واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: ندا اظهری کلانشهر تهران هر چه پیش می رود بیشتر به پارکینگ ماشین ها تبدیل می شود. هر روز صبح و عصر شاهد کارناوال ماشین هایی هستیم با رانندگان و مسافران خسته و خواب آلود که تنها سبز شدن چراغ راهنمایی و رانندگی را انتظار می کشند تا در امتداد خیابان های طول و دراز این شهر به مقصد برسند. در این شهر که ماشین از سر و کله آن بالا می رود همواره باید به دنبال راه گریزی بود تا شاید بشود این دقایق عمر را بیشتر احساس کرد. همین دلیل هم باعث شده اتوبان و بزرگراه سازی یکی از راه حل های آن باشد. بزرگراه امام علی یکی از عظیم ترین پروژه هایی بود که در چند سال گذشته به سرانجام رسید و در حال حاضر سیل بی شماری از ترافیک شهر تهران را یک تنه به دوش می کشد. اتوبانی که شمالی ترین نقطه تهران را به جنوبی ترین محله ها وصل می کند و این را علاوه بر انتقال روزانه سیل عظیمی از جمعیت دانشجو و نیروی کار، می توان انتقال یک جریان فرهنگی و اجتماعی نامید. بزرگراه هایی از این دست هرچه هم که باشند، باز هم حلال این گره کور ترافیکی نخواهند بود. بار دیگر انبوه آدم های خسته و سرگردان در اتوبان ها باید وارد مسیرها و خیابان هایی شوند که درنهایت آنها را به خانه ها و آپارتمان هایشان می رسانند. به عنوان مثال، همین اتوبان امام علی در مسیر خود به تقاطع هایی می انجامد که در دل هر کدام آنها داستان زندگی شمار زیادی از افراد نهفته است. آنها که رفته اند و آنهایی که همچنان پابرجا مانده و جا خوش کرده اند. این اتوبان دیگر جزئی از زندگی افراد شده است. عبور انشعاباتی از آن از جلوی پنجره اتاق آپارتمان های بلند و خانه هایی که دیوار به دیوار بزرگراه احداث شده اند، همه گواه همزیستی زندگی انسان و آهن سرد است. خیلی از آدم های خسته ای که از دل همین بزرگراه ها خود را به خانه های خود می رسانند، با ورود به خانه به دنبال آرامشی هستند که در کنارش بتوانند تجدید قوا کنند برای آغاز روزی تازه. ولی این برای ساکنان خانه هایی که در کنار بزرگراه ها و اتوبان ها زندگی می کنند، تازه شروع ماجراست. سر و صدای حرکت خودروهای بزرگ و کوچک و قیژقیژ موتورسیکلت ها و صدای بوق گوشخراش آنها حتی تا پاسی از شب می تواند آرامش را از ساکنان بزرگراه ها سلب کند. جلوتر که می رویم، در کنار ساختمان های نوساز اطراف بزرگراه ها می توان خانه هایی را مشاهده کرد که هنوز بوی نا را می شود از آنها استشمام کرد. خانه هایی که امروز اسم بافت فرسوده گرفته اند اما در پس آنها، خاطرات خاک خورده ای نهفته که وارثان آن یا زیر تلی از خاک آرمیده اند یا دیروز را با امروز معامله کرده اند و خود را به جریان روزمرگی سپرده اند. در و دیوارهایی که هر کدام خاطره ای را زنده می کنند. گذشتن از کنار آنها گاه ترس و دلهره ای را به دل می اندازد. اما هنوز هم می توان آثاری از زندگی را لابه لای این محله های خاک گرفته پیدا کرد. خلوت شدن محله های قدیمی و رخت بستن امنیت از آنها در شمار معضلات ساکنان محله های قدیمی قرار می گیرد که به قصد انجام مراحل نوسازی به این شکل و شمایل درآمده اند ولی گاه نبود درآمد کافی بهانه ای می شود برای غریب افتادن در میان خانه های ویران شده ای که گرد فراموشی بر آنها نشسته است.
جمعه ، ۱۷مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهیختگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]