محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853962115
چه پیشنهادهایی به امام حسین(ع) به جای سفر به کوفه داده شد؟/ دلیل امام برای خروج از مکه چه بود؟
واضح آرشیو وب فارسی:انتخاب: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امام موسی صدر سخنرانی ها بسیاری درباره واقعه عاشورا و نهضت امام حسین(ع) دارد که همه آنها در کتابی با عنوان «سفر شهادت» منتشر شده است. مطلبی که در ادامه می خوانید بخشی از سخنان امام صدر درباره دلایل امام حسین(ع) برای حرکت از مدینه و سپس خروج از مکه به هنگام مراسم حج است. «هنگامی که در مدینـه بیعت بـه حسین ع پیشنهاد شـد، آن را رد کرد. سپس فهمید به او اجازه نخواهند داد تا بیعت نکند و او را خواهند کشت. او نمی خواهد مکارانه به قتل برسد. از مدینه قیام کرد و شعار روشن خود را سر داد که او اصلاح می خواهد. به مکه رفت و در آنجا با مردم دیدار کرد و مسئله را شرح داد و حقیقت را برایشان روشن ساخت. او می دانست که موج گمراهی و اباطیل و شبهات جهان اسلام را آکنده کرده است و به همین دلیل حسین به هر چیزی متهم خواهد شد. بنابراین، می خواست با روشنگری خود، حقایق را آشکار کند و پرتوهای روشن کننده ای بر آن سفر بیفکند تا سفرش سرمشقی شود که بتوان در تمام مراحل تاریخ به آن اقتدا کرد. امام حسین ع از ماه شعبان تا هفتم ذی الحجه و هشتم آن، که یوم الترویه است، در مکه بود و در یوم الترویه که هشتم ذی الحجه است و همة حاجی ها در مکه جمع می شوند، از مکه خارج شد. چرا؟ علت آن معلوم است. خود حضرت فرمود که یزید گروه مسلحی را به مکه فرستاده بود. این ها شمشیرهای خود را زیر لباس احرامشان مخفی کرده بودند و مأموریت قتل یا ترور حضرت را در حرم شریف بر عهده داشتند. ولی امام از ریخته شدن خونش در حرم شریف، هر چند مسبب آن یزید باشد، ابا داشت و نمی خواست حرمت کعبه با کشته شدنش در آنجا شکسته شود. او که می توانست با خارج شدن از مکه از بروز این مشکل (ریخته شدن خون در کعبه) در میان مسلمانان جلوگیری کند و چنین کرد و از مسجدالحرام خارج شد تا هتک حرمت کعبه در آینده سنت نشود و روش حاکمان و ظالمان نگردد. وقتی پسر دختر پیامبرص در کعبه کشته می شود، افراد عادی دیگر جای خود دارند. البته، اشخاص دیگری بودنـد که در مسجدالحرام کشته شدند، مثل عبدالله بن زبیر، ولی بین مقام امام حسین ع و شخصیت عبدالله بن زبیر تفاوت بسیاری بود، به ویژه اینکه اهداف و روش اعتراض و شیوة مبارزة هر یک با دیگری متفاوت بود. امام حسین ع اولاً، پسر دختر رسول خدا ص بود و ثانیاً، امام و راهنمای امت و نیز راوی احادیث رسول خدا بود. بنابراین، سعی کرد از هتک حرمت کعبه جلوگیری کند. کشته شدن عبدالله بن زبیر در مسجدالحرام هر چند بی حرمتی به آن بود، ولی تبدیل به روش و سنت نمی شد. هیچ کس به سبب کشته شدن عبدالله بن زبیر، آدم کشی در مسجدالحرام را سنت نمی کرد. اما امام حسین ع برای حفظ مقام و احترام کعبه از آن خارج شد.» سخنرانان ار گفتن مسائلی که شبهه ایجاد می کند، پرهیز کنند/ آیت الله شهیدسید محمد صدر آیت الله سید محمد صدر در متنی که از کتاب «اضواء علی ثوره الحسین(ع)، پرتوهایی بر انقلاب حسین(ع)» انتخاب شده است، خطبا و واعظان و مداحان اهل بیت را مخاطب قرار می دهد و دربارۀ نقل و تحلیل وقایع عاشورا توصیه ها و تذکراتی به آنان می دهد. بخش نخست این توصیه ها را می توانید اینجا بخوانید. بخش دوم توصیه های آیت الله صدر را در ادامه می خوانید. «پنجم، آن که خطبای محترم از نسبت دادن گفتار و رفتار به معصومین (ع) تحت عنوانِ «زبان حال»، چه در شعر یا نثر و چه به زبان فصیح یا عامیانه، خودداری کنند، مگر آن که مطمئن باشند زبان حالِ آن بزرگواران در آن لحظه واقعاً همان بوده است. ششم، آن که سخنران از ذکر مسائل نظری و تاریخی که ممکن است در ذهن مخاطب شبهات اعتقادی پدید آورد، اجتناب کند. شبهه هایی که چه بسا سخنران از پاسخ دادن و رفع آنها ناتوان باشد یا اصلاً به آن توجه نکند. سخنران باید آنچه را می گوید، با دقت و صلابت انتخاب کند، که در غیر این صورت در برابر گفتۀ خویش مسئول است و دانسته یا نادانسته به حرام دچار می شود. باید توجه داشت، فرقی ندارد که این قبیل مسائل مربوط به وقایع کربلا باشد یا نباشد، یا به نظر خود آنان قطعی و مسلّم باشد یا نباشد. هفتم، این که سخنران سعی کند آن چه را خدای متعال پوشانده، مخفی نگه دارد و اتفاقاتی را که هنگام نبرد یا کشته شدن افراد رخ داده و ممکن است بیان آن موجب توهین یا خوار شدن کشته شده ها شود، به زبان نیاورد و از بیان چیزهایی که موجب کسر شأن مؤمنان حاضر در آن دوره و تمامی مؤمنان - به ویژه حضرت سیدالشهداء (ع) و اصحاب و یاران و اهل بیت گرامی ایشان- می شود، خودداری کند. در اینجا باید به دو نکته توجه کنیم: - نکته اول آن که مطلب ذکر شده در بالا، با اصل مهمِ ذلت ناپذیری امام حسین (ع) و یارانش، تفاوت دارد و بدیهی است که آن بزرگواران هرگز به خواری و ذلت دچار نشدند و از آن به دور بودند. اما کشته شدگان کربلا از سوی دشمن مورد توهین قرار گرفتند و به حسب ظاهر، خوار شدند. دشمن عمداً چنین کرد و در جنگ ها چنین چیزی بعید هم نیست، اما پوشاندن و ذکر نکردن آن واجب، و اشارۀ مستقیم و صریح به آن حرام است. - نکتۀ دوم این که مطلب فوق، با اصل مهمِ ذکر شده دربارۀ حرمتِ دروغ بستن به معصومین در گفتار و رفتار متفاوت است. یعنی اگر سخنران از پیش آمدن چنین صحنه هایی مطمئن هم باشد و با حجت شرعی، به آن یقین هم پیدا کرده باشد، باز هم جایز نیست مطالبی را که موجب وهن و کسر شأن آن بزرگواران است، بیان کند. هشتم، آن که سخنران، موضوعاتی را که از نظر قانون طبیعت غیرممکن است، ذکر نکند، حتی اگر آن مطلب با روایات معتبر ثابت شده باشد. چرا که به هر حال شنیدن آن برای ذهن شنونده سنگین است. شاید بهترین مثال در این زمینه، مطلبی باشد که سخنرانان دربارۀ شهادت حضرت علی اکبر (ع) روایت می کنند. در روایات آمده است که وقتی عمود آهنین بر فرق مبارک آن حضرت فرود آمد، مغز ایشان متلاشی شد و بیرون ریخت. اما برخی از گویندگان، مطلب را این گونه ادامه می دهند که حضرت علی اکبر (ع) در آخرین لحظات حیات، پدر بزرگوارش امام حسین (ع) را فرا خواند و چون امام (ع) نزد او رفت، علی اکبر گفت: «جدم رسول خدا (ص) هم اکنون مرا از شربتی سیراب کرد که پس از آن تشنگی نباشد...» همگان یقین دارند که با متلاشی شدن مغز، انسان از دنیا می رود و نمی تواند کلمه ای بر زبان بیارود، چه رسد به آن که مدتی هم منتظر باشد تا پدر بر بالینش حاضر شود. بنا براین، از بین رفتن مغز به معنای وفات و شهادت است و قطعاً پس از آن زندگی ادامه ندارد و آنچه برخی سخنرانان دربارۀ سخن گفتن آن حضرت در آن حالت می گویند، از نظر قانون طبیعت غیرممکن است، مگر آن که بگوییم ضربۀ شدید به سر آن حضرت نخورده و مغز مبارکش از بین نرفته و امکان سخن گفتن برایش وجود داشته است.» عزم سفرِ امام و نصیحت گرانی که او را از رفتن به کوفه منع کردند/ آیت الله سید رضا صدر آنچه می خوانید بخشی از نوشتار سید رضا صدر درباره واقعه کربلاست که با عنوان «پیشوای شهیدان» منتشر شده است. «حسین بار سفر بست و به سوی عراق رهسپار گردید. سفر عراق سفر شهادت بود و حسین، راهی کوی شهادت. کوته نظران می پنداشتند که حسین به سوی حکومت می رود و بدان نخواهد رسید، پس خطاکارش می پنداشتند، در مقام پند و اندرز برآمدند تا از این سفر منصرفش گردانند. سفر حسین به عراق وفای به وعده نیز بود، وعده ای که به مردم کوفه داده بود که اگر نماینده اش مسلم گزارش دهد که آنان آماده هستند و آنچه نامه های آن ها خبر داده و پیک های ایشان گفته حقیقت بود، حسین به سوی عراق برود. گزارش مسلم چنین بود: نوشته ها صحیح است و گفته ها درست و مطابق با حقیقت. حسین مرد وفا بود و باید به وعده اش وفا کند. او کسی نیست که قولی بدهد و خلاف کند. محمد حَنَفِیّه، که برای حج به مکه آمده بود، شنید که برادر عزم سفر عراق دارد. شرفیاب شد و پند دادن و نصیحت گری آغاز کرد و گفت: برادر، تو اهل کوفه را خوب می شناسی. آن ها به پدرت خیانت کردند، به برادرت خیانت کردند، از آن ترسم که با تو چنان کنند که با آن ها کردند. اگر در مکه بمانی، گرامی ترین مرد حَرَم و محفوظ ترین کس خواهی بود. حسین گفت: «بیم آن است که یزید خون مرا در حرم بریزد و من کسی باشم که به وسیلة من حرمت خانة خدا پامال گردد.» محمد گفت: اگر چنین است، برو به یمن یا سر به بیابان بگذار، که هیچ قدرتی نخواهد توانست بر تو پیروز گردد. ابن عباس از حرکت حسین آگاه شد. شرفیاب شده گفت: پسر عمو، شنیده ام عزم عراق داری. می دانی که عراقیان مردمی خیانت پیشه هستند. اگر آنان تو را دعوت کرده که در زیر رایت تو نبرد کنند، شتاب مکن و عجله به کار مبر. اگر قصد پیکار با یزید داری و نمی خواهی در مکه بمانی، به یمن برو، چون که یمن دور است و در کناری قرار دارد. در یمن یاورانی داری که از تو نگه داری خواهند کرد. در یمن بمان و دعوت خود را پخش کن و فرستادگانی به هر شهر و دیار بفرست و به مردم کوفه بنویس که تا والی یزید را بیرون نکنند، نزد آن ها نخواهی رفت و اگر چنین کردند و در میان ایشان، دشمنی برای تو یافت نشد و اتفاق کلمه داشتند، آن وقت به سوی کوفه برو. هرچند باز هم از خیانت آن ها بر تو بیمناکم و اگر کوفیان والی یزید را بیرون نکردند، سرجای خود بنشین و منتظر فرصت باش. کشور یمن دژهای مستحکمی دارد و دارای دره هایی است که برای دفاع بسیار مناسب است. حسین گفت: «می دانم تو خیرخواهی می کنی، ولی فرستادة من مسلم نوشته است که مردم کوفه با من بیعت کرده اند و همگی مرا یاری می کنند، اینک من، تصمیم به حرکت به سوی کوفه دارم.» ابن عباس گفت: تو می دانی که اهل کوفه چه هستند و چه می کنند. آن ها یاران پدرت و برادرت بوده اند، ولی فردا کشندگان تو خواهند بود. خبر حرکت تو که به ابن زیاد برسد، کوفیان را به جنگ تو گسیل خواهد کرد و کسی که به تو نامه نوشته و از تو دعوت کرده، بد ترین دشمن تو خواهد بود. اگر پند مرا نمی پذیری و تصمیم به سفر داری، زنان و بچه ها را همراه مبر. می ترسم که تو را پیش چشم زنان و کودکانت سر ببرند. حسین گفت: «من در عراق کشته شوم، بهتر است تا در مکه کشته شوم.» سومین نصیحت گری که شرفیاب شد، ابوبکر حارث نوادة عبدالمطلب بود. وی چنین گفت: پسرعمویی و خویشاوندی، مرا با تو هم شیر ساخت. نمی دانم مرا خیرخواه خود می دانی یا نه؟ حسین گفت: «تو کسی نیستی که خیانت کنی.» زادة حارث و نوادة عبدالمطلب گفت: پدرت از تو دلیر تر بود و مردم نسبت به او مطیع تر و فرمان بر تر بودند. اکثریت مسلمانان با او بودند و تو چنان اکثریتی نداری. پدرت بر معاویه حمله برد و همة مسلمانان با او بودند، البته به جز مردم شام. پدرت از معاویه، نزد همه کس بر تر و گرامی تر بود، ولی چنان که دیدی، همان مردم در اثر طمع به مال دنیا به وی خیانت کردند و در یاری حضرتش تکاهل ورزیدند و سنگینی نشان دادند، به طوری که دلش از دست این مردم آکنده از غم و غصّه بود. آنچه گفتم به چشم خود دیده ام و شنیدنی نبوده اکنون تو می خواهی نزد چنین مردمی بروی، آن هم کسانی که با پدرت چنین و چنان کردند و به برادرت خیانت کردند. می خواهی به وسیلة این مردم با سپاه شام و عراق بجنگی؟ آن هم سپاهی که از سپاه تو بر تر و نیرومند تر است و همین مردم از آن در هراس هستند. باز هم می گویم: اگر خبر حرکت تو به آنان برسد، پول های گزاف در میان ایشان پخش خواهد شد و آن کس که به تو وعدة یاری داده، خیانت خواهد کرد، هرچند تو را بیشتر دوست داشته باشد. آری، مردم دنیا بردة پول هستند. حسین گفت: «پسر عمو، خدای به تو پاداش نیکو دهاد. سخنی به جا گفتی. البته آنچه خدا اراده کند، می شود.» چیزی که در سخنان پندگویان و نصیحت گران جلب نظر می کند، آن است که همه گمان می کردند که حسین ع برای حکومت می رود و جویای جهان داری است. و می دیدند راهی که حسین می رود، راه به دست آوردن حکومت نیست، در این راه پیروزی نیست، زمام داری یافت نمی شود. از این رو، به نصیحت پرداخته و پند گفتند. آن ها می دانستند که پای حسین ع که به خاک عراق برسد، با کشته شدن همراه است. حسین هم می دانست. آنچه نصیحت گران می گفتند، روشن بود. کوفیان مردمی نا شناس نبودند و رفتار آن ها بر کسی پنهان نبود، تا چه رسد بر حسین ع که جهان بر خردمندی وی اعتراف دارد و اهل کوفه را از نزدیک لمس کرده بود و آن ها را خوب می شناخت. حسین می دانست که پندگویان خیرخواه وی هستند و آنچه می گویند، راست است. می دانست که راه عراق راه پیروزی نیست و راه مرگ است و کشته شدن. اگر هدف حسین از این سفر تشکیل حکومت بوده، بی گمان منطق نصیحت گران بر تر و قوی تر بوده است. هدف حسین شهادت بود و تنگنای فکری آن ها اجازه نمی داد که بتوانند پی به حقیقت این هدف عالی ببرند. آن ها نمی دانستند شهادت چیست و آن را از هلاکت تمیز نمی دادند. سطح فکر ایشان پایین تر از این بود که بتوانند بفه مند شهادت چیست. پاسخ های حسین هم به هر یک از ایشان یک گونه است و نظر هیچ یک را تخطئه نمی کند. به ابن عباس می گوید: در عراق کشته شوم، بهتر است تا در حجاز کشته شوم. به دیگری گونه ای دیگر پاسخ می دهد. نصیحت گران با آنکه دوستان حسین بودند، هیچ یک در فکر یاری وی نیفتادند. چون در نظر ایشان، یاری وقتی است که امید پیروزی باشد و به شکست قطعی منجر نباشد. هنگامی که امید پیروزی منتفی شد و مرگ صددرصد حتمی گردید، یاری معنا ندارد. اینان چنین می اندیشیدند، ولی حسین چنین نمی اندیشید. از اندیشة حسین تا افکار آن ها هزاران فرسنگ راه بود. عزم راسخ حسین، عزمی است افسانه ای و محال است شکسته شود، و نیروی وی نیروی خدایی است و نیروی خدایی، شکست ناپذیر است.»
شنبه ، ۲۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: انتخاب]
[مشاهده در: www.entekhab.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]
صفحات پیشنهادی
دشمن سعی می کند نفوذ ی های خود را به مجلس بفرستد آیت الله احمد جنتی خطیب نمازجمعه این هفته تهران در خطبه دوم ن
امام جمعه موقت تهران به راه های نفوذ دشمن در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر کشور پس از برجام اشاره کرد و گفت دشمن سعی می کند نفوذ ی های خود را به مجلس بفرستد آیت الله احمد جنتی خطیب نمازجمعه این هفته تهران در خطبه دوم نمازجمعه ضمن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت شهید سردار همدانی ادر دیدار جمعی از دانشجویان دانشکده افسری امام حسین(ع) مطرح شد تبیین جایگاه انسان نزد پروردگار از دیدگاه آیتال
در دیدار جمعی از دانشجویان دانشکده افسری امام حسین ع مطرح شدتبیین جایگاه انسان نزد پروردگار از دیدگاه آیتالله علویگرگانییکی از مراجع تقلید به تبیین جایگاه انسان نزد پروردگار پرداخت و گفت انسانها باید قدر جایگاهی را که خداوند به آنها عطا کرده است بدانند و به خاطر این عزتی کهکوچک زاده: امام حسین(ع) با یزید مذاکره کرد و مجلس هم گردن گرفت/رسایی:مجلس شده جای تصمیم گیری شمخانی و لاریجانی
رسایی در صحن علنی با صدای بلند خطاب به نمایندگان و خبرنگاران می گفت این صدای رهبری نیست مجلس شده جای تصمیم گیری شمخانی و لاریجانی تصویب جزییات طرح برجام که به اصطلاح بیشتر نمایندگان منتقد طرح لاریجانی نامیده می شود در کمتر از بیست دقیقه در جلسه علنی امروز مجلس حواشی متعددیامام جمعه شهریار: بزرگترین دلیل قیام امام حسین(ع)، دشمنستیزی ایشان و امر به معروف و نهی از منکر بود
