تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز كليد همه خوبی هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820843296




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حجت الاسلام موسوی مطلق : امام به نص و وصیت شناخته می شود


واضح آرشیو وب فارسی:وارث: جلسه هفتگی حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و شعر خوانی سید حمید رضا برقعی و مدیحه سرایی حاج سعید حدادیان، حاج جواد حیدری، کربلایی محمد حسین حدادیان، کربلایی مسعود اصلانی برگزار شدوارث:  جلسه هفتگی حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و شعر خوانی  سید حمید رضا برقعی  و مدیحه سرایی  حاج سعید حدادیان، حاج جواد حیدری، کربلایی محمد حسین حدادیان، کربلایی مسعود اصلانی  برگزار شد. در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق را می خوانید: گزارش غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله حج آخرشان بود و حجه الوداع نام گرفت. از قبل اطلاع رسانی کرده بودند که مردم بیایند . اعمال که تمام شد در بین راه جایی به نام غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله دستور دادند هر کسی جلوتر رفته است بازگردد و هر کسی که عقب تر است به آنها برسد. آیات غدیر چندین آیه است. در یک موقعیت جغرافیایی بسیار حساس که هر کسی به بلاد خودش می خواسته بازگردد حضرت این وظیفه را انجام دادند و از نظر زمانی هم که در حجه الوداع بوده است. امیرالمومنین علیه السلام به عنوان خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله انتخاب شد. نص صریح خداوند خلافت باید نص صریحی از ناحیه خدا و رسول باشد. از خود پیغمبر صلی الله علیه و آله سوال کردند و ایشان یکی یکی نام برده اند. در صحیفه فاطمیه هم برگ هایی از آن را حضرت نشان جابر بن عبدالله انصاری 1 داده اند که نص صریح خداوند است. امام به نص و وصیت شناخته می شود. حضرت وصی یکی از صفات امیرالمومنین علیه السلام این بوده است که ایشان به وصی معروف بوده اند . غاصبین و بنی امیه و بنی عباس هم حضرت را با لقب وصی می شناختند. بعدها آنقدر کار کردند که این لقب فراموش شد. صدیق اکبر و فاروق اعظم هم از القاب مهم علی بن ابیطالب علیه السلام است. این القاب بار دارد. در طول تاریخ تلاششان را کردند که لقب امیرالمومنین را برای دیگران هم استفاده کنند. هر کدام از اهل بیت علیهم السلام خصائصی دارند. صفت امیرالمومنین بودن یکی از این خصائص امیرالمومنین بودن است . در روز عید غدیر هم پیامبر صلی الله علیه و آله بر این امیرالمومنین بودن علی بن ابیطالب علیه السلام تاکید داشتند. دو ادعا هست که کسی آنها را نگرفت مگر اینکه مشکل داشت. خلفای جور آنها را گرفتند: یکی « سلونی قبل أن تفقدونی » بوده است. امیرالمومنین علیه السلام این را یک مرتبه هم نفرمودند بلکه بارها در جمع های عمومی و خصوصی فرموده اند. این کلام فقط برازنده امیرالمومنین علیه السلام است. از من سوال کنید قبل از اینکه فقدان من را ببینید. یکی دیگر هم خود امیرالمومنین بودن است که جایز نیست به سایر اهل بیت علیهم السلام بگوییم امیرالمومنین. فقط برازنده ایشان است و خداوند برای ایشان قرار داده است. اعلام قبلی جانشینی حضرت علی(ع) پیغمبر صلی الله علیه و آله به حکم نص این وظیفه را انجام دادند و ایشان را به عنوان جانشین خودشان انتخاب کردند . در اوایل بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله هم ایشان حضرت علی علیه السلام را مشخص کرده بودند. می فرمودند هر کسی به من ایمان بیاورد وصی و جانشین من خواهد بود. در آنجا امیرالمومنین علیه السلام که نوجوان بودند اعلام آمادگی کردند. پیغمبر صلی الله علیه و آله بارها فرموده بودند ولی در روز غدیر آن را علنی کردند. در غدیر هم وقتی حضرت معرفی کردند چند روز طول کشید. تا سه روز بعد از معرفی حضرت همه باید یکی یکی می آمدند و بیعت می کردند. حتی زن ها هم باید بیعت می کردند. زمان بیعت گیری هم سه روز طول کشیده است. یک واقعه به این عظمت را در تاریخ انکار کرده اند. کسانی که عقلشان را به کار نمی گیرند امام علی علیه السلام را انکار می کنند. وقتی تعصب و لجاجت باشد، هیچوقت درست نمی شود . جریان شیعه در زمان آل بویه صاحب بن عباد 2 وزیر دربار دیلمیان بوده است. خیلی روی شیعه گری خودش تعصب داشته است. وجود این وزیر باعث شد پایه های درباره دیلمیان محکم و استوار باشد. صاحب بن عباد 28 بیت قصیده در وصف علی بن اموسی الرضا علیه السلام سرود و برای احترام به محضر شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه فرستاد. شیخ صدوق شروع به خواندن آن قصیده کرد و می خواست این هدیه را پاسخ دهد و دید با مال دنیا قابل جبران نیست. به احترام این قصیده سروده شدن صاحب بن عباد در حق قبله هشتم امام رضا علیه السلام کتاب عیون اخبارالرضا را نوشت و به صاحب بن عباد تقدیم کرد. کتاب عیون اخبارالرضا ثمره و جهت تشکر از صاحب بن عباد بوده است. در مقدمه کتاب هم خود شیخ این مطلب را نوشته است. جریان شیعه و غدیر در زمان آل بویه خوب بود ولی در بقیه حکومت ها هیچ چیز در دست شیعه نبوده است. برای اولین بار در جهان اسلام یک حکومتی دستور داد که روز عید غدیر روز تعطیلی باشد. خود تعطیلی، یک نوع تمجید است. شیعه کنونی در زمان انقلاب ما شیعه مانند یک نهالی بوده است که روئیده است. علامه طباطبایی در سال 61 از دنیا رفتند. یعنی 5 سال بعد از انقلاب بوده است. در اثر همین 5 سال، ایشان می فرمودند در قدیم وقتی نام اسلام می آمد ذهن ها به سمت اهل سنت می رفت. کسی شیعه را نمی شناخت. بعد زا انقلاب شیعه معروف شد. انکار اهل سنت از روی تعصب ما چقدر برای امیرالمومنین علیه السلام کار می کنیم. آنها حمله می کنند و ما همیشه جواب می دهیم. شیعه سوال جدی دارد. یکی از ویژگی های شیعه، شجاعت او است. در ترویج ولایت امیرالمومنین علیه السلام باید دست به کار شویم. شیعه هیچ وقت فرصت سوال کردن از آنها را پیدا نکرده است. در خطبه غدیر استنادات پیامبر صلی الله علیه و آله به قرآن چقدر است. اینکه می گویند کفانا کتاب الله درست نیست! چون قرآن این حرف را قبول ندارد. قرآن می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ » 3 در هر چیزی که نزاع پیدا کردید به خدا و رسول مراجعه کنید. مرجع نهایی تمام اختلافات دو مورد است، خدا و رسول.  یکی از اعمال غدیر زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام است. بسیار زیارت پر معنا و عجیبی است. وقتی امام هادی علیه السلام را از مدینه تبعید کردند به سامرا در مسیر روز 18 ذی الحجه به نجف رسیدند و روز جانشینی جد بزرگوارشان بود و شیخ مفید 4 در ارشاد نوشته است یکی از اعمالی که موجب تقرب به امیرالمومنین علیه السلام می شود همین زیارت غدیریه است. این زیارت نامه متفاوت از همه زیارت نامه ها است. طولانی ترین زیارت امیرالمومنین علیه السلام است . وجود مقدس امام هادی علیه السلام حدود 50 آیه را در این زیارت نامه آورده اند. زیارت نامه قرآنی امیرالمومنین علیه السلام از زبان امام هادی علیه السلام است. اثبات امیرالمومنین علیه السلام با قرآن است. چند سال پیش مقام معظم رهبری فرمودند خود غدیر محور اتحاد ما است. ما که وحدت می گوییم خود این غدیر باید فضایی شود که مسلمان ها جمع شوند. ما هیچ امری را در اسلام نداریم که اینقدر اسناد داشته باشد. جزئی ترین کارهای پیامبر صلی الله علیه و آله را ثبت کرده اند ولی واقعه به این مهمی را چطور ممکن است انکار کنند؟ یک اصل و اساس برای کارتان داشته باشید. بلاخره این امر خلافت و جانشینی باید یک اساسی داشته باشد اگر شما شورا گذاشتید پس آن وصیت حضرت چه بوده وقتی معاویه بن ابی سفیان به مدینه آمد و دستور داد بعد از ملاقات های عمومی اش گفت بزرگان مدینه به دیدن من نیامدند؟ گفتند: چه کسانی؟ گفت: مثلا ابن عباس. ابن عباس آمد و گفت: کاری داشتید؟ گفت: شنیده ام تفسیر می گویی، می شود برای من هم بگویی؟ گفت: من برای مردم می خوانم: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ » 5 بعد از من می پرسند: پیامبر صلی الله علیه و آله چه چیزی را باید انجام می داده است؟ می گویم ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام. معاویه گفت: حالا این همه آیه چیز دیگری بگو. گفت می گویم: « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً » 6 می پرسند: چه روزی است؟ می گویم: روز عید غدیر. معاویه دوباره گفت باید این دو آیه را بخوانی؟ گفت: اتفاقا من آیه «انما ولیکم الله ورسوله و الذین آمنوا» 7 را که می خوانم مردم می گویند: منظور از ولی خدا چه کسی است؟ من به آنها می گویم همان کسی است که در رکوع انگشترش را بخشید و همین طور ادامه داد. معاویه یکی از این آیات را منکر نشد و برای همه سکوت کرد. چون مردم می دانستند که همه این آیات برای علی علیه السلام و اهل بیت ایشان علیهم السلام گفته شده است. در آیه آخر سوره کهف آمده است: « فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِفَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا » 8 در تفسیر برهان مرحوم سید هاشم بحرانی 9 در ذیل این آیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدند منظور چیست؟ معنای آیه این است که هر کسی امید به لقاء پروردگار داشته باشد باید دو کار را انجام دهد: عمل صالح و لایشرک بعباده ربه احدا. اما فرمود قرآن 70 بطن دارد از هر بطنی هم 70 بطن دیگرف نه بطنی که ما به آن برسیم. بطنی که مورد نظر امام باشد مهم است. امام صادق علیه السلام فرمودند: یعنی به ولایت جدم امیرالمومنین علیه السلام ایمان بیاورند. ادامه هم یعنی دیگری را در این ولایت شریک نکند . در ادامه این مراسم سید حمید رضا برقعی به شعرخوانی پرداخت: دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد و در قم ، عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر *************************** خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود دخیل بر علم پرچم و کتل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده است و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی ها لبم حلاوت اهلا من العسل دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من این قدر دوستت دارم بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه خون که رو سیاهی ما نیز راه حل دارد ************************* ابتدا شعری از ایران می خوانم: دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم کنارت چای می نوشم به قدر یک غزل خواندن به قدری که نفس تازه کنم؛ خیلی نمی مانم کتاب کهنه ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم رها، بی شیله پیله، روستایی، ساده ی ساده دوبیتی های باباطاهرم عریان عریانم شبی می خواستم شعری بگویم ناگهان در باد صدای حمله ی چنگیزخان آمد؛ نمی دانم - چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم در آتش خانه ام می سوخت؛ گفتم آه...دیوانم ... فراوان داغ دیدن ها؛ به مسلخ سر بریدن ها حجاب از سر کشیدن ها؛ از این غم ها فراوانم شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری به سینه داغ دار کشته ی حمام کاشانم سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان که تهران تر شود تهران؛ من آبادان ویرانم سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم **************************** صدا آری صدا جان جهان را زیرو می کرد پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینه صدایی که شب معراج با او گفتگو می کرد نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش عبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می کرد خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهی خدا پیش محمد دست خود را داشت رو می کرد خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می کرد نفهمیدیم مولا را نفهمیدیم بعد از جنگ علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد ***************************** مصرع ناقص من کاش که کامل می شد شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست من که حیران تو حیران توام می دانم نه فقط من که در این دایره سرگردانم همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است کعبه افتاده به پایت سر راهت، سرمست «پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست» کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت : «ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه» راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد سالیانی ست که معراج خدا می خواهد - زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد نعره ی حیدریه «أینَ تَفرو» می زد بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار پا در این دایره بگذار عدم را بردار بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی یازده مرتبه در آینه تکرار شدی راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید. ************************* شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می رقصید مرد آن است که تا لحظهٔ آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیهٔ ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیه ای از معجزه بر سر در دوخت تاری از رشته ایمان تو محکم تر دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟ ! از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟ ! یازده قرن به دل سوخته ام می دانی مُهر وحدت به لبم دوخته ام می دانی باز هم یک نفر از درد به من می گوید من زبان دوختم و خواجه سخن می گوید من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم مُهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست شِقْشِقِیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست می رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام چشم وا کن احد آیینهٔ عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آن که انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست علی می ماند جای سالم به تنش نیست ولی می ماند مرد مولاست که تا لحظهٔ آخر مانده دشمن از کشتن او خسته شده٬ درمانده در دل جنگ نه هر خار و خسی می ماند جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند مرد آن است که سر تا به قدم غرق به خون آن چنانی که علی از اُحد آمد بیرون می رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می رسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد اِن یَکاد از نفس فاطمه بر تن دارد کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رایحهٔ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزّل آمد می رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می رسد قصه به آن جا که جهان زیبا شد با جهاز شتران کوه اُحد بر پا شد و از آن آینه با آینه بالا می رفت دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت تا شهادت بدهد عشق ولی الله است پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می رفت گفت: این بار به پایان سفر می گویم "بارها گفته ام و بار دگر می گویم " راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست کهکشان ها نخی از وصلهٔ نعلین علی ست گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش بگذارید که یک شمّه بگویم، دستش هر چه در عالم بالاست تصرف کرده شب معراج به من سیب تعارف کرده گفتنی ها همگی گفته شد آن جا اما واژه در واژه شنیدند صدا را اما ... سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آن که فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام شهر این بار کمر بسته به انکار علی ریسمان هم گره انداخته در کار علی بگذارید نگویم که اُحد می لرزد در و دیوار ازین قصه به خود می لرزد می رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می نویسم که "شب تار سحر می گردد " یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد *********************** نوشتم اول خط بسمه تعالی سر بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بنده ی تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق " که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه مبادا کفن مبادا سر همان سری که یحب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت : برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسربه کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت : به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طا ها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده است و سر از نیزه ها درآورده است جدا شده است و نیافتاده است از پا سر صدای آیهء کهف الرقیم می آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر دلم هوای حرم کرده است می دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر . /1102101304 پی نوشت: 1. جابر بن عبدالله انصاری (زاده ۱۶ قبل از هجرت - درگذشته ۷۸ ه ق [۱]) با نسب کامل جابِرِ بن عبدالله بن عَمرو بن حرام بن کعب بن غَنْم بن سلمة از صحابه محمد پیامبر اسلام، که حدود پانزده سال قبل از هجرت پیامبر در مدینه از قبیله خزرج به دنیا آمد. 2. ابوالقاسم اسماعیل بن عباد فرزند عباس ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ ق. در اصفهان دیده به جهان گشود. 3. آیه 59 سوره نساء 4. مُحمّد بن مُحمّد بن نَعمان ملقب به شیخ مُفید و معروف به ابن المعلّم، فقیه و متکلم و از علمای برجسته شیعه سده ۴ هجری قمری بود. 5. سوره : المائدة آیه : 67 6. سوره مائده آیه 3 7. سوره : المائدة آیه : 55 8. سوره : الکهف آیه : 110 9. سید هاشم بن سلیمان توبِلی بحرانی (حدود ۱۰۵۰-۱۱۰۷ یا ۱۱۰۹ق/۱۰۱۹-۱۰۷۴ یا ۱۰۷۶ش) مشهور به علامه بحرانی از فقها، محدثین و مفسرین شیعه در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم قمری و اهل بحرین است. او مرجعیت دینی و اجتماعی اهالی بحرین را برعهده داشت. کتاب تفسیری البرهان فی تفسیر القرآن از اوست. شیخ حر عاملی صاحب کتاب وسائل الشیعه شاگرد اوست. بحرانی در توبلی، در گورستان مشهور ماتینی کشور بحرین، به خاک سپرده شد.


یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: وارث]
[مشاهده در: www.vareth.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن