واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: شهروند| «هیچ چیز در دنیا به اندازه «احتمالات» آدم را از پا درنمی آورد.» آیدا و فرناز هم قربانی همین احتمالات شدند؛ احتمال دادند که آن شب اگر با گره زدن ملحفه ها و پتوها بتوانند از طبقه چهارم آپارتمان شان به حیاط خانه برسند، دیگر آزادند؛ آزادی برای دختر 15 و 17ساله، اما به قیمت جان شان تمام شد. سقوط مرگبار 2 دختر نوجوان از یک ساختمان در شرق پایتخت خبر تکان دهنده ای بود که دوم شهریورماه همه را در شوک فرو برد. پرونده ای که حالا عکس هایش گواه تفکر کودکانه دخترانی است که برای فرار از خانه شان سناریوی هولناکی را طراحی کرده بودند. حادثه چگونه رخ داد؟ شامگاه دوم شهریور جسد این 2 دختر که با لباس های شیک و مجلسی روی موزاییک های حیاط افتاده بودند، پلیس را با ابهام روبه رو کرد. این درحالی بود که ملحفه و پارچه هایی که به یکدیگر گره خورده بود، از پنجره طبقه چهارم تا پنجره طبقه دوم ساختمان آویزان بود. کنار اجساد دختران، فضایی مبهم و مرموز، همسایه ها و شاهدان حادثه را در شوک فرو برده بود. هیچ کس نمی دانست چه بلایی بر سر دختران نوجوان آمده است که همزمان پلیس دست به رازگشایی از این ماجرا زد. ماموران کلانتری 147 گلبرگ هنگام گشتزنی در کوچه ها بودند که یک مرد جوان به آنها گفت: «2 دختر از طبقه چهارم ساختمان روبه روی آپارتمان ما به پایین سقوط کردند.» وقتی ماموران گشت کلانتری وارد عمل شدند، با 2 دختر نوجوان روبه رو شدند که به ظاهر از طبقه چهارم ساختمان به پایین سقوط کرده بودند. این درحالی بود که یکی از آنها در دم کشته شده بود، اما دختر دیگر هنوز نفس می کشید. همین موضوع کافی بود تا ماموران از اورژانس درخواست کمک کنند و سپس قاضی ایلخانی، بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای جنایی در جریان حادثه قرار گرفت. چند دقیقه بعد تیمی از ماموران تشخیص هویت و بازپرس جنایی راهی محل حادثه شدند. ماموران درحالی که به بررسی محل حادثه پرداختند، پدر و مادر یکی از دختران که ساکن طبقه چهارم بودند، شناسایی شدند. پدر دختر که تصور می کرد دخترش به همراه دوستش در اتاق خوابش بوده، با شنیدن این خبر هولناک، بی قرار خودش را به حیاط خانه شان رساند و با جسد دختر دانش آموزش روبه رو شد. همزمان از طریق مرکز فوریت های پزشکی، مرگ دوست این دختر هم در اورژانس به بازپرس پرونده گزارش شد. پدر جوان یکی از دختران که باور نداشت بالای سر جسد دخترش ایستاده باشد، به ماموران گفت: « امروز عصر دخترم، آیدا، یکی از دوستانش را به خانه مان دعوت کرده بود. من و مادرش این دختر را نمی شناختیم؛ به همین خاطر مخالفت کردیم اما آیدا گفت او نامش فرناز است و خانواده اش ساکن شهریار هستند و الان در راه خانه ما است. وقتی دوست دخترم به خانه مان آمد ادعا کردند با دوستانشان قرار دارند و می خواهند بیرون بروند. از آنجایی که شناختی نسبت به دوستش فرناز نداشتیم، اجازه رفتن به آنها ندادم. بعد از خوردن شام به اتاق خواب رفتند. من هم برای این که نگران خارج شدن آنها از خانه بودم در آپارتمان را قفل کردم و کلید را به اتاق خودم بردم. تا این که متوجه شدم دخترم و دوستش از پنجره اتاق سقوط کرده اند.» اظهارات تکان دهنده این پدر ماتم زده پرده از راز سقوط مرگبار 2 دختر جوان برداشت. تحقیقات میدانی پلیس نشان داد وقتی دختران نوجوان با در بسته خانه روبه رو شده بودند، با گره زدن ملحفه ها و پتوها به نرده های پنجره اتاق خواب تصمیم داشتند خود را از طبقه چهارم به پایین برسانند تا به قرار دوستانه شان برسند، غافل از این که مرگ در یک قدمی آنها است. شکایت خانواده یکی از قربانیان بررسی های تخصصی در صحنه حادثه نشان می داد این قربانیان پشت سر هم از ساختمان آویزان شدند تا با ملحفه پایین بروند که ناگهان یکی از آنها تعادلش را از دست داده و با یکدیگر به پایین سقوط کرده اند. پرونده برای رسیدگی بیشتر همچنان در دستور کار پلیس قرار دارد. این درحالی است که مادر فرناز 17ساله با مراجعه به دادسرای جنایی پایتخت از خانواده دوست دخترش شکایت کرد و به بازپرس پرونده گفت: «عصر روز حادثه سر کار بودم که فرناز با من تماس گرفت و گفت قصد دارد به خانه دوستش برود. مخالفت کردم، اما دوستش که از او 2 سال کوچک تر بود تلفن را از او گرفت و اصرار کرد و گفت: «خاله اجازه بده بیاد خانه ما، جایی نمیریم، خانواده ام هم هستن.» به حرفم گوش ندادند و فرناز با او رفت. نمی دانستم بعد از این حادثه با خبر مرگ دخترم روبه رو می شوم. من از این خانواده شکایت دارم که دخترم را از شهریار به خانه شان دعوت کرده اند و بعد در را روی او قفل کردند و باعث شدند این حادثه مرگبار برای دختر نوجوانم رخ دهد.» تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده و اعلام علت اصلی فوت این 2 دختر نوجوان توسط پزشکی قانونی در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران ادامه دارد.
چهارشنبه ، ۲۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]