واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): در شلمچه و طلاییه و فکه است که بیشتر باور می کنی سخن سید شهیدان اهل قلم را که گفت: «پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند».یکی از حضار می نویسد: در سال جدید، وقتی از زیارت کردن سخن می گویی، ناخودآگاه ذهن ها متوجه مشهد، قم و کربلا و امام زاده ها می شود. اما این روزها این عنوان در مورد راهیان نور نیز تجلی شده است و وقتی می شنوی «راهیان نور»، یعنی حضور مردمی عاشق، دل باخته و وفادار به اسلام و انقلاب اسلامی در مناطق عملیاتی دفاع مقدس و تجدید پیمان با آرمان هایی از جنس نور و خون. حتی برخی افراد برای حضور در این سفر زیارتی ثبت نام و در قرعه کشی ها شرکت می کنند. برای درآمدن اسمشان نذر می کنند و اگر یک سال به این سفر مقدس نروند غمگین می شوند. بارها در دانشگاه، دانشجویانی را دیده ام که به دلیل آنکه اسم شان در قرعه کشی راهیان نور در نیامده گریه کرده اند. به راستی، با حضور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس است که زنده بودن شهیدان و احاطه آنان را لمس می کنی و به معنای واقعی همراهی با شهیدان و هم قدم بودن با آنان را با تمام وجودت درک می کنی. در شلمچه و طلاییه و فکه است که بیشتر باور می کنی سخن سید شهیدان اهل قلم را که گفت: «پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند». نگارنده این کلمات و جملات را نه برای آنکه تنها چیزی نوشته باشم، بلکه بر اساس تجربه ای سه باره می گوید. این سخن تجربه ای است مشترک بین تمام کسانی که حتی برای یک بار هم که شده، قدم بر خاک زرین و گلگون و کیمیایی سرزمین حماسه، شور و شعور گذاشته اند. البته هرکس، و بهتر است بگویم هر زائر، خاطره ای دل انگیز از سفر آسمانی راهیان نور دارد. هر زائر علاوه بر تمام مناطق برای یکی از آن ها اولویت بیشتری قائل است. برخی فضای شلمچه، برخی طلاییه، برخی فکه، برخی پاسگاه زید، برخی چزابه، برخی هویزه، برخی اروند و … . تفاوتی ندارد، تمام خاکهای این سرزمین های آسمانی با خون شهدا آغشته است. هر زائر بسته به تعلقاتش با قطعه ای از این بهشت، ارتباط بیشتری برقرار می کند و عجین می شود، و من و تو چه می دانیم که رابطه زائر و زیارت شده چیست!؟ باید این حس و حال را تجربه کنی. تنها با شنیدن و از دور به نظاره نشستن نمی توان حس حقیقی پرواز را درک کرد. باید باشی تا ببینی که شهدا چگونه از زائران خود میزبانی می کنند. باید باشی تا ببینی که چگونه زائران، رازهای مگوی زندگی خود را که حتی به مادر، همسر و صمیمی ترین رفیق خود نمی گویند با شهیدان درد و دل می کنند و شهدا نیز بهترین شنونده هستند و همچون امام زادگان بین زائر و خدا واسطه می شوند. به راستی، باید در فکه باشی تا تشنگی را حس کنی و از دستان بهشتی شهدا سیراب شوی. و شلمچه و بوی یــاس … باید در شلمچه باشی تا روضه چادر خاکی با جانت بنشیند و وجودت نام بی بی دو عالم را فریاد بزنند. به گمانم در هیچ نقطه ای از دنیا زیارت حضرت مادر (س) همچون غروب های شلمچه نمی چسبد. باید در شلمچه باشی تا بدانی تنفس در این فضا چه تحولی در افراد ایجاد می کند. به راستی، شلمچه تو را از خود بی خود می کند. حیران و سرگردان، چشم به این سو و آن سو می دوانی. می خواهی از خاک آن توشه ای بگیری. بدون اینکه خودت بخواهی بر زبانت ذکر یا زهرا (س) جاری می شود، به ویژه در فصل عزای ام ابیها (س)، در فاطمیه. تو در طلاییه تنها از سر درک مصیبت اشک نمی ریزی. گریه در طلاییه توأم با حس افتخار و شهادت طلبی است. گریه ای همراه با حس غرور و شجاعت. این گریه از غیرت است، نه ذلت و شکست. به گمانم در هیچ مکانی مانند طلاییه روضه ابوالفضل عباس (ع) تو را منقلب نمی کند. روضه عباس طلاییه کنار تابلوی “اینجا محل قطع شدن دستِ شهید حسنس خرازی” دنیای یگری دارد. در دهلاویه، انسان همه بعدی را در چهره و قالب چمرانِ شهید می بینی و عشق به کار و کوشش در وجودت زبانه می کشد و آنجاست که باور می کنی که هنوز بخش زیادی از استعدادهایت را به کار نگرفته ای. در اروندکنار به شهید و شهادت ایمان می آوری و در هویزه قطعه قطعه شدن در راه خدا را باور می کنی. در هویزه عاشقانه باور می کنی که می توان حتی در جوانی تا خدا اوج گرفت. آری! راهیان نور یک سفر است، اما سفری به درون. اگرچه کیلومترها مسیر را می پیمایی و از شهرهای بسیاری عبور می کنی، اما در این سفر بیشتر از آنکه به جاذبه های محیط اطراف توجه کنی باید به درون خود نگاهی بیندازی. شهدا را جوانانی مانند خود می یابی که در مسیر «قربت الی الله» فرصت ها را غنیمت شمردند. آنان را انسان هایی آزاده می بینی که در دوراهی انتخاب بین مرگ و زندگی، مرگ سرخ با عزت را بر دنیای زودگذر ترجیح دادند. راستی، حتماً تو هم در شلمچه و طلاییه و فکه و دوکوهه این احساس را تجربه کره ای که شهدا هیچ گاه پیر نمی شوند. آری، به گفته سید مرتضیِ شهید، آن ها مانده اند و زمان ما را با خود برده است. کافی است برای درک این سخن گاهی در آیینه به گذر عمر بنگریم. به راستی، هرچه داریم از شهداست. باید از شهدا انتخاب صحیح، راه و رسم عاشقی، زندگی، زمان شناسی، ولایت مداری و عاقبت به خیری را آموخت. این ها ابزارهای تجهیز به بصیرت است که در معرکه های جنگ سخت و نرم، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به کار می آیند. باید بدانیم در سالی که حضرت آقــا آن را با عنوان «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نام گذاری کرده و جهت را به ما نشان داده اند، برای قدم گذاشتن در مسیر آن مردان آسمانی، باید همچون آنها حماسه ها آفرید.
یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]