واضح آرشیو وب فارسی:598: همسرم بعد از 10 سال اسمش برای حج درآمده بود، گفتم: "صبر کنید تا سال آینده با هم برویم" اما گفت: "عمر دست خداست، اما این حج بر گردنم می ماند".به گزارش پایگاه 598 ، فاجعه منا نه تنها دل های همه مردم ایران، بلکه دل های جهان اسلام را سیاهپوش کرد. این روزها هرکجا که می روی، درباره فاجعه مِنا و جانباختگان آن صحبت می کنند، حجاجی که حج شان واقعاً مقبول شد و لباس احرامشان، کفنشان شد. حاج احمد نظری پور یکی از این حجاج جان باخته استان خراسان رضوی است که امروز پیکر وی کنار دیگر جانباختگان این حادثه در مشهد تشییع و در گلزار شهدای بهشت رضا(ع) تدفین می شود. گفت وگویی کوتاه با خانواده این جان باخته واقعه اسف بار مِنا داشته ایم که در ادامه می خوانید. همسر حاج احمد نظری پور به تسنیم می گوید: 28 اسفند 1384 که روزهای آخر ثبت نام بود، همسرم یک دفعه به فکر ثبت نام افتاد و اسم من را برای اردیبهشت سال بعدش نوشت و حج امسال را خود به تنهایی رفت. البته همسرم بعد از 10 سال اسمش برای حج درآمده بود، من گفتم: "صبر کنید تا سال آینده با هم برویم" اما گفت: "عمر دست خداست، اما این حج بر گردنم می ماند". وی می گوید: این اتفاق در مکه که افتاد، گفتم خداوند از سال 84 حاج احمد را دعوت کرده است. چند روز قبل از روز عرفه با هم تلفنی صحبت کردیم تا اینکه روز عید قربان برادر همسرم تماس گرفت و گفت: "تلویزیون را روشن کنید، مثل اینکه در منا اتفاقی افتاده"؛ بدجوری منقلب شدم و از همان روز تا شنیدن خبر فوت همسرم حال خوشی نداشتم و مدام اشک می ریختم. همسر جان باخته فاجعه خونین مِنا می افزاید: روزهای اول نامشان نه در فهرست مفقودان و مجروحان بود و نه در جان باختگان، به همین خاطر خیلی نگران بودیم تا اینکه نام حاج احمد در فهرست مفقودین قرار گرفت، اما شنبه گذشته از این فهرست خارج شد و من و پسرم خوشحال شدیم، گمان می کردیم خبر خوبی است چون جزو دو گروه دیگر هم نبودند. تا اینکه حج و زیارت نام حاج احمد را در لیست جان باخته های منا اعلام کرد و متوجه شدیم عربستان از پیکرها عکس گرفته و آن را در اختیار کاروان ها گذاشته تا حجاج خود را شناسایی کنند و پیکر حاج احمد از روی عکس توسط مدیر کاروان شناسایی شده بود. مقبولیان عنوان می کند: حاج احمد ایمانش خیلی قوی بود، صبر و حوصله عجیبی داشت؛ تمام آرزویم این است که در آن دنیا من را شفاعت کند. از دست دادن چنین کسی برای من خیلی سخت است و اگر پسرم که او هم ایمانی قوی دارد، نبود، نمی توانستم این مصیبت را تحمل کنم. پسرم محمد برای دلداری من بارها می گوید: «اگر پدر در رختخواب و در پیری از دنیا می رفت، بهتر بود یا اینکه حالا در آن سرزمین مقدس با افتخار از دنیا رفته؟».
یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 598]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4]