واضح آرشیو وب فارسی:دانا: رهبر معظم انقلاب در سخنانی که سال گذشته، در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور داشتند، به موضوع مهم تعامل ایران و آمریکا و نوع دیپلماسی ایران در مذاکرات هستهای با آمریکا پرداختند.به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از صبح توس ، رهبر معظم انقلاب در سخنانی که سال گذشته، در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور داشتند، به موضوع مهم تعامل ایران و آمریکا و نوع دیپلماسی ایران در مذاکرات هستهای با آمریکا پرداختند. بیانات معظم له در این باره با تبیین دیپلماسی منظم و هوشمند آغاز شد و با توصیف وزارت خارجه به عنوان «ارتش منظم دیپلماسی»، در تشریح شروط و لوازم یک دیپلماسی موفق، بر ضرورت تعیین دقیق و صریح هدف ها تأکید کردند. حضرت آیت الله خامنه ای «سازماندهی مناسب» را شرط دوم دیپلماسی موفق برشمردند و برخورداری از عناصر باصلاحیت را شرط دیگر یک دیپلماسی موفق دانستند. ایشان در تبیین مفهوم «صلاحیت های دیپلماتیک»، عناصری همچون «هوش و مهارت دیپلماتیک»، «انعطاف در جای لازم»، «نفوذ ناپذیری در مواقع ضروری»، و «پایبندی صادقانه و عمیق به اهداف» را مورد اشاره قرار دادند. در ادامه بحث، معظم له دوباره مفهوم «نرمش قهرمانانه» را تبیین کردند و آن را به معنای «مهارت دیپلماتیک»، یعنی استفاده به موقع و به جا از انعطاف و اقتدار معنا کردند «که صلح امام حسن مجتبی(ع) پرشکوه ترین نمونه تاریخی آن به شمار می رود.» توضیحات معظم له درباره دیپلماسی، به وضوح تبلور عقلانیت در سیاست خارجی را تداعی میکند. چنانکه ایشان قبلاً تصریح کرده بودند که جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی نه بر مبنای احساسات، بلکه بر اساس عقلانیت تصمیمگیری میکند؛ عقلانیت ناظر به اهداف اسلامی و ملی، نه عقل معیشتی و مادی. در همین چارچوب ایشان در بیانات فوق، درباره تحولات منطقه تصریح کردند قدرت هایی تلاش کردند (در این تحولات) با زور و اسلحه منافع خود را تأمین کنند که ناکام ماندند، اما کسانی با ظرافت، هوشمندی و تحرک، توانستند منافع خود را به خوبی تأمین کنند. این سه ویژگی در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه طی سالهای اخیر به روشنی قابل مشاهده است و معظم له در ادامه سخنان به تشریح و تبیین بیشتر آنها در سیاست خارجی کشورمان پرداختند. مهمترین و راهبردیترین نکته در این بیانات، استدلال در جهت اتکای دیپلماسی ایرانی بر اصول منطقی، عقلانی و اخلاقی، یا همان سه اصل عزت، حکمت و مصلحت است و در ادامه تشریح مبانی منطقی تصمیم گیری و رفتار در سیاست خارجی کشور است که نرمش قهرمانانه از درون چنین رویکرد عقلانی و هوشمندانه ای استخراج میشود. این رویکرد در تعامل با آمریکا دو پیام را در خود محفوظ دارد: 1ـ حاکمیت کنونی آمریکا ذاتاً قابل اعتماد نیست و جمهوری اسلامی ایران نمیتواند در اصل و ذات با این نوع حکومت و حاکمیت رابطه برقرار کند. 2ـ منطق و عقلانیت در سیاست خارجی حکم میکند تا روشهای تازه و جدیدی را ـ با حفظ منافع ملی ـ برای مواجهه با دشمن و حل مسئله چگونگی تعامل با بدترین دشمن خود همواره در دستور کار داشت. از همین رو رهبر معظم انقلاب در بیانات بالا میفرمایند: «تحرک بالا لازمه لاینفک دیپلماسی است و باید مورد توجه جدی قرار داشته باشد.» بنابراین با درک قابل اعتماد نبودن آمریکا و بیهودگی مذاکره با این کشور، اشکالی ندارد که در یک نرمش قهرمانانه، برای کسب برخی اهداف در یک موضوع خاص، همچون موضوع هستهای، با دولت آمریکا مذاکره کرد. این بحث مبتنی بر یک منطق و عقلانیتی است که برآمده از دیپلماسی هوشمند و انقلابی است. منطق نهفته این است که جمهوری اسلامی ایران در برنامه راهبردی خود در بخش انرژی صلحآمیز هستهای تمامی ابزارهای مشروع را بهکار میگیرد تا بتواند منافع ملی را در این زمینه تا حد توان کسب کند و فردا عدهای مدعی نشوند که اگر در موضوع خاص هستهای با آمریکا مذاکره میکردیم، مسئله حل میشد. چنانچه این مذاکرات با حفظ خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران به نتیجه برسد، که پیروزی و بُرد تاریخی برای ایران کسب میشود و اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، ماهیت شفافسازی و رفتار معقول، منطقی و صلحطلبانه جمهوری اسلامی ایران بیش از گذشته بر همگان آشکار میشود و در مقابل، دغلکاری و فریبکاری آمریکاییها نیز برای چندمین بار بر همگان آشکار می شود. ضمن اینکه در این وضعیت افراد خوشبین به آمریکا نیز نمیتوانند دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را زیر سؤال ببرند. چنانچه معظم له در این باره به روشنی گفتند: «عده ای این جور وانمود می کردند که اگر با آمریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم، بسیاری از مشکلات حل می شود. البته ما