امام جمعه شهریار بزرگترین دلیل قیام امام حسین ع دشمنستیزی ایشان و امر به معروف و نهی از منکر بودامام جمعه شهریار گفت بزرگترین دلیل قیام امام حسین ع دشمنستیزی ایشان و امر به معروف و نهی از منکر بود لذا محرم یعنی دهه محرم دهه امر به معروف و نهی از منکر نامگذاری شده استتشیع انگلیسی مجلس امام حسین(ع) را دستاویز اهداف خود قرار داده است
تشیع انگلیسی مجلس امام حسین ع را دستاویز اهداف خود قرار داده است مداح اهل بیت ع گفت این افراد نسبت به ظلمهای وارده به شیعیان سکوت کردهاند اما به خود حق اظهار نظر در مورد بسیاری از مسائل کماهمیت و حاشیهای را میدهند و حقیقت اسلام را عنوان نمیکنند روحالله بهمنی ذاکر و مدامام حسین(ع) یک مکتب است/ مکتب امام حسین(ع) به ایران اسلامی عزت داده است
خبرگزاری شبستان قائم مقام نماینده ولی فقیه در استان با اشاره به اینکه امام حسین ع یک شخص نیست بلکه یک مکتب است که روز به روز نیز بر پیروان ایشان افزوده می شود عنوان کرد همین مکتب سبب پیروزی انقلاب اسلامی شد و به ایران اسلامی عزت و استقلال داد به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستاننصرالله: ما باید پا جای پای امام حسین(ع) بگذاریم
دبیرکل حزب الله لبنان گفت دین اسلام دینی است که یکی از مبانی آن مسوولیت پذیر بودن پیروانش در برابر مردم و مسلمانان است به گزارش مشرق سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سومین شب محرم در حسینیه سید الشهدا در ضاحیه بیروت سخنرانی کرد دبیرکل حزب الله در این سخنرانی که از شبکهبرگزاری همایش شیرخوارگان حسینی در امامزادگان شاخص/تمرکز اوقاف بر تجمع و اتحاد باشکوه مردم در مصلی است
گروه اجتماعی معاون فرهنگی اداره کل اوقاف استان مرکزی گفت برگزاری باشکوه مراسم شیرخوارگان حسینی به عنوان نماد وحدت شیعه از دغدغه های مهم اوقاف است این همایش را صرفاً در امامزادگان شاخص یا محدوده هایی که امکان دسترسی به مصلی سخت است برگزار می کنیم حجت الاسلام اصغر سلطانی معاوندر مجالس امام حسین (ع) با اخلاص عزاداری کنید پربازدیدترین پیامک های شما
حجت الاسلام رمضانی پور گفت مداحان و شعرا رسالت سنگین پیام امام حسین ع را به گوش آیندگان و کسانی که علاقمند به خاندان عصمت و طهارتند برسانند به گزارش خبرنگار خانه خشنی امام جمعه رفسنجان در مراسم شب شعر محرم که در حسینیه شهدای دانش آموز رفسنجان برگزار شد اظهار داشت مراسم تشعری برای سفیر غریب امام حسین(ع) اگر چه از سر دارالعماره میافتی/ سرت نمیرود اما به نیزهها مسلم
شعری برای سفیر غریب امام حسین ع اگر چه از سر دارالعماره میافتی سرت نمیرود اما به نیزهها مسلممجتبی خرسندی از شاعران کشورمان به مناسبت شروع ماه محرم برای غربت سفیر امام حسین علیه السلام مسلم بن عقیل شعری سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس مجتبی خرسندی از شاعران ک-
گوناگون
پربازدیدترینها