واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: جمهوری اسلامی ایران با انقلاب مردم و پس از ۴ دهه امروز بعنوان هژمونی و قدرت برتر منطقه یک الگو و فرهنگ برای کشورهای جهان بخصوص کشورها منطقه رقم زده است. زیاده خواهی و حس شیطانی آمریکا باعث شده تا در گوشه و کنار دنیا و هرجایی که توانسه به روش های مختلف نفوذ و […]جمهوری اسلامی ایران با انقلاب مردم و پس از ۴ دهه امروز بعنوان هژمونی و قدرت برتر منطقه یک الگو و فرهنگ برای کشورهای جهان بخصوص کشورها منطقه رقم زده است. زیاده خواهی و حس شیطانی آمریکا باعث شده تا در گوشه و کنار دنیا و هرجایی که توانسه به روش های مختلف نفوذ و منافع زیادی را به زور کسب کند. امریکا با استفاده از استبداد حاکمان کشورهای منطقه و بدون توجه به مردم سیاست های خود را در این کشورها گسترش و منافع خود را رقم زده است. اما می بینیم جمهوری اسلامی با قدرت نرم خود و نفوذ در بین آحاد مردم همچون سدی در مقابل این حضور استعماری قرار گرفته است. آمریکا با به کارگیری قدرت سخت و حمله ی نظامی به کشورهای افغانستان و عراق ، نه تنها موفقیتی به دست نیاورد ، بلکه موجب تخریب وجهه ی آمریکا در جهان و به خصوص در جهان اسلام و عرب شد. جمهوری اسلامی ایران نیز از ابتدای شکل گیری خود رویکرد قدرت نرم و دیپلماسی عمومی را همواره مد نظر داشته و در روابط خود با سایر ملت ها، به این بُعد مهم از قدرت توجه ویژه ای داشته است. منطقه ی خاورمیانه نیز با توجه به اهمیت فوق العاده ی خود، از یک سو و توجه سایر قدرت ها به آن، از سوی دیگر، از جایگاه ویژه ای در منظر نرم افزارانه ی ایران برخوردار بوده است. لذا به طور کلی باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران گرچه از حیث قدرت سخت افزاری در جایگاه نسبتاً پایین تری نسبت به ایالات متحده قرار دارد، اما شواهد عینی نشان می دهد که موقعیت معنوی و فرهنگی و به اصطلاح قدرت نرم ایران در منطقه رو به فزونی نهاده و در حال تبدیل شدن به یک قطب فرهنگی مؤثر در منطقه است. میزان اثربخشی قدرت نرم یک بازیگر به شدت به وجود مفسران و پذیرندگان علاقه مند آن در کشور یا کشورهای هدف وابسته است، زیرا جاذبه غالباً تأثیری پراکنده دارد و به جای یک اقدام مشخص و محسوس، یک نفوذ کلی را پدید می آورد. کارآمدی قدرت نرم اعمال شده را می توان با افکارسنجی و بررسی دیدگاه شهروندان آن منطقه یا کشور در مورد میزان محبوبیت کشور به کارگیرنده ی مؤلفه های نرم افزاری قدرت یا میزان اعتماد آنان به رهبرانش، مورد محاسبه قرار داد. جوزف نای نیز با وجود تشخیص محدودیت های نظرسنجی های عمومی، آن ها را یک تخمین اولیه ی مناسب از میزان جذابیت یک کشور و هزینه های ناشی از سیاست های غیرمردمی می داند. اهداف قدرت نرم وزارت خارجه و سازمان توسعه ی بین الملل آمریکا در خصوص دیپلماسی، کمک های مالی خارجی، برنامه های تبادلی و شبیه آن، شگرف و بزرگ هستند و اهداف به ظاهر صحیحی را دنبال می کنند و از سوی دیگر، قدرت سخت اهداف نادرستی را پی می گیرد، اما آنچه از شواهد و مدارک پیداست، قدرت سخت نسبت به قدرت نرم تأثیر بیشتری در پیشبرد اهداف آمریکا داشته است. لذا مشاهده می شود که نظرسنجی های صورت گرفته از مردم منطقه و دنیا نشان می دهد دولت آمریکا نتوانسته است محبوبیت آمریکا را میان مردم منطقه افزایش دهد، بلکه این محبوبیت به پایین ترین میزان کاهش پیدا کرده است. «هیلاری لورت»، در مقاله ای در پایگاه تحلیلی «ریس فور ایران»، نوشته است که «نگرش اعراب، ۲۰۱۱» آخرین نظرسنجی عمومی است که توسط «مؤسسه ی بین المللی زوگبی» و به سفارش «بنیاد مؤسسه ی عربی ـ آمریکایی» انجام گرفته است. البته بعید است که آمار ناامیدکننده ی این نظرسنجی بتواند دولتمردان کاخ سفید را از خواب غفلت بیدار کند. این نظرسنجی نشان می دهد که دولت اوباما کارکردی واقعاً فضاحت بار در عرصه ی خاورمیانه داشته است. به طور مشخص تر، نتایج نظرسنجی در کشورهای مصر، اردن، لبنان، مراکش، عربستان سعودی و امارات متحده ی عربی بیان کننده ی ۳ نقطه ی تاریک ذیل (سه گانه ی نامطلوب برای آمریکا) در سیاست خارجی آمریکا نسبت به اعراب است: ۱٫ سقوط محبوبیت: اولین خبر ناگوار، کاهش محبوبیت آمریکا میان اعراب، درست پس از نشستن باراک اوباما بر مسند ریاست جمهوری، است. میزان محبوبیت آمریکا میان مردم مصر در حال حاضر به ۵ درصد رسیده است، در حالی که این محبوبیت قبل از سال ۲۰۰۹ به ۳۰ درصد رسیده بود و دولت بوش هر ساله آن را ارتقا می داد. در حقیقت در اکثر کشورهای عربی (به جز عربستان) میزان محبوبیت آمریکا نسبت به آخرین روزهای تصدی جرج بوش کاهش یافته است. ۲٫ ناامید شدن امید طرفداران سابق آمریکا: هر فرد عرب که فکر می کرد با انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، دستگاه سیاست خارجی آمریکا شیوه ی بهتری را در خاورمیانه پیش می گیرد، در حال حاضر دیگر چنین امید و آرزویی ندارد. به نظر اعراب، حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه ، امروز همانند حضور اشغالگران اسرائیلی در فلسطین است و این دو بزرگ ترین تهدید برای ثبات خاورمیانه هستند. در اکثر کشورهای عربی، میزان محبوبیت شخص اوباما از محبوبیت بوش در روزهای آخر ریاست جمهوری پایین تر است. ۳٫ جدا شدن ملت های عرب از روشن فکرنماهای غرب پرست: ملت های عرب منطقه (بر خلاف اعراب روشن فکر) با نظر دولت های خود و البته تبلیغات آمریکا مخالف اند و ایران را تهدید برای ثبات منطقه نمی دانند. میان آیتم های تهدیدکننده ی امنیت و ثبات منطقه، عرب های شرکت کننده در نظرسنجی، کم ترین رأی را به ایران دادند و تنها مردم عربستان بودند که دخالت های ایران را در منطقه، در تضاد با ثبات خاورمیانه می دانستند. علاوه بر این، در نظرسنجی «نگرش اعراب، ۲۰۱۱»، افراد شرکت کننده باید از میان دو عبارت «فعالیت های ایران در راستای امنیت و ثبات در جهان عرب است» و «فعالیت های آمریکا در راستای امنیت و ثبات در جهان عرب است»، یکی را انتخاب می کردند که به غیر از مردم عربستان سعودی، همه ی ملت های عرب گزینه ی یک، یعنی ایران، را انتخاب کردند. در اکثر کشورها، تفاوت فاحشی میان محبوبیت ایران و آمریکا نزد ملت آن کشور وجود داشت، به گونه ای که مثلاً در لبنان ۵۷ درصد مردم، ایران را کشوری با کارکرد خارجی مثبت می دانستند، در حالی که تنها ۱۶ درصد از شرکت کنندگان لبنانی چنین نظری نسبت به آمریکا داشتند. در مصر، کفه ی ترازو با نسبت ۳۲ به ۱۰ به سود ایران سنگین بود. شبکه ی خبری پرس تی وی ایران نیز نتایج نظرسنجی «نگرش اعراب، ۲۰۱۱ » را تحت پوشش خبری قرار داد و به نظرسنجی دیگری اشاره کرد که در ماه ژوئن سال جاری در آلمان انجام گرفته بود و در آن ۴۵ درصد از شرکت کنندگان در مقابل ۲۵ درصد بقیه، آمریکا را در مقایسه با ایران خطر بزرگ تری برای صلح جهانی دانسته بودند. نتیجه ی این نظرسنجی ها نشان می دهد: «قدرت نرم و دیپلماسی عمومی آمریکا» موفق نبوده است. ایران هژمونی و قدرت برتر منطقه]
سه شنبه ، ۲۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]