واضح آرشیو وب فارسی:ایکنا: گروه هنر: بازیگران فیلم «محمد رسول الله