واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آمریکا - باراک اوباما باید تعداد سربازان آمریکایی را در افغانستان کاهش دهد ریچارد هاس دولت باراک اوباما رئیس جمهور چهل و چهارم ایالات متحده سومین بازنگری استراتژی افغانستان و پاکستان در دو سال گذشته را به پایان رساند. در این دور از بازنگری ها هم ادعا شده است که راهکارهای پیشین با موفقیت همراه بوده است. این موفقیت ها را هم می توان در بازسازی ساختار ارتش ملی در افغانستان و نیروهای امنیتی یافت. قرار است این نیروها پس از آنکه آمریکایی ها افغانستان را ترک کردند مسئولیت مبارزه با طالبان را عهده دار شوند. البته کم نیستند مقام هایی که اعتقاد دارند ادامه روند مبارزه با طالبان تا چند سال آینده می تواند بسیاری از شبه نظامیان طالبان را به وانهادن گزینه نظامی و ایستادن در کنار دولت مرکزی ترغیب کند. تمام این دلایل برای خوش بینی کافی است. در حالی که اوضاع امنیتی باید در مناطقی که نیروهای آمریکایی در آن مشغول به فعالیت هستند روزهای اوج و بهبود را پشت سر بگذارد، پیش بینی می شود که با نزدیک شدن کابوس خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، تمام دستاوردهای این ده سال چوب حراج بخورد . ضعف سنتی دولت های مرکزی در افغانستان ، سرسختی ذاتی طالبان ، پیوند آنها با طایفه پشتوها و این حقیقت که طالبان می تواند پاکستان را تبدیل به مقری دائمی و بهشتی امن برای خود کند، دست به دست هم می دهند تا احتمال به ثمر نشستن موفقیت های امریکا در افغانستان را به حداقل برساند. این احتمال هم وجود دارد که مرددین به موفقیت اوباما در افغانستان با دستاوردهای آتی شوکه شوند. اما اصلی ترین مشکل نهفته در استراتژی اوباما ریشه در رویکردهای اتخاذی ندارد بلکه بحث سود و زیان است که مطرح است. آنچه که اوباما در افغانستان انجام می دهد حتی اگر با موفقیت وی هم همراه شود، عادلانه و قابل توجیه نیست . هزینه های این سیاست که قابل توجه هستند. صد هزار سرباز امریکایی در افغانستان مشغول به فعالیت هستند. تنها در یک سال جاری میلادی 500 سرباز جان خود را در افغانستان از دست دادند. ده برابر این رقم هم می شود آمار زخمی ها در ارتش آمریکا در افغانستان. این جنگ برای مالیات دهندگان آمریکایی سالانه رقمی حدود 100 تا 125 میلیارد دلار تمام می شود. بخش اعظمی از سرمایه های اطلاعاتی و نظامی امریکا هم در افغانستان خرج می شود. البته به این مسائل زمان و انرژی مصرفی را هم اضافه کنید. مهم تر از تمام این هزینه ها احتمال بر باد رفتن تلاش ها در افغانستان است. انچه که مهم است این است که افغانستان مجددا تبدیل به بهشتی امنی برای تروریست هایی نشود که خاک و امنیت آمریکا را هدف قرار می دهند. البته برخی ادعا می کنند که این هدف پیش از سومین بازنگری دولت اوباما هم تامین شده بود. در شرایطی که طالبان باز با شبه نظامیان دیگری مانند القاعده دست مودت دهد، امریکا می تواند با نیروهایی که در افغانستان و همسایگی این کشور پاکستان متمرکز کرده است از زمین و هوا انها را هدف قرار دهد . در این مبحث اما مساله مهم تری هم وجود دارد که پاکستان نام دارد. بسیاری ادعا می کنند که افغانستان باید به ثبات و امنیت برسد تا پاکستان که مامن تروریست ها به شکل کاملا سنتی است و البته از تسلیحات هسته ای هم برخوردار است، در امان و آرامش باقی بماند . این طیف اما از نبود توجیهی منطقی در سخنان و استدلال های خود رنج می برند. پاکستانی ها به آن دسته از شبه نظامیانی کمک می کنند که منافع اسلام آباد را هدف قرار نمی دهند و دامنه فعالیت خود را به افغانستان محدود می کنند. زمانی که در اسلام آباد کسی نگران این تروریست ها نیست چرا ما باید باشیم؟ تمام کسانی که افغانستان را سوپاپ اطمینان پاکستان می دانند در حقیقت دچار نوعی سوتفاهم هستند. شکی نیست که پاکستان کشوری با ساختار سیاسی و اقتصادی ضعیف است. اما انچه که امنیت پاکستان را تهدید می کند، مولفه های کاملا داخلی هستند. نتیجه این تهدیدها هم از هم گسیختگی در ساختار اجتماعی و امنیتی پاکستان است و چند دهه سلطه دولتمردان ناکارامد بر این کشور. اگر پاکستان روزی فروپاشی را تجربه کند، دلیل ان تروریست هایی نخواهند بود که از افغانستان به این سمت مرز می آیند . با این پیش در آمد، اکنون پرسش اینجاست که سیاست های آمریکا در منطقه آسیای میانه چگونه باید باشد؟ عقب نشینی کامل از افغانستان نمی تواند بهترین گزینه باشد. علاوه بر این مبارزه با شبکه های تروریستی که توانایی بر هم ریختن امنیت بین الملل را دارند در راستای منافع آمریکا هم است . اما مساله اینجاست که تلاش های آمریکا در افغانستان باید تا حد قابل توجهی کاهش یابد . در چهارمین بازنگری سیاست های امریکا در افغانستان که در ماه بهار از راه خواهد رسید، تعداد نیروهای امریکایی باید تا سال 2012 میلادی در افغانستان به سی هزار تن برسد. این همان رقمی است که زمان ورود باراک اوباما به کاخ سفید هم تقویم ارتش در افغانستان برای تعداد سربازان امریکایی در این کشور نشان می داد. ایالات متحده باید به رهبران منطقه ای و قبیله ای هم راستا با حمایت از دولت مرکزی ، کمک کند. واشنگتن باید به تربیت دولت دوست در کابل و سربازان محلی ادامه دهد . این حرکت می تواند منجر به تهاجم های گسترده طالبان در جنوب و شرق افغانستان شود. البته این احتمال هم وجود دارد که شبه نظامیان هیچ حرکتی از خود نشان ندهند. آنچه که مهم است این است که گروه هایی مانند القاعده دوباره بازی را از سر نگیرند . واشنگتن باید به کمک به دولت پاکستان ادامه دهد و همزمان از این کشور بخواهد که به حمایت خود از طالبان و دیگر گروه های تروریستی پایان دهد . البته کاخ سفید باید با نگاهی عاری از توهم و تصور به این حرکت ها ادامه دهد. پاکستان هیچ گاه نمی تواند در جامه شریکی تمام عیار فرو رود . پاکستان همچنان به القاعده و طالبان به چشم ابزاری برای رویارویی با هند در افغانستان نگاه می کند. تنها در شرایطی که رابطه میان هند و پاکسنان تغییر محتوا دهد می توانیم به تغییر استراتژی اسلام آباد در قبال کابل و شبه نظامیان امیدوار باشیم که این امر هم بسیار بعید است . در حال حاضر افغانستان تبدیل به سردردی برای دولت باراک اوباما شده است . منافع ایالات متحده در این کشور بسیار محدود است و البته منابع چندانی هم برای تامین امنیت آمریکا در خاک افغانستان وجود ندارد . اندک جای تعجبی ندارد که فرمانده نیروهای امریکایی ژنرال دیوید پترائوس خواهان دخالت مولفه های دیگری در این بازی می شود . اما این وظیفه همین آقای دیوید پترائوس است که با تمامی این چالش ها دست و پنجه نرم کرده و ظرفیت های ملی را هم مد نظر بگیرد . شاید به همین دلیل هم است که عقاید پترائوس و اوباما در خصوص افغانستان تا این اندازه با هم متفاوت شده است . 48• رئیس شورای روابط امور خارجی ایالات متحده وال استریت ژورنال 21 سپتامبر / ترجمه : سارا معصومی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 632]