهارت هايي بدست آورد، دل بستگي او به اين استاد يك جانبه نبود بلكه وقتي ميرزا حسين نوري مشاهده مي كند اخلاص و فراست از وجود اين انسان پرتلاش در حال ريزش و رويش است، با آغوش باز وي را به حضور خويش پذيرفت، ميرزا جواد به بركت آشنايي با چنين عالمي با علم و فضل سرشارش به مقامات چشمگيري از علم و عمل رسيد.(9)سلوك عرفاني در محضر مردي الهيميرزا جواد آقا ملكي تبريزي پس از طي اين مقامات مصمم گشت استادي را بيابد تا سلوك عرفاني و معنوي را نزد وي تجربه كند. سرانجام لطف خداوند قرين او گرديد و به محضر عارف زاهد ملاحسينقلي همداني راه يافت، علامه حسن زاده مي نويسد:«از تاييدات آن سويي كه شامل حال ميرزا جواد آقا شده بود اين كه در آن عصر تشرفش به آستانه ولايت در نجف اشرف، توفيق ادراك ساحت اعلاي بزرگ ترين معلم اخلاق در عصر اخير، جمال السالكين جناب آخوند ملاحسينقلي همداني را بدست آورد كه بر اثر تماميت قابل و اتميت فاعل، به سير و سلوك منازل و مراحل عاليه عوالم نفس نائل آمد. رساله لقاءالله وي بارقه اي از بارقه هاي آتشين و دل نشين آن محفل عرشي است و اسرار الصلوتش مشتي از خروارها شروق اسرار آن محضر اعلي است و مراقباتش نمودي از درس حضور و شهود آن مجلس اسنادي استاد بزرگ رباني است...»(10)در حقيقت ميرزا جواد آقا همگام با تحصيل علوم اسلامي در نجف اشرف از تربيت و اصلاح درون غافل نبود و اين روش را سرلوحه خويش قرار داد و براي اين كه در طي چنين طريق پرخطري بيراهه نرود و ظرافت هاي آن را بشناسد تصميم گرفت به محضر استادي برود كه قدم در سير و سلوك نهاده و در اين وادي پخته و كارشناس است كه توفيق شرفيابي به پيشواي اهل دل و عارف كامل ملاحسينقلي همداني درجزيني را بدست آورد و مدت چهارده سال در خدمتش به كسب معارف ناب و تزكيه و تهذيب نفس نائل شد و خود از استادان برجسته اين عرصه شد. اين آشنايي براي ملكي چنان تحول آفرين بود كه چون آذرخشي سراسر زندگي وي را درخشان و تابناك ساخت.نكاتي از سلوك عرفانياز برخي پويندگان راه عرفان نقل شده است آقا ميرزا جواد بعد از دو سال خوشه چيني از خرمن حسينقلي همداني به استادش عرض مي كند: من در اين مسير به جايي نرسيدم، آن عارف زاهد از اسم و رسم او مي پرسد، ميرزا جواد شگفت زده مي گويد مگر مرا نمي شناسيد؟ من جواد تبريزي ملكي هستم ايشان مي گويد: شما با فلان ملكي ها نسبت داريد؟ آقا ميرزا جواد كه آنان را از نظر شايستگي و معيارهاي ارزشي مورد تاييد نمي دانسته، درباره ملكي هاي مورد نظر زبان به انتقاد مي گشايد. آخوند ملاحسينقلي همداني مي فرمايد: هر وقت توانستي كفش آنها را كه مذموم مي داني پيش پايشان جفت كني، من خودم به سراغت مي آيم، آقا ميرزا جواد از فردا وقتي به درس آخوند مي رفت در محلي پايين تر از ديگر شاگردان مي نشست و رفته رفته طلبه هايي از آن فاميل را كه در نجف بسر مي بردند و ايشان آنها را خوب نمي دانسته، مورد محبت قرار مي دهد تا جايي كه كفششان را پيش آنها جفت مي كند. چون اين خبر به طوايف ساكن در تبريز مي رسد، كدورت فاميلي برطرف مي شود، بعد آخوند او را ملاقات مي كند و مي فرمايد: دستور تازه اي نيست تو بايد حالت اصلاح شود تا از همين دستورات شرعي بهره مند شوي، ضمناً يادآوري مي كند كتاب مفتاح الفلاح شيخ بهايي براي عمل كردن خوب است.