تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816506251
ابراهیم حاتمی کیا، بزرگترین هنرمند جمهوری اسلامی؟
واضح آرشیو وب فارسی:9 صبح: فرهنگ و هنر > سینما و تلویزیون - او تا به اینجا تواناترین و کارگشاترین هنرمند تربیت شده در نظام «جمهوری اسلامی» بوده. یا بهتر است بگوییم او همان «جمهوری اسلامی» است در عالم هنر. نمادی از حکومت که شبیه به کل بزرگتر در دوران های متفاوت رفتار متغیری ازش سر زده.به گزارش سایت خبری تحلیلی 9 صبح به نقل از سینما خبر، نکات مطرح شده در این نقد بیانگر نظرات و دیدگاه های نویسنده آن مطلب می باشد و بازنشر آن در «وب سایت برترین ها » به معنای تایید تمامی محتوای آن نمی باشد. یا تابحال با نظرسنجی های «بهترین فیلم های عمر» منتقدان ایرانی مواجه شده اید؟ نتایج نظرسنجی ها به نظرتان متقاعد کننده بوده، یا نه فقط سلیقه ای محدود در مواجهه با تاریخ سینمای ایران را منعکس می کرده؟ این یک بازی است. همچون نمونه های اورجینال خارجی - در راس همه شان نظرسنجی های سایت اند ساوند - این انتخاب ها قرار است جمع بندی و معیاری باشد از چیزی که گذشته و تاثیراتی که در گذر زمان برجا مانده. هر کسی را سلیقه و احتمالا تشخصی است و انتخاب هایش قرار است مبین نگاه او به سینما و فیلم ها باشد. در کنار این پسند و ذوق شخصی اما انگاره هایی ثابت یا بهتر بگوییم خرافه های منتقدانه ای حضور دارد که از اهمیت و جامعیت این انتخاب می کاهد. بیایید برخی از این کلیشه ها/ خرافه ها را با هم مرور کنیم: همان طور که حضور «همشهری کین» در لیست های منتقدان خارجی مایه ارج و قرب است و نبودش مسئله ساز - فارغ از کیفیت هنوز و همیشه درخشان شاهکار اورسن ولز - تکرار نام «گوزن ها» هم برای منتقد ایرانی چنین کارکردی دارد. منتقد دلخوش نوستالژی که متوجه تفاوت های بنیادین میان جهان فیلم های فردگرا و ضد سیستم هنوز تازه «قیصر» و چپ گرایی کهنه شده «گوزن ها» نیست و تفاوت چندانی میان این دو فیلم نمی بیند. یا به شکل دیگر حضور حداقل یک فیلم از بهرام بیضایی - اگر «باشو غریبه کوچک» بود چه بهتر! و نه «مرگ یزدگرد» که بهترین فیلم او است - قرار است ضامن سواد و تشخص انتخاب کننده در میان مخاطبان باشد. نوعی ابراز تفاخر بدون آنکه نیاز به توضیحی در کار باشد. نکته دیگری که در میان این بازی بیش از حد جدی گرفته شده، جالب می نماید نادیده گرفتن محصولات تحت لیسانس «جمهوری اسلامی» است. قصد، مطرح کردن برچسب هایی چون «هنر اسلامی» و اینگونه ترکیبات نوظهور نیست. منظور این است که منتقدان/ روشنفکران، هنرمندان برآمده بعد از انقلاب 57 که نزدیکی و نسبتی با سیستم رسمی دارند را خیلی جدی نمی گیرند. همیشه فاصله، تصادم و تخاصمی این میان وجود دارد که مانع از شناخت و فهم بهتر می شود. اما مشکل از کجاست که جز تکرار نام های «سفر به چزابه» و «آژانس شیشه ای» و «روایت فتح» خبری از آثار دیگر نیست؟ ضعیف بودن فیلم ها و یا حس متضاد سیاسی/ اجتماعی منتقدان/ روشنفکران در نسبت با ایده مرکزی فیلم ها؟ رسیدن به پاسخ این سئوال ها مستلزم آن است که کارنامه ابراهیم حاتمی کیا یکی از مهمترین - اگر نگوییم مهمترین - فیلمسازان برآمده از انقلاب 57 را با هم مرور کنیم. دوران زیر و زبر شدن ارزش ها و سر برآوردن آرمان های جدید. دورانی که یک پیشوا طرح دنیایی نو در افکند و انبوهی مرید، چشم به در حلقه ی او، پا در رکابش گذاشتند. اگر شروع حس فیلمسازی برای بهرام بیضایی مانوس شدن با فرهنگ ژاپن بود و برای مسعود کیمیایی تماشای وسترن فرد زینه مان در سالن تاریک و جدال گری کوپر و آدم بدها در «نیمروز»، برای ابراهیم حاتمی کیا لحظه بروز حقیقت زمانی بود که آیت الله خمینی بنا بر یک ضرورت تاریخی که گریزی از آن نبود پا به ایران گذاشت و جمله دراماتیک حالا کلاسیک شده اش را در بهشت زهرا بیان کرد: «من تو دهن این دولت می زنم. من دولت تعیین می کنم. من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم» ابراهیم حاتمی کیا، همان طور که بهروز افخمی بارها در دفاع از خودش گفته، یک بچه حزب اللهی است. یک عاشق خمینی. یک جوان دهه شصتی. از آدم های مهم فرهنگی نظام. با فراز و فرود هایی که در هر دوره داشته. اواخر دهه شصت که حمایت و مرشدی سید مرتضی آوینی را داشت خالص ترین فیلم هایش را ساخت. شفاف مثل آب روان. که آن روزگار همه عاشق بودند و روان. درباره چیزهایی فیلم می ساخت که زندگی شان کرده بود؛ صحنه نبرد، پشت خاکریز، بسیجی عاشق و «ما مامور به تکلیفیم نه نتیجه». این بود که کمتر زنی را در فیلم های دوره اولش مشاهده کردیم و با مردانی مواجه بودیم که عارف بودند و عاشق و مامور به تکلیف. با لحنی زنانه و احساساتی البته. بعد از رهایی و شهادت آوینی، ابراهیم چشم روشن مثل تمام مریدان سید مرتضی پریشان و مشغول گیج زدن بود و وفق دادن خود با شرایط دوران جدید. دوران ورود ارزش های راست به جامعه ی در حال التیام بعد از جنگ. توسعه اقتصادی به دست مردانی که بعدها روی خود نام «کارگزاران» گذاشتند. دوران انتشار روزنامه «همشهری» و احداث پارک ها و پل ها و اتوبان های جدید. دورانی که برای اولین بار یک زن - صبیه کوچک پدر معنوی کارگزاران - با رای بالای مردم نفر دوم انتخابات مجلس در شهر تهران شد. اما حاتمی کیا به خلوت درون خود خزید. خودش بارها به عباس کیارستمی طعنه زده که زمان جنگ شخصیت اصلی فیلم «خانه دوست کجاست» دنبال دفتر مشقش است. اما هیچکس به او نگفت که چرا واکنش خودش به دوران سازندگی فیلم فرمال و شخصی «برج مینو» بود و روایت یک داستان مثلا عاشقانه در بوسنی جنگ زده در «خاکستر سبز». خویشتن داری حاتمی کیا اما در آژانس شیشه ای ترکید و جهانی را به آتش کشید. رادیکال ترین فیلم فیلمساز محافظه کار تماشاگرانش را به دو دسته تقسیم کرد و از مسعود ده نمکی تا عباس عبدی درباره فیلم گفتند و نوشتند. او فهمیده بود که شرایط سیاسی/ اجتماعی بعد از دوم خرداد تغییر کرده و نظام نیاز به تغییر پارادایم دارد. حالا دیگر کارگزارها هم محافظه کار به نظر می رسیدند و از نفس افتاده به دنبال کشیدن ترمز تندروها بودند. «آژانس شیشه ای» سر بزنگاه ساخته شد و وقت نمایش اش تعداد زیادی از دخترها و پسرهای غیرمذهبی را می دیدی که برای غربت بسیجی فیلم گریه می کردند. از معدود بارهایی در سی سال اخیر که مخاطبان با گرایش های متفاوت و حتی مخالف اجتماعی در مواجهه با یک اثر هنری، همدل و همسو به نظر می رسیدند. مشابه همان اتفاقی که چند ماه قبل ترش در عالم سیاست روی داده و وزیر ارشاد سابق را به عنوان رییس جمهور راهی «پاستور» کرده بود. فیلمساز مطمئن از این موفقیت تاریخی الگوی قبلی را دوباره تکرار کرد و فیلم هنری بچه مسلمانی دیگری ساخت؛ «روبان قرمز». یک قصه عشق، پیچانده شده در استعاره و نماد. بازیگرانی که نقش نمادها را بازی می کردند و لاک پشتی که از تمام آدم های فیلم همدلی برانگیزتر بود. ماجرای «موج مرده» را همگی به یاد داریم که سرباز جنگ رفته - فیلمساز - گفت دیگر فیلم جنگی نمی سازد. با خودش لج کرد و ماحصلش شد کپی متوسطی از آژانس شیشه ای با پایانی تخیلی به نام «ارتفاع پست». این میان توقیف «به رنگ ارغوان» به بهت و عدم شناختش از شرایط روز دامن زد و فیلمساز را از جامعه اش پرت و دور کرد. «به نام پدر» خرج کردن از جیب بود و «دعوت» پاسخی از ناخودآگاه به فیلم های اولیه اش؛ زن های حامله به جای مردان عاشق. دسته زنان به جای گروه مردان. و بالاخره «گزارش یک جشن». یکی از بدترین و غیرواقعی ترین ژست های فیلمساز در مواجهه با عالم واقعی. آن قدر بد که حتی خود حاتمی کیا هم حاضر نیست فیلم به نمایش عمومی دربیاید. فیلمساز احساساتی اما بعد از چند تجربه ناموفق، دوباره خودش را در «چ» پیدا کرد. جایی که بعد از تکرار چند باره شخصیت «حاج کاظم» - همان فرمانده بسیجی عملگرای پر خصم - چند قدم جلوتر گذاشت و جاه طلبانه یکی از مهمترین شخصیت های تاریخ معاصر - اگر نگوییم مهمترین آدم سیاسی قرن چهاردهم شمسی - را باز آفرینی کرد؛ امام خمینی. در درامی که هیچ تصویر فیزیکی از او نشان داده نمی شود اما حس «حضور در عین غیابش» بر کل داستان افکنده شده و بی جهت نیست که در نقش «پروتاگونیست» داستان، او بحران را خاتمه می بخشد. ابراهیم حاتمی کیا به درستی وقتی دید از درک و تحلیل جامعه اش عقب افتاده، فلاش بکی به دوران گذشته زد. به دورانی که او و یارانش عاشق و شیدای آیت الله خمینی بودند. دورانی که بلند کردن عصای خمینی می توانست غائله ای را فیصله بخشد. و حاتمی کیا در دل پاوه و چمران و عشقش به پیشوای کاریزماتیک، خود امروزش را پیدا کرد. افسوس که شلوغی های جشنواره سی و دوم فیلم فجر و روایت های ناقص و حواشی نامطبوعی که پیرامون فیلم شکل گرفت مانع از آن شد تا «چ» به درستی عرضه شود و مخاطبان جدی خودش را پیدا کند. اما با عرضه فیلم در شبکه ویدئویی فرصت خوبی