می دانستیم این جور نیست؛ اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.» در مجموع حجم زیادی از سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع دیپلماتهای کشورمان بر بیهودگی ذاتی مذاکره با آمریکا و یک فایده عرضی آن اشاره دارد. به عبارت دیگر، مذاکره با آمریکا تا زمانیکه همین هویت و ماهیت را دارد، در اصل و ذات یک کار بیفایده و بلکه خطرآفرین است؛ اما یک فایده جانبی و عرضی دارد و آن، آشکار شدن بیشتر ماهیت آمریکا و خلع سلاح بهانهجویان و منتقدان دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران است. باید توجه داشت که گاهی مسائل عرضی و جانبی از اهمیت زیادی برخوردار میشوند، چنانچه موقتاً مسائل ذاتی و اصلی را باید کنار گذاشت ـ نه اینکه نفی کرد ـ و عَرَض را مورد توجه قرار داد. توجه به عَرَض در چارچوب توجه به ذات، سبب تقویت ذاتیات می شود و راه را برای اقدام بر مبنای مسائل اصولی و ذاتی هموارتر میکند. در این چارچوب است که هم از بیاعتمادی به آمریکا سخن می رانیم و هم به دلیل برخی مصالح، گفت وگوی مستقیم در موضوع خاص هستهای را با دولت آمریکا دنبال میکنیم، چنانکه معظمله تصریح میکنند: «البته در زمینه ادامه مذاکرات هسته ای، منع نمی کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند، دنبال می شود؛ اما این، یک تجربه ذی قیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاًً تأثیری در کم کردن دشمنی آن ها ندارد و بدون فایده است.» این رویکرد ریشه در این دارد که دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، یک دیپلماسی پویا، باتحرک، هوشمندانه و مبتنی بر عقلانیت اسلامی و دینی است و عقل دینی و اسلامی در جهت کسب بیشترین فرصت برای دین و پیروان دینی خود، گاهی صلح امام حسن(ع) را تجویز میکند و گاهی قیام امام حسین(ع) را. این عقلانیت دینی در جریان انقلاب اسلامی احیا شد و چنانچه رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در دیدار دانشجویی تصریح کردند: «یکى از مهم ترین خدمات انقلاب اسلامى، احیاى عقلانیت صحیح در کشور بود.» و یا در دیدار مسئولان کشور در 16تیرماه تأکید کردند که «محاسبات ما را نمی توانند عوض کنند؛ محاسبات جمهوری اسلامی از روز اوّل براساس منطق عقلانی بوده است؛ براساس یک قوه عاقله ای بوده است. عناصری که این محاسبات را شکل می داده، این ها است: اول، اعتماد به خدا و سنن آفرینش؛ دوم، بی اعتمادی به دشمن و شناخت او.» آیا در تاریخ پیش از انقلاب اسلامی، چنین حکمت و عقلانیتی در سیاست خارجی ایران مشاهده می شد؟ بنابراین چنانچه در بیانات رهبری تصریح شده، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یک سیاست هوشمندانه و عقلانی در جهت «تأمین منافع ملی» و «حفظ سرمایه ملی» یعنی «هویت ملی، اسلامی، انقلابی و تاریخی» است. این موضوع از اهمیت بالایی در مسائل سیاسی روز برخوردار است، یعنی تفهیم این نکته مهم و اساسی که جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی منطقی و عقلانی و نه احساسی و شعاری در سیاست خارجی خود رفتار میکند و این مبانی عقلانی یک رویکرد دووجهی را در مقابله با دشمن تجویز مینماید، بسیار مهم و اساسی است. تبیین دقیق این بحث است که میتواند به این سؤال پاسخ دهد که چرا ایران، هم آمریکا را دشمن و غیرقابل اعتماد میداند و هم با آن مذاکره میکند؟ شیوه استدلالی که گذشت، تا حد زیادی به این سؤال پاسخ میدهد؛ یعنی درک منطق و عقلانیت اسلامی در سیاست خارجی نظام دینی. رهبر انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی سپاه اذعان داشتند «متأسفانه عده ای برای توجیه مذاکره جمهوری اسلامی ایران با شیطان بزرگ، با نگاهی عوامانه، اینگونه مسائل را در روزنامه ها، سخنرانی ها و فضای مجازی مطرح می کنند، که کاملاً اشتباه است.» معظم له بار دیگر با تأکید بر اینکه ایران هیچ مخالفتی با اصل مذاکره با کشورها، اعم از اروپایی و غیراروپایی ندارد، اذعان کردند: اما در مورد آمریکا موضوع متفاوت است زیرا آنها تعریفی که از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران کرده اند، به معنای نفوذ و باز کردن راه برای تحمیل است و مذاکره با آمریکا به معنای باز کردن مسیر برای نفوذ در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور است. به این ترتیب مذاکرات، فرصتی را برای نفوذ طرف غربی ایجاد نموده است تا حرکتی بر خلاف منافع ملی کشور انجام دهد. بنابراین مذاکره با آمریکا در موضوع هستهای و همزمان امیدوار نبودن به آن، یکی از رفتارهای بسیار معقول جمهوری اسلامی است و نباید با حاشیهسازیهای سیاسی، منطق نهفته در این اقدام عقلانی را تحت الشعاع قرار داد. دکتر علی بقائی/ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
پنجشنبه ، ۱۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]