(11)اما اين نكات كه درواقع تازيانه هاي سلوك است دليل عدم ظرفيت ميرزا جواد آقا براي رسيدن به قله هاي معنوي نيست بلكه نائل شدن به چنين مقاماتي به مراقبه و دقت هاي ويژه نياز دارد، چنانكه وي مي گويد روزي استاد به من فرمود مقام تربيت فلان شاگرد به عهده شماست، آن شاگرد همتي فراوان داشت و عزمي راسخ، مدت شش سال در مراقبت و مجاهدت كوشش كرد تا به مقامي رسيد كه قابليت محض بود براي ادراك و تجرد نفس، خواستم اين سالك راه سعادت به دست استاد به اين فيض نايل و به اين خلعت الهي مخلع شود. او را به خانه استاد بردم و پس از عرض مطلوب، استاد فرمود: اين كه چيزي نيست و بلافاصله با دست خود اشاره كرد و فرمود تجرد مثل اين است. آن شاگرد گفت بلافاصله ديدم كه از بدنم جدا شده ام و در كنار خود موجودي را مانند خود مشاهده مي كنم. آيت الله سيدمحمد حسين حسيني تهراني كه اين نكته را نقل نموده است مي افزايد شهود موجودات برزخيه چندان شرافتي ندارد و بلكه شرافت همان رؤيت نفس است در عين تجرد تام و كامل، چون نفس در اين موقع به تمام حقيقت مجرد خود هويدا مي شود و اين شهود برخلاف مراحل اوليه جزئي نبوده و از قبيل ادراك كلي معاني است.(12)بنابراين يگانه استادي كه نقش كليدي در پالايش و پيرايش ملكي تبريزي داشته، آخوند همداني است، ملكي در خلال آثار و نگاشته هاي خود از اين استادش با حرمت و عظمت نام برده و در فرازهايي از نشئه هاي عرفاني و عبادي خود مي نويسد: ايام تحصيل و توقف در نجف اشرف كه مشرف بوديم جناب عالم عامل جليل و حكيم بزرگوار بي بديل آخوند ملاحسينقلي همداني به يكي از طلاب راه آخرت عمل توبه را تلقين فرمودند، دو سه روز به جهت انجام اين عمل غايب شد، بعد كه آمد ديديم بدنش كانه نصف شده و رنگش زرد و پريشان گرديده... بعد معلوم شد كه مردانه عمل كرده ]است[. و يكي ديگر را شنيدم كه در مجلس توبه اش شش ساعت مشغول گريه و زاري بوده است.(13) باز در جايي ملكي تبريزي مي گويد: شيخ ما اصحاب و ياراني از اهل تقوا داشت. ازجمله آن ها سيدي از بزرگان همدان بود كه جواني نيكوسيرت و مراقب و مجاهد و با استقامت بود، او در خدمت شيخ به تحصيل فقه و تزكيه نفس اشتغال داشت.(14) ملكي مي افزايد: شيخ و پيشواي من در علوم حقه برايم حكايت نمود كه از طالبان آخرت احدي به مقامات ديني نرسيد مگر آنان كه اهل تهجد و شب زنده داري بودند.(15)وي مي نويسد: من از يكي از مشايخ بزرگوار خود كه حكيم عارف و معلم خبير و طبيب كاملي بسان او نديدم سؤال كردم كه كدامين عمل از اعمال جوارح را شما در قلب، كار سازتر يافته ايد، فرمود: سجده طولاني در دل شب.(16)بازگشت به سوي وطنسال هاي اقامت در نجف براي ميرزا جواد، بركات فرواني به همراه داشت، تلاش هاي مداوم وي در تحصيل معارف ديني و علوم شرعي و جديت و اهتمام در تهذيب درون، ارمغان ارزنده اي بود كه وي را به كمالاتي ملكوتي آراسته نمود و درواقع او با اين ويژگي ها در سال 1321هـ.ق. 1270 ش آهنگ بازگشت به ايران نمود، جاذبه معنوي وي، ضمير پاك و روش و موفقيت هاي علمي و فكري ميرزا جواد موجب گرديد عده اي از مشتاقان معارف ناب همچون پروانه اي به گرد شمع وجودش به پرواز درآيند تا با اشارات و بشارات وي جامه وجود را از پليدي ها پاك كنند و در محضرش زانوي تعلم برزمين زدند و از بركت آن شاگردان كه در آينده در زمره مربيان فضل و فضيلت درآمدند شهر تبريز از شور معنوي و صفاي روحاني لبريز شد.نقل كرده اند حدود چهارصدنفر از محضر آن مرد الهي بهره مي بردند و توشه كمال مي اندوختند. علاوه بر دانش پژوهان، مردم عادي نيز وجود چنين سالك زاهدي را غنيمت مي شمردند و از جويبارهاي باطراوتش جرعه ها مي نوشيدند تا آن كه ابرهاي سياهي در آسمان معرفت هويدا گرديدند، زيرا واقعه مشروطه پيش آمد و ارتش روسيه بخشي از آذربايجان را اشغال كرد و مردم بي پناه آن خطه را دچار فشارهاي سياسي اجتماعي شديدي نمود و عده اي را به خاك و خون كشيد. گروهي نيز آواره و بي خانمان شدند، شهر تبريز به محاصره متجاوزان درآمد و خشونت و ناامني شدت يافت، ميرزا جواد كه مشاهده كرد با پيدايش اين باتلاق خطرناك و مرداب متعفن ديگر جايي براي جاري شدن آن چشمه هاي ناب مكارم و فضايل وجود ندارد تصميم گرفت مهاجرتي ديگر را درپيش گيرد و سرزمين آبا و اجدادي و خاك پاك وطن را ترك گويد.(17)علامه حسن زاده آملي نوشته است:«جناب آقا ميرزا جواد آقاي ملكي پس از پايان تحصيلات و كسب كمالات معنوي در نجف اشرف به وطن مألوفش، تبريز، مراجعت فرمود و در آن جا به تدريس وتكميل نفوس مشغول شد كه از آن جمله درس اخلاق بود كه نوشته اند چهارصد نفر از شاگردان و حضار در درس اخلاق آن جناب بودند و قريب شش سال در آن شهر بيت الشرف او مأمن نفوس بود. تا آن كه واقعه مشروطيت پيش آمد و شورش آن منجر به ويراني شهر تبريز شد، آن جناب ترك تبريز گفت و از آن جا به تهران از تهران به (حرم) حضرت عبدالعظيم و از آن جا به قم مهاجرت نمود و در قم اقامت فرمود و آن را وطن ثاني خود گرفت و به تدريس و تكميل نفوس مستعد مشغول شد...»(18)در اين كه وي چند سال در تبريز اقامت داشته، نظرها گوناگون است و به نظر مي رسد اين مدت هشت سال باشد زيرا در سال 1321 هـ ق به تبريز رفته و به سال 1329 هـ ق اين ديار را ترك نموده است.(19)از تعداد شاگردان فراوان ميرزا جواد در تبريز كسي به درستي شناخته نشد و اين امر جاي بررسي و تحقيق دارد و آگاهي هاي ما در اين باره اندك است و اصولاً مشخص نيست اين حوزه درسي رسمي بود و يا يك محفل انس و جلسه اخلاق و ارشادي بوده است و نيز اين سؤال مطرح است كه آيا شاگرد ن مذكور علاقه مندان به مراحل سير و سلوك بوده اند و يا اين كه به منظور بهره مندي از مواعظ اخلاقي و عرفاني ميرزا جواد به اين محفل مي آمده اند ولي سير تحقيق براي پژوهندگان اين وادي مسدود نيست، زيرا شركت صدها نفر در اين درس عرفاني و اخلاقي به مدت حدود هشت سال مي توانسته است منشأ يك تحول فرهنگي و ترويجي در تبريز باشد، به علاوه مربي اين شاگردان داراي ويژگي هايي است كه نمي توان از تاثيرگذاري فكري و معنوي او صرف نظر كرد چرا كه اين مربي نفوس، عارفي سترگ بود كه مي توانسته است مشتاقان معرفت را مدد برساند و شرايط به گونه اي شد كه اگر او از فيض رساني به تشنگان ساكن در تبريز دست برداشت اما حكمت الهي بر اين تعلق گرفت كه در قم بستر بسيار مناسبي را براي تربيت نفوسي مستعد و تشنه فراهم كند، حجه الاسلام والمسلمين آقا شيخ مهدي حكمي قمي گفته بود: از ثمره مشروطه كه خداوند بر ما عنايت كرد اين بود كه حاج آقا ميرزا جواد ملكي در قم ساكن گردد.(20)تعاليم ارزندهبدين گونه در سال 1329 هـ ق شهر مقدس قم ميزبان وجودي وارسته و عارف گرديد، در آن ايام شهر قم به دليل فشارهاي سياسي رژيم پهلوي از بسياري امكانات رفاهي، خدماتي و ارتباطي محروم بود، جمعيت اندكي داشت و هنوز حوزه با بركت قم بدست تواناي حاج شيخ عبدالكريم حائري تأسيس نشده بود با اين وجود مرحوم ملكي تصميم گرفت چراغ معرفت را در اين شهر روشن و چشمه معنويت را در اين دشت تشنه جاري سازد، در آغاز بر پايه كتاب مفاتيح فيض كاشاني درس فقه را ترتيب داد و سپس دو درس اخلاق يكي در مدرسه فيضيه براي عموم و ديگري در منزل براي خواص منعقد ساخت و هم زمان با تدريس، تاليف را از ياد نبرد.(21) اين مدرس وارسته به روايات و اخبار منقول از ائمه هدي اشراف داشت و احاديث معتبر را از اخبار جعلي يا ضعيف باز مي شناخت، در فقاهت نيز توانايي ها و مهارت هاي تحسين برانگيزي داشت، حاج آقا سيدحسين فاطمي كه از شاگردان برجسته اوست در اين باره گفته است: حقير كتاب غايت القصوايي داشتم كه ايشان بر آن حاشيه نوشته و هر وقت آيات عظام شيخ ابوالقاسم قمي و ميرزا محمدتقي شيرازي در مسائلي از مباحث فقهي تاملي داشتند و در نكاتي از فقه و مسائل شرعي به نتيجه نمي رسيدند، با ميرزا جواد آقا مذاكره مي كردند ولي با وجود اين توانايي ها، در فكر مرجع تقليد شدن نبود. (22)درس اخلاق آن عارف الهي همچون ستاره درخشاني بود كه قلوب فراگيران را روشن نگاه مي داشت، نردباني براي پيمودن سير ترقي و كمال تا رسيدن به عروجي معنوي بود و انديشه ها را به سوي عرش پرواز مي داد و مسير بندگي راستين و خالصانه را براي همه ترسيم مي كرد، هر يك از شاگردان با تاثير كلام و نفوذ سخن آن عارف سالك بذرهاي رشد و شكوفايي را در گستره دل ها پراكنده ساختند، انسان هايي كه هر كدام در سپهر فقاهت و حكمت درخشيدند و حلقه هاي دروس اسلامي را از انفاس قدسي خويش گرم و پرحرارت نمودند.نگاه عميق اين عارف تربيت شده مكتب اهل بيت بود كه توانست استعدادها و ظرفيت هاي اين كمال جويان را درك و در پرورش آن كارساز باشد. جامعيت و صلاحيت شيوه حاج ميرزا جواد موجب شد كه شاگردان طبق تعاليم قرآني و روايي به سوي عرفان ناب گام بردارند و هرگاه احساس مي كرد در جان برخي از آنان خوف حضرت ذو الجلال شعله ورتر از عشق و محبت حق است، براي اندرز و تشويق آن مهيا مي گرديد و مي كوشيد در آموزش هاي عرفاني از شوق و عطوفت با او سخن گويد نه از خوف الهي، او با وجود فروتني و زندگي ساده و برخورد لطيف با شاگردان، مراقب بود اگر كسي مي خواهد اين مسيرهاي معنوي را وسيله كسب مقام و نان قرار دهد با وي به مبارزه برمي خاست و حتي با عصايش بر سر و روي او مي كوبيد و تنبيهش مي كرد.آيت الله بهاء الديني نقل كرده است مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي به كسي «تو» هم نمي گفت، اما شاگردي در مدرسه خيلي رياكاري مي كرد به نحوي كه برخي فريبش را خورده بودند، او در حجره مشغول ذكر مي شد و اظهار كسالت مي نمود و در واقع خودش را به بي حالي و بي رمقي مي زد، از طلاب مدرسه يكي مي آمد حجره اش را جاروب مي كر د، ديگري لباسش را مي شست و يكي غذا برايش تدارك مي ديد و خلاصه خيلي ها را فريب داده بود كه اهل معنا و مقرب درگاه خدا و اهل ذكر و ورد است. شبي طلبه ها در مدرسه فيضيه مشاهده مي كنند كه او مي دود! خبر به ميرزا جواد آقا ملكي مي رسد، آقا ميرزايي كه حاضر نمي شد به كسي تو بگويد، آمد در حجره او را گشود و عصايش را به سر و كله او زد و گفت دست از اين حالات رياكارانه بردار و بساط جوفروش گندم نمايي را جمع كن.(23) اين حالات نشان مي دهد كه او به كمك نور ايمان و تقوا مي داند كجاو چه عملي شايسته است و بدون پرواي از ا ين و آن و با هدف كسب رضايت پروردگار وظايف خود را انجام مي دهد. مرحوم ملكي تبريزي يادآور مي شود:«بعضي از مستمعين (جلسه موعظه) را ديدم كه هنگام مذاكره در احوال مرگ و مردگان، ظرف چند روز عقلش را از دست داد به نحوي كه به معالجه نياز پيدا كرد و لذا او را از حضور در آن مجلس (يادآوري آخرت) و فكر دوباره مرگ منع نمودم و د ستور دادم كه در رحمت خدا و بي كرانگي درياي عفو و بخشش او بيانديشند و اخباري كه در مورد مرگ صالحان و لذت آن چه كه اولياء خدا با مرگ به آن رسيده اند و شوقي كه آن ها به لقاء حضرت ذوالجلال و كرامات او را داشته اند را از نظر بگذراند تا از آن حالي كه دارد بهبودي حاصل كند.»(24)
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]
صفحات پیشنهادی
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم
27 مه 2008 ndash; فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم غلامرضا گلي زوارهآنچه در نوشتار حاضراز نظر خوانندگان عزيز مي گذرد بيان گوشه ...
27 مه 2008 ndash; فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم غلامرضا گلي زوارهآنچه در نوشتار حاضراز نظر خوانندگان عزيز مي گذرد بيان گوشه ...
مراحل و منازل سير و سلوك عرفا
يكى اينكه حركت روى خط مستقيم باشد و شى ء متحرك پس از آنكه به نقطه خاصى رسيد تغيير جهت دهد و ..... فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك .
يكى اينكه حركت روى خط مستقيم باشد و شى ء متحرك پس از آنكه به نقطه خاصى رسيد تغيير جهت دهد و ..... فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك .
عرفان اسلامی (50) اذان ، ذکر عظیم
عرفان اسلامی (50) اذان ، ذکر عظیم-عرفان اسلامی (50) اذان ، ذکر عظیم نویسنده ... و ائمه طاهرين و قواعد زندگى سالم را به انسان شناساند ، و بدون تعليم گرفتن از او و منهاى اسوه ... و شرع الهى ، و جاده مستقيم خداوندى و حقيقت و شيرينى دين و علت العلل اتصال آدمى به ..... از مراقبات تا لقاءالله فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي .
عرفان اسلامی (50) اذان ، ذکر عظیم-عرفان اسلامی (50) اذان ، ذکر عظیم نویسنده ... و ائمه طاهرين و قواعد زندگى سالم را به انسان شناساند ، و بدون تعليم گرفتن از او و منهاى اسوه ... و شرع الهى ، و جاده مستقيم خداوندى و حقيقت و شيرينى دين و علت العلل اتصال آدمى به ..... از مراقبات تا لقاءالله فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي .
ملك موروثي مانع احداث پل پليس
هنوز معلوم نيست افتتاح پل پليس تا كي بايد معطل ملكي موروثي بماند كه اختلافات دروني ورثه ... فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم ...
هنوز معلوم نيست افتتاح پل پليس تا كي بايد معطل ملكي موروثي بماند كه اختلافات دروني ورثه ... فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم ...
آغاز عمليات نجات دينامو
مطالب بعدی. فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد ...
مطالب بعدی. فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد ...
تماسهاي تلفني شهروندان با 137 در ارديبهشت
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد middot; روزهاي بودن ...
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد middot; روزهاي بودن ...
دست و دل من
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آغاز عمليات نجات دينامو middot; مروري بر تكنولوژي نسل چهارم middot; ثبت همه ميراث فرهنگي؛ شايد ۱۰۰ سال ...
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آغاز عمليات نجات دينامو middot; مروري بر تكنولوژي نسل چهارم middot; ثبت همه ميراث فرهنگي؛ شايد ۱۰۰ سال ...
امكان احداث فضاهاي فرهنگي در 25 ايستگاه مترو
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد ...
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد ...
پرواز
صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم ...
صبح بخير آقاي رئيس! رياست ضرغامي چه زود 4 ساله شد middot; آثار اجتماعي حجاب در جامعه middot; فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم ...
خيال شور
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آغاز عمليات نجات دينامو middot; مروري بر تكنولوژي نسل چهارم middot; ثبت همه ميراث فرهنگي؛ شايد ۱۰۰ سال ...
فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي سالك مستقيم middot; آغاز عمليات نجات دينامو middot; مروري بر تكنولوژي نسل چهارم middot; ثبت همه ميراث فرهنگي؛ شايد ۱۰۰ سال ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها