واضح آرشیو وب فارسی:الف: پرخاشگری های بی پایان دایی و بی اخلاقی های غیرحرفه ای
احسان رستگار، ۲۵ مهر ۹۴
تاریخ انتشار : شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۳۳
علی دایی، سرمربی تیم صبای قم، دیشب پس از اتمام دیدار تیمش مقابل پرسپولیس که به تساوی ۱-۱ انجامید، گفت:«هر دو تیم برای بردن آمده بودند. به بازیكنانم خسته نباشید می گویم. در آن جو و هیاهو كه از قبل شروع شده بود، متاسفانه شاهد داوری ضعیفی هم بودیم. در بازی همیشه درگیری پیش میآید. اگر داور خطاهایی كه روی مهاجمان ما انجام می شد را می گرفت، آن وقت شما باید درباره بازی درگیرانه از برانكو سوال می پرسیدید نه من.تمام صحنه های ۷۰ به ۳۰ را به نفع حریف سوت زدند و كاری هم از دست من برنمیآمد. ما یك برنامه نود داریم كه این برنامه هم به خاطر وقت كم، فقط به خطاهای درون محوطه می پردازد و به خطاهایی كه بیرون محوطه جریمه اتفاق می افتد توجهی نمی شود.به نظرم شرایط طوری بود كه نمی خواستند پرسپولیس یك غم دیگر را تجربه كند و به خاطر همین تمام تلاش شان را كردند كه این بازی هر طوری شده برای پرسپولیس دربیاید.»اگر بنا باشد به ازای هر مصاحبه ی عجیب یا عکس العمل غریب دایی، متنی نگاشته شود، ستون ثابتی در رسانه های ورزشی با عنوان «پیرو فرمایشات اسطوره ی فوتبال، دایی ...» ایجاد شود. رفتارها و اظهارات دایی، بعضا قابل چشم پوشی هستند اما برخی اظهار نظرها فقط از حیث فوتبالی شاذ نیست بلکه از نظر فرهنگی و اخلاقی نیز نادرست به شمار رفته و رسالت رسانه ها بر ذمه ی آن ها می گذارد که نسبت به چنین اتفاقات واکنش نشان داده و سکوت نکنند. سال ۸۶، آخرین سال بازیکنی علی دایی بود و در یک سال آخر بازی اش (۸۵-۸۶) در سایپا می گذراند. در یکی از دیدارها دایی خطایی را مرتکب شد و داور که احتمالا جلال مرادی بود، به دایی کارت زرد نشان داد. دوربین از دور نشان می داد که ناگهان پس از چند ثانیه، دایی با عصبانیت و پرخاش به سمت داور رفت و داور هم پشت کارت زرد، کارت قرمز را از جیبش در آورد و دایی را از زمین اخراج کرد. دوشنبه که نود طبق معمول هر هفته پخش شد، دایی در مصاحبه با خبرنگار نود که جویای علت اخراج شدن او از زمین شده بود گفت: «من چیزی نگفتم. اصلا من کاری نکردم که داور منو اخراج می کنه. داور به من کارت زرد داد و من هم به داور گفتم تو خجالت نمی کشی به کاپیتان تیم ملی کارت زرد نشون می دی؟ و بعد داور کارت قرمز نشان داد.» این نگاه ۹ سال پیش دایی به داور بود. اظهار نظر وی پس از دیدار جمعه ی پرسپولیس با صبای قم نیز از همین جنس اظهار نظرهای متکبرانه به داور بود. پس از خواندن مصاحبه ی دایی، یاد همان جملات دایی در ۹ سال پیش افتادم و ایضا ده ها مصاحبه ی دیگر دایی در زمان بازیکنی و مربی گری اش.در همان سال ها یعنی سال دوم مربی گری دایی در سایپا (۸۶-۸۷) افشین قطبی وارد ایران شد و سرمربی گری پرسپولیس را به عهده گرفت. بسیاری از کارشناسان، قطبی را از بهترین مربیان تاریخ پرسپولیس می دانند و اگرچه وی نتوانست خیلی در عرصه ی مربی گری در پرسپولیس و تیم ملی پایدار باشد، ولی آن سال، از خاطره انگیزترین سال های تاریخ پرسپولیس به شمار می رود. سالی که در دقایق پایانی آخرین دیدار فصل، سپهر حیدری دروازه ی سپاهان را گشود و پرسپولیس «دل شیر را به تماشاگران و رقبایش نشان داد» و توانست قهرمانی را از رقیبش، سپاهان، برباید.اما آن چه قطبی را از همان لحظه بسیار از دیگران مربیان لیگ برتر - چه دایی در سایپا و چه قلعه نویی در استقلال - متمایز می کرد، این بود که قطبی همیشه مصداق بارز ضرب المثل «از ماست که بر ماست» بود. قطبی همیشه انگشتش به سمت خودش و تیمش بود. اصلا در فوتبال ما جز بعضا از جانب معدود مربیانی مثلا تا حدی مجید جلالی، بی سابقه بود که یک مربی تیمش نتیجه ی مطلوبش را به دست نیاورد و با شکست یا تساوی زمین را ترک کند، اما پیکان انتقاداتش به سمت خودش، تیمش یا هر دو باشد. در آن مقطع (۸۶-۸۷)، تماشاگران و فوتبال دوستان، ناخودآگاه وقتی رفتار و صحبت های دایی پس از بازی را با قطبی پس از بازی مقایسه می کردند، بسیار متعجب می شدند که چرا قطبی که نه در ایران پرورش یافته و نه خیلی ادعای اخلاق اسلامی دارد، این قدر متواضعانه، در اکثر قریب به اتفاق مواقع، خود را در شکست ها مقصر می داند و در پیروزی ها، معمولا بازیکنان و تیم را.مگر در مخیله ی ما می گنجید که مربی پس از بازی به همین راحتی و صراحتا به خبرنگاران و مردم بگوید که «تیم حریف بهتر بازی کرد. حقشون بود ببرن. ما خوب نبودیم. تیم ما دل شیرو نشون نداد. فوتبال همینه و حق ما برد نبود.»! اصلا چه معنا داشت که مربی تیم حریف را تحسین کند و بگوید «داوری هم خوب بود ولی ما امروز خوب نبودیم...».علی دایی، اسطوره ی فوتبال ایران است و اگر جز این بود، شکی نیست که باید منتظر انتقاداتی خیلی شدیدتر و وسیع تر می بود، اما اسطوره بودن دلیلی بر خودبزرگ بینی نیست و وای بر اهالی رسانه اگر به دلیل این که ورزشکاری اسطوره است، گمان برند که نباید به او انتقاد کرد. چه بسا اگر در زمان بازیکنی دایی، منتقدان درست و بی تعارف نقدهایشان را مطرح می کردند و مسئولان هم با گوش شنوا نقدها را می شنیدند و بی تعارف و بدون در نظر گرفتن معادلات مالی و مباحثی حاشیه ای مانند این که لباس های تیم ملی را شرکت دایی تامین می کند و امثالهم، با دایی بدون تبعیض رفتار می کرد، شاید او هم در سال ۲۰۰۶ و پیش از مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، عزتمندانه از تیم ملی خداحافظی می کرد و نه بازیکنان تیم ملی مانند مهدی مهدوی کیا، علی کریمی و وحید هاشمیان از او شاکی می شدند و نه دودستگی حاکم بر تیم ملی، آن نتایج ضعیف را به بار می آورد و نه دایی در منظر مردم ایران، عامل اصلی ناکامی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان لقب می گرفت.اگرچه این اولین باری نیست که دایی این گونه فرافکنی می کند و حتی نمی تواند یک تساوی با پرسپولیس را تاب بیاورد، اما یک بار برای همیشه، فدراسیون فوتبال و کمیته ی انضباطی، باید دایی را در مقام اثبات ادعایش قرار دهد. فدراسیون فوتبال موظف است تا از آبروی آن داوری که به همین راحتی متهم به تبانی می شود دفاع کند؛ این که آن داور به قدر علی دایی، بر قله ی شهرت و محبوبیت نایستاده، هیچ توفیری در اجرای عدالت و احقاق حق نمی کند. دایی به خیال خود شاید یک نظر معمولی داده و حق اوست که هر چه می خواهد پس از بازی به زبان بیاورد، اما آن جملات، دقیقا به معنای متهم کردن یک داور به فساد است و بس. از منظر قانون، داور چه برای ملاحظه ی حال و هوای آن تیم ظالمانه سوت بزند و چه به دلیلی دیگر، مجرم است و این جرم، باید از جانب دایی به اثبات برسد. این که برای دفاع از یک تساوی، یک مربی حاضر شود هم داور بازی را متهم کند و هم پای کاپیتان مرحوم تیم حریف را به ماجرا بکشد، نه حرفه ای است و نه پهلوانانه.هیاتی بودن و حسینی بودن، فقط به برگزاری هیات های مذهبی و نذری دادن در ماه محرم - که از سنت های پسندیده و عزیز به شمار می رود - نیست، بلکه کسی که ادهای حسینی بودن و هیاتی بودن دارد، باید از زبان و کلام خود مراقبت کند تا مبادا با نیش تهمت، آبروی مسلمانی را در خطر قرار دهد که همانا در مکتب تشیع، آبروی مومن از خانه ی خدا هم عزیزتر است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]