فراهم شد تا من باب اهمیت «چ» مطالبی نوشته شود و چمران حاتمی کیا به عنوان الگویی که در ساحت متفاوتی زندگی می کند مورد ارزیابی و واکاوی قرار بگیرد. همان چیزی که به انفعال چمران تعبیر شد و کمتر کسی گفت که این شکل پیشرفته ای از وجود و رهبری کاریزماتیک است. به وقتش او اسلحه به دست می گیرد و تیربار می بندد و به وقتش سکوت پیشه می کند و گوش می شود و مصلحی که پی مصلحت است. و پلان آخر فیلم که چریک عاشق دلتنگِ خانواده اشک می ریزد و تصمیم نهایی اش را می گیرد؛ مرد جنگی باید بجنگد. چه جنگی از این سخت تر که خانواده ات را پشت سر بگذاری و رخ به رخ افق/ مغاک، تسلیم و پذیرا بپذیری تقدیر و سرنوشت ات را. خسرو دهقان روزگاری گفته بود به نظرش مسعود کیمیایی و ابراهیم حاتمی کیا «ایرانی»ترین فیلمسازانی هستند که می شناسد. منظور رسیدن به پسند و خلق و خو و روحیه ای است که به چنین تاثیر فراگیری در میان مخاطبان منجر شده و به فرهنگ عمومی مردم راه پیدا کرده است. بازسازی حس و حال و بروز بی پرده عواطف شرقی/ ایرانی. فیلم های حاتمی کیا را به خاطر آورید. بهترین لحظات و سکانس هایی که در گنجینه خاطرات سینمایی مان ثبت شده اند؛ لحظات برون ریزی احساسی آدم ها. لحظاتی که خالق فیلم ها، ژست خودآگاه اخموی خویشتن دارش را کنار می گذارد و به ناخودآگاه احساساتی و زودرنجش مجال بروز می دهد. سعید (علی دهکردی) در «از کرخه تا راین» که تازه فهمیده مرگ در دو قدمی اش است کنار رود راین بر سر خدا فریاد می زند که «چرا اینجا؟». یا در «بوی پیراهن یوسف» پیرمرد (علی نصیریان) بالا سر قبر یوسف اش نشسته و درد و دل می کند و فغان برمی آورد که «وقتش شده یه دونه قایم بخوابونم زیر گوش ات». یا نطق تکان دهنده مرد بدبخت جنوبی وقتی که برای اولین بار کنترل هواپیمای دزدیده شده را به دست می گیرد در «ارتفاع پست»؛ «این قصه یه مرد بدبخته که می خواد با زن و بچه اش کوچ کنه. اونم یه کوچ اجباری.» و بهترینش لحظه وداع اولیه و ناقص حاج کاظم (پرویز پرستویی) و عباس (حبیب رضایی) در «آژانس شیشه ای». نقطه اوجی دست نیافتی در روحیه «ملودرام ایرانی». احساساتی و اشک درآر. جایی که دو مرد روبه روی هم ایستاده اند و عباس در لحظه تردید مرادش تصمیم گرفته برای راحت کردن کار حاج کاظم، آژانس را ترک کند. موسیقی مجید انتظامی اوج می گیرد و عباس شروع می کند: «حاجی فک نکنی می رم انگلیس ها، نه. یا فک می کنی میرم سر زمین مان؟» حاج کاظم می گوید «نه» و بعد عباس ادامه می دهد «ما پیش نرگس هم نمی رم. ما می رم فقط بخاطر شما...ما که سفری شدم...ایشالا این دفعه از قافله جا نمونم» و بعد دو مرد هم را در آغوش می کشند و حاجی بالاپوش عباس را بر تنش می نشاند و سرش را می بوسد. مردم که از تماشای چنین منظره ای گل از گل شان شکفته و آزادی را در یک قدمی حس می کنند خوشحال کف می زنند و عباس که گویی به شعور و شرف و حرمت رفاقتش با حاجی توهین شده، برمی گردد و بر سرشان فریاد می زند «تمومش کنین» و بعد چون نمی تواند حاجی را تنها بگذارد در آژانس می ماند و در جواب اصرارهای احمد کوهی (قاسم زارع) که ازش می خواهد آنجا را ترک کند، می گوید «این دم آخری ذلیلم نکن». این یک رفاقت مردانه ماندگار در تاریخ سینمای ایران است. هم ارز سید و قدرت در «گوزن ها». احمد و رضای «دندان مار» یا در ساحتی دیگر ابی و آقا حسینی در شاهکار فریدون گله «کندو». و در دل این داستان دو رفیق، عاطفی ترین لحظه سینمای حاتمی کیا خود را می نمایاند. جایی که پناه و تکیه گاه معمولا غایب فیلم های فیلمساز، همسر مرد عملگرای پر خصم، پیغام عاشقانه را به مردش می رساند؛ پلاک زمان جنگ آرام گرفته لای چفیه مرد جنگی. طعنه آمیز است که در چنین جهان مردانه ای، مرد خشن داستان برای دمی آسایش نیاز به شانه های زنش دارد که سر روی آن بگذارد و آرام بگیرد. این همان روحیه و رفتاری است که از حاتمی کیای فیلمساز سراغ داشته ایم. کسی که فیلم هایش را با «یا لطیف» آغاز می کند و در قبراق ترین و سرحال ترین حالتش داستان مردان خشن و حق به جانبی را تعریف می کند که ظاهرشان آکنده از خشم است و درون شان مشحون از طبع و لطافت زنانه. بی نیاز از روزگار و وابسته به یار همراه. ابراهیم حاتمی کیا حرفه ای ترین فیلمسازی است که در سی سال اخیر، جریان اصلی سینمای ایران به خود دیده. مسلط به تکنیک و بلندپرواز برای آزمودن شیوه های جدید و پیمودن راه های تازه. او نه مانند مرحوم رسول ملاقلی پور پیرو غریزه اش، عنان از کف داده و به بن بست رسیده عمل کرد و نه مثل احمدرضا درویش فیلم های خشک و خسته کننده و مکانیکی ساخت. مسئله و دغدغه فیلم های جنگیش به مراتب مهم تر و جدی تر از رویکرد/ ژست ضد جنگ ملاقلی پور در «هیوا» و «میم مثل مادر» و دعوای حیدری نعمتی درویش در فیلم پرمدعای «دوئل» هستند. او تا به اینجا تواناترین و کارگشاترین هنرمند تربیت شده در نظام «جمهوری اسلامی» بوده. یا بهتر است بگوییم او همان «جمهوری اسلامی» است در عالم هنر. نمادی از حکومت که شبیه به کل بزرگتر در دوران های متفاوت رفتار متغیری ازش سر زده. گاهی همراه و پذیرا و آماده تغییر برای رسیدن به کیفیت و استاندارد بالاتر، و گاهی سخت و مقاوم که بر حفظ «وضع موجودش» اصرار می ورزد. نکته امیدوارکننده اما اینجا است که او هم مانند نظام، لزوم انجام تغییرات را در گذر زمان ارجح بر «ایده ای که کار نمی کند»، می داند. با این پیش فرض مهم که حافظ امنیت ملی برای ابراهیم حاتمی کیا و نظام، امثال عباس فیلم «آژانس شیشه ای» هستند و نه بی بی سی و سی ان ان و روشنفکرانی که نتیجه «بهترین فیلم های عمر» را رقم می زنند. به شرط این که دست خونین حاج کاظم روی گردن عباس، وقتی بنشیند که جانی برای در آغوش کشیدن سال جدید باشد. جانی که در جواب «سال نوت مبارک عباس» بگوید «سال نوی شما مبارک حاج کاظم». چاقو، چه خودانگیخته و چه ناخواسته حق ندارد دسته خودش را ببرد.
چهارشنبه ، ۱۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 9 صبح]
[مشاهده در: www.9sobh.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]
صفحات پیشنهادی
مراسم تحلیف و دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران (عکس)
رهبر انقلاب صبح امروز در جریان سفر به نوشهر در مراسم تحلیف و دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش در دانشگاه امام خمینی نیروی دریایی حضور یافتند چهارشنبه ۸مهر۱۳۹۴ولایتی: برای توفیق مردم یمن دعا می کنیم / رئیس شورای عالی انقلاب یمن: ما خواهان افزایش کمک جمهوری اسلامی هستیم
صبح امروز علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات و نایف القانس رئیس شورای عالی انقلاب یمن با یکدیگر دیدار و پیرامون مسائل منطقه با محوریت تحولات یمن گفتگو کردند به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری دانشجو علی اکبرولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح امروز در دیدامین زاده: جمهوری اسلامی ایران ۶ مطالبه از دولت عربستان دارد
معاون حقوقی رییس جمهوری با اشاره به فاجعه منا و تشریح شش مطالبه ایران از دولت عربستان گفت دولت عربستان باید اجازه ورود و تحویل دادن فیلم ها و عکسهای این فاجعه را بدهد به گزارش ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی دولت الهام امین زاده معاون حقوقی رییس جمهوری در نشست خبری بعداز ظهر شنبهاولین و بزرگترین مرکز داده علوم اسلامی در قم افتتاح شد
با حضور رئیس مجلس شورای اسلامی اولین و بزرگترین مرکز داده علوم اسلامی در قم افتتاح شد شناسهٔ خبر 2929252 - پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۰۱ استانها > قم قم - اولین و بزرگترین مرکز داده علوم اسلامی سکوی نشر معارف اهل بیت ع با حضور رئیس مجلس شورای اسلامی و جمعی از مدیران استانی درآمادگی همه جانبه جهت دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی
رییس بسیج مساجدومحلات سازمان بسیج مستضعفین کشوردردانشگاه آزاد اسلامشهر آمادگی همه جانبه جهت دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی خبرگزاری پانا رییس بسیج مساجد و محلات سازمان بسیج مستضعفین کشوردر شهرستان اسلامشهرگفت امروز آمادگی برای دفاعِ همه جانبه از نظام مقدس جمهوری اسلامی فوق العجمهوری اسلامی ایران 6 مطالبه از دولت عربستان دارد
معاون حقوقی رئیس جمهور در نشست خبری خود ابعاد حقوقی پیگیری دولت جمهوری اسلامی ایران درباره حادثه منا را تشریح کرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت دکتر الهام امین زاده گفت معاونت حقوقی از جمعه گذشته در خصوص حادثه منا چند جلسه تشکیل داده و بلافاصله نیز قرار است با نمایندگان دستگاشگفتی و ترس کارشناس مشهور صهیونیست از دقت و قدرت موشک های ایران/ جمهوری اسلامی توان فلج کردن اسرائیل را دارد
یوزی رابین اظهار داشت آنها ایران می توانند با این موشک های 2000 کیلومتری که دقت بالایی پیدا کرده اند کشورهایی مثل عربستان سعودی اسراییل و حتی مصر را فلج کنند اگر عاقلانه اهدافی را مثل نیروگاه ها انتخاب کرده و آنها را هدف قرار بدهند پس بدون نیاز به سلاح هسته ای می توانند کهشدار فرمانده کل قوا به آل سعود/اندک بی احترامی به حجاج جمهوری اسلامی عکس العمل سخت و خشن ایران را در پی خواهد
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند حج باید جایگاه امنیت باشد آیا این امنیت است که در حین مناسک به جان انسان ها دست تطاول گشوده شود به گزارش سیفار به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا صبح امروز چهارشنبه در مراسم دانش آموفرمانده کل سپاه: انقلاب اسلامی قابل تبدیل شدن به جمهوری اسلامی نیست
فرمانده کل سپاه انقلاب اسلامی قابل تبدیل شدن به جمهوری اسلامی نیست فرمانده کل سپاه با بیان اینکه برخی امروز میگویند انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی تبدیل شده و این یکی از حرفهای پوشش دار است گفت انقلاب اسلامی قابل تبدیل شدن به جمهوری اسلامی نیست بلکه جمهوری اسلامی باید بسترسازمعاون ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان: فرهنگسرای کوثر زنجان خانه هنرمندان میشود
معاون ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان فرهنگسرای کوثر زنجان خانه هنرمندان میشودمعاون ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان گفت فرهنگسرای کوثر زنجان خانه هنرمندان میشود جعفر محمدی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان اظهار کرد خانه هنرمندان زنجان از سال گذشت-
گوناگون
پربازدیدترینها