واضح آرشیو وب فارسی:شباویز: زهرا سالاریه از دوران نوجوانی اش مجبور بوده تا کار کند و همزمان هم درس بخواند. تا زمانی که یک اتفاق جالب باعث شده تا با دریانوردی آشنا شود و مسیر زندگی خود را تغییر دهد. دختری که تا ۱۵ سالگی حتی نمی توانسته شنا کند، الان اولین دختر دریانورد ایران است که روزهای عمر خود را روی دریا می گذراند.پایگاه خبری شباویز/اولین زن دریانورد ایران + عکس به گزارش پایگاه خبری شباویز؛ آیا تا به حال شده که با خود بنشینید و به رویاهای تان بیندیشید؟ به اینکه دوست داشتید چه شغلی داشته باشید یا اینکه مثلا یک ماشین شاسی بلند قرمز رنگ داشته باشید؟ برای مثال من دوست دارم سوار اتومبیلم بشوم و بدون هیچ فکری دور دنیا را سفر کنم. نمی دانم، شاید هم یک روزی بتوانم! از قدیم گفته اند خواستن توانستن است. یکی از همین افرادی که رویاهای خود را دنبال کرده است، دختر جوانی است به نام زهرا سالاریه که توانسته لقب اولین دختر دریانورد ایران را مال خود کند. حتما با خود فکر می کنید زهرا سالاریه هم مثل دختران مرفه دیگری است که دوست داشته مشهور شود ولی واقعیت چیز دیگری است. زهرا سالاریه از دوران نوجوانی اش مجبور بوده تا کار کند و همزمان هم درس بخواند. تا زمانی که یک اتفاق جالب باعث شده تا با دریانوردی آشنا شود و مسیر زندگی خود را تغییر دهد. دختری که تا ۱۵ سالگی حتی نمی توانسته شنا کند، الان اولین دختر دریانورد ایران است که روزهای عمر خود را روی دریا می گذراند. زهرا سالاریه خیاط خوبی بود و در یکی از خیاط خانه های بوشهر مشغول به کار بوده است. می توانم بگویم همان جلیقه های کم اهمیتی که در این کارگاه خیاطی برای شرکت های مختلف دریایی دوخته می شده است، تاثیر زیادی در زندگی زهرا گذاشته است. زهرا در این کارگاه با کاپبتان ها و ناخداهای بسیاری ارتباط برقرار می کند و همین هم باعث شده تا به علاقه ی خود به قایق رانی پی ببرد. به این ترتیب زهرا سالاریه با کلاس هایی که برای گرفتن گواهینامه ی قایق رانی برگزار می شد، آشنا می شود. ” تمام تلاش خود را کردم تا در این کلاس ها شرکت کنم. متاسفانه هیچ کدام از آموزشگاه ها یک دختر ۱۶ ساله را ثبت نام نمی کردند. کلی پرس و جو کردم و متوجه شدم که هیچ قانونی وجود ندارد که نشان بدهد زنان نمی توانند در چنین کلاس هایی شرکت کنند. همین هم باعث تا مسرانه برای رسیدن به هدف خود تلاش کنم. بالاخره توانستم در آموزشگاه ثبت نام کنم. درس های تئوری کلاس ها خیلی سخت بودند و انگلیسی من هم خیلی خوب نبود. برای همین مجبور شدم روزها کار کنم و شب ها درس بخوانم. تازه در کلاس های عملی متوجه شدم که هدایت یک قایق با آن چیزی که در فیلم ها می بینیم خیلی خیلی فرق دارد. برای اینکه بهانه دست کسی ندهم، هر چیزی را از روش وارد شدن به قایق گرفته تا تعمیر موتور و ۷۰ مدل گره ملوانی متفاوت با طناب هایی را که دو برابر خودم وزن داشتند،یاد گرفتم. با تمام سختی که داشت دست اخر توانستم گواهینامه ی ناخدای قایقران را به دست آورم.” شاید گفتن واژه ی “تنها دختر دریانورد ایرانی” آسان باشد ولی فکر نمی کنم رسیدن به آن، راحت و بی دردسر بوده است. زهرا سالاریه و زنان مشابه زیادی وجود دارند که به ما ثابت می کنند با همت و پشتکار می توان مسیر زندگی خود را تغییر داد. شاید اگر من جای زهرا بودم، هنوز هم در همان خیاط خانه جلیقه ی نجات می دوختم! اولین زن دریانورد ایران + عکس دو سال روی آب در دوره هایی که ما گذراندیم کوتاهترین زمان روی آب بودنم دو ماه بود بدون بازگشت به خشکی، طولانی ترین زمان آن هم دو سال بود؛ یعنی دو سال تمام رنگ خشکی را ندیدم و دائم توی کشتی یا قایقم روی آب بودم تا اینکه بتوانم تمام شرایط و اتفاقاتی که ممکن است در یک سفر دریایی بیفتد را تجربه کنم و خودم را برای آن آماده کنم.یکی از اتفاق هایی که تا امروز که حدود ده سال است روی آب کار می کنم هیچ وقت نیفتاده است دریازدگی است که من این را هم لطف خدا می دانم که بعد از تحمل آن همه سختی برای رسیدن به این شغل، نسبت به من داشته است.دو سالی که روی آب بودم تجربه های بسیاری برایم به همراه داشت، در این دوره، آموزش های مختلفی را دیدم از شنا و حتی غواصی گرفته تا تعمیر و هدایت کشتی و قایق روی آب در طوفان و شرایط بحرانی که این آموزش ها مرا برای کار بیشتر از قبل آماده کرد. در روز آخر، ما در دبی مستقر شدیم و من منتظر کاپیتانی بودم که باید جایگزین من در کشتی می شد. ایشان آمدند و من کشتی را به ایشان تحویل دادم و با هلی کوپتر به بندرعباس آمدم و از آنجا به فرودگاه مهرآباد رفتم.در مدتی که من روی آب بودم خیلی چیزها عوض شده بود، انگار شهر شکل دیگری داشت و برای من که دو سال بود پایم به خشکی نرسیده بود خیلی چیزها عجیب بود. حتی از ماشین سوار شدن هم می ترسیدم و وقتی بعد از دو سال از فرودگاه مهرآباد سوار تاکسی شدم ترسی عجیب داشتم و رد شدن ماشین ها با آن سرعت و حرکت راننده ها برایم وحشتناک بود و مدام به خودم می گفتم تو دو سال در حالی روی آب بودی که از یک ثانیه بعد هم خبر نداشتی، چطور حالا از ماشینی که چهار چرخش روی زمین است می ترسی؟ از کشتی باری تا کشتی مسافری سفر با کشتی های باری و مسافری، زمین تا آسمان با هم فرق دارد، سفر با کشتی های باری، پرسنل خود کشتی را دارد، کاپیتان می داند و پرسنل خودش و باری که باید به مقصد برسد و طبیعتا استرس و نگرانی اش کمتر است اما وقتی با کشتی یا قایق مسافری سفر می کنی، قبل از هر چیزی می دانی زندگی و سلامت یک عده در دستان توست و تو در قبال سالم رسیدن آنها به مقصد مسئول هستی. آن موقع است که شرایط فرق می کند. تمام پرسنل و خدمه کشتی مسافری آموزش های مختلفی دیده اند، از آموزش مهمانداری گرفته تا آموزش های پزشکی و امداد و نجات و حتی روانشناسی. گاهی وقت ها کسانی که برای اولین بار سوار کشتی یا قایق می شوند علاوه بر دریازدگی دچار ترس عجیبی از آب می شوند، وقتی نگاه می کنند و می بینند تا جایی که چشم کار می کند دریاست و هیچ خشکی پیدا نیست، ترس شدیدی آنها را فرا می گیرد؛ مخصوصا اگر شرایط جوی هم مساعد نباشد، آن موقع وظیفه کاپیتان کشتی است که بیاید و به مسافر خودش آرامش بدهد و از آموزش های روانشناسی که دیده است استفاده کند. تولد نوزاد روی عرشه شش ماه بود که از کار کردن من در بندر می گذشت و در روزهای عید که دریا بدترین شرایط آب و هوایی و خطرناکترین شرایط را دارد از بندرعباس به سمت قشم حرکت کردیم. با وجود طوفانی بودن دریا تمام مسافرانم را به سلامت در قشم پیاده کردم و چون عادت نداشتم هیچ وقت بعد از رسیدن به مقصد از قایق یا کشتی ام پیاده شوم، در کابین نشستم. در آن شرایط آب و هوایی طبق قوانین و مقررات نمی توانستم مسافر سوار کنم و فقط خودم و ملوانی که همراهم بود با مسئولیت خودمان اجازه داشتیم به بندر برگردیم. مشغول استراحت بودم که مرد جوانی همراه یک زن میانسال که معلوم بود مادرشان است داخل قایق شدند و شروع به گریه کردند.آقای جوان می گفت همسرم دارد می میرد و باید برای زایمان به بندرعباس ببرمش، مادرش هم مدام از من خواهش می کرد که آنها را به بندر برسانم. وضعیت زن باردار هم اصلا مساعد نبود. با دیدن وضعیت آن زن، با مسئولیت خودم تصمیم گرفتم آنها را به بندر برسانم. به زن باردار کمک کردم و سوار قایق شد. دریا به قدری طوفانی بود که چندین بار، موج آب زیادی را از دو طرف وارد قایق کرد و این در حالی بود که هر لحظه حال زن بدتر می شد و گریه ها و التماس شوهر و مادرش برایم غیرقابل تحمل شده بود.دست آخر به همسرش گفتم می توانم بچه را به دنیا بیاورم. مادر آن زن نگاهی به من کرد و گفت چند سالته؟ گفتم به سن و سالم کاری نداشته باشید. من دوره پزشکی دیده ام اما الان وسایلی نداریم اما با این وجود اگر بخواهید من می توانم بچه را به دنیا بیاورم که همسرش گفت زن و بچه ام را نجات بده. حدود یک ساعت و چهل و پنج دقیقه فقط قایق روی آب غلت می خورد و نمی شد حرکت کنیم. من با هر زحمتی بود بچه را به دنیا آوردم و به بندر بی سیم زدم، برای آماده کردن آمبولانس. وقتی به بندر رسیدیم دریابانی و نیروهای اورژانس همه منتظر ما بودند و خدا را شکر توانستم مادر و بچه را سالم تحویل اورژانس بدهم. این یکی از بهترین اتفاق هایی بود که در طول دوران کاری برای من افتاد. دل به دریا زده ام خیلی ها فکر می کنند من که تنها زن دریانورد و سرمهندس موتورهای دریایی هستم، برای شهرت یا مقام به سراغ این کار آمده ام یا حتما دارم پول پارو می کنم؛ در صورتی که من تا به امروز نه تنها بیمه و مزایا نداشته ام بلکه به صورت آزاد برای سازمان بنادر دریایی کشور کار می کنم؛ کاری که با تمام وجود دوستش داشتم و برای رسیدن به آن سخت ترین تمرین ها را انجام داده ام. من حتی دو ماه برای رسیدن به شرایط مساعد و شرکت در آزمون پزشکی، در اتاق فشار بودم و تکمیل دوره هایم برای رسیدن به درجه فرماندهی و کاپیتانی حدود چهار سال طول کشید و به طور همزمان من دوره های مهندسی موتور و عرشه را هم گذراندم.در طول این سال ها سه همکار خانم برای دیدن دوره های آموزشی پیش من آمدند و با تمام وجود به آنها کمک کردم تا بتوانند یاد بگیرند اما حقیقت این است که سختی های کار به حدی زیاد است که آنها در میانه راه نتوانستند از پس این کار بربیایند و انصراف دادند و این شد که من هنوز تنها زن ایرانی هستم که در آب های آزاد کار می کنم.
جمعه ، ۱۷مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شباویز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]