واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: دیوید بکام در مصاحبه با فرانس فوتبال: تا به حال نشده کسی اسم من را بپرسد!
کد خبر: ۵۳۷۴۰۹
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۲ - 07 October 2015
«فرانس فوتبال» درتازهترین شمارهاش که روز گذشته منتشرشده گفتوگوی ویژهای با دیوید بکام ستاره پیشین باشگاه منچستریونایتد داشته. این اسطوره انگلیسی در شرایطی گفتوگوی اختصاصی با این نشریه معتبر فرانسوی داشته که معمولاً کمتر حاضر میشود با رسانهای به صورت «اختصاصی» گفتوگو کند. دیوید در این مصاحبه بیشتر از «دیوید بکام بودن» و «روزهای یونایتدیاش» حرف زده است.
بعضي وقتها ديويد بكام بودن سخت است، نه؟جايگاه كنونيام واقعاً براي من يك نعمت است. اين جايگاه دستاورد ميلي بود كه ميخواستم يك فوتباليست حرفهاي شوم. هميشه آرزويم همين بود و چيز ديگري نميخواستم. من يك زندگي عالي داشته و دارم. ميتوانم بگويم با بهترين بازيكنان دنيا، در بزرگترين دانشگاههاي دنيا بازي كردهام و با چندتن از بهترين مربيان دنيا هم كار كردهام. 115 بار هم پيراهن تيمملي كشورم را بر تن كردهام. خب، ديويد بكام بودن سخت است؟ زندگي من سخت است؟ نه، زياد نه (ميخندد).لحظه مشخصي در زندگيتان وجود داشت كه به خودتان بگويد: «خودش است، تصميم را گرفتهام، ميتوانم فوتباليست شوم»؟نه، فقط ميلي كه به اين رشته داشتم من را به جلو هل ميداد. البته همه ما بايد اين ميل و انگيزه را داشته باشيم ولي كافي نيست چون هم حمايت والدين را ميخواهد و هم مربيان را. براي من اريك هريسون، نابي استيلز، برايان كيد و... افرادي بودند كه تشويقم ميكردند. اين خواسته در راستاي جستوجوي شهرت و رسيدن به پول زيادي نبود، نه، فقط براي پوشيدن پيراهن منچستريونايتد بود. براي رسيدن به اين هدف هم يك الگوي خيرهكننده به نام رايان گيگز داشتيم؛ بازيكني كه كل دوران حرفهاياش را فقط براي يك باشگاه بازي كرده است. ديگر چنين چيزي وجود ندارد. واقعاً اميدوارم او روزي مربي منچستريونايتد شود. او براي همه ما، از نيكي بات گرفته تا اسكولز، برادران نويل و... يك الگو بود، هرچند كه فقط يكي، دو سال از ما بزرگتر بود. وقتي ديديم او به تيم اصلي رسيده و دارد بازي ميكند، به خودمان گفتيم: «بايد كاري كه او كرده را انجام بدهيم.» هرچند كه واقعاً هيچ كدام از ما در سطح او نبوديم.چه حسي داشتيد وقتي براي اولين بار پيراهن منچستريونايتد را بر تن كرديد؟بات و گيگز بچه منچستر بودند ولي من از لندن آمده بودم و ارث پدرم، تِد، كه طرفدار يونايتد بود را داشتم. وقتي به رختكن تيم رسيدم، وسايلي كه من از منچستريونايتد داشتم، بيشتر از وسايلي بود كه خود بچههاي اين تيم داشتند. اين موضوع نيكي بات را به خنده انداخته بود. خود همين مورد به من كمك زيادي كرد تا زودتر سازگار شوم. من را خيلي زود پذيرفتند. من يك بچه لندني بودم كه ميخواستم براي يونايتد بازي كنم. وقتي 12 يا 13 ساله بودم و در تاتنهام بازي ميكردم، شنيده بودم منچستر نيمنگاهي به من دارد ولي فكر نميكردم محقق شود ولي يك روز مالكوم فيجن، استعدادياب منچستر در لندن رفته بود و مادرم را ديده بود و درباره من با او حرف زده بود. وقتي همان روز مسابقهمان تمام شد، مادرم بعد از بازي به من گفت: «استعدادياب منچستر آمده و ميخواهد تو براي آنها بازي كني.» از خوشحالي زدم زير گريه. ميخواستم براي اين باشگاه بازي كنم. نميخواستم هرگز آن را ترك كنم. من بهترين سالهاي فوتباليام را در اين تيم با دوستانم سپري كردم. فكر كنم ديگر چنين چيزي را نبينم. اين موضوع ناراحتم ميكند چون وقوع مجددش ميتواند براي تيمملي انگليس عالي باشد...بهترين بازيكني كه كنارش بازي كردهايد، چه كسي بوده؟ فقط يك اسم.(مكث طولاني مدت) پاسخ دادن به اين سؤال سخت است. من با بازيكنان بزرگي در منچستر، باشگاهي كه هرگز نميخواستم آن را ترك كنم، همبازي بودهام، همينطور در رئال، ميلان، پياسجي و گلكسي. در يونايتد گيگزي، اسكولزي و برادران نويل بودند... بههرحال بعد از آنجا به رئالمادريد رفتم و واقعاً مضطرب بودم. من مدتها در يونايتد بازي كرده بودم و آنجا سرالكس فرگوسن همه چيز را سروسامان داده بود. نظم آنجا طوري بود كه هيچكس بخشيده نميشد. ديگر مثل آن جو را هيچ جاي ديگري نديدم. وقتي به رئال رسيدم، همان روز اول، اولين نفري بودم كه به رختكن رسيدم... واقعاً مضطرب بودم. بعد ديدم رائول، روبرتو كارلوس، رونالدو، فيگو و زيدان هم آمدند. حالا اگر قرار باشد به سؤال شما پاسخ بدهم، بايد اسم همين نفر آخر را بگويم. زيدان يكي از متواضعترين، سختكوشترين و مستعدترين بازيكناني بوده كه با هم همبازي بودهايم. پس جواب سؤال شما زيدان است.به بكام امروزي برگرديم. اصلاً روزي وجود دارد كه شما در طول آن روز مجبور نباشيد نقش يك الگو به اسم ديويد بكام را ايفا كنيد؟ اصلاً كسي تا حالا از شما پرسيده «ببخشيد آقا، اسمتان چيست»؟هوووووم... نه! ولي من از كاري كه در زندگي كردهام راضي هستم. اين چيزي كه ميگوييد، نتيجه كاري است كه كردهام و از والدينم آن را به ارث بردهام. اصلاً اگر من فوتباليست نميشدم، چه كاري ميكردم؟ احتمالاً نصاب گاز آشپرخانه ميشدم، مثل پدرم. مثلاً جمعهها ميرفتم در آشپرخانه يك هتل و كارشان را راه ميانداختم و شنبهها هم براي ديدن مسابقه سگدواني ميرفتم. ميرفتم پول ميدادم و سيبزميني سرخ كرده با سس مايونز ميخريدم... البته براي همين كار هم سخت تلاش ميكردم. به هر حال من اين شانس را داشتم تا آدمهايي اطرافم باشند كه در طول مسير كمكم كنند. فوتبال براي من سرگرمياي بود كه 22 سال در سطح بالا آن را انجام دادم. همين فوتبال از من شخصي ساخته كه اين روزها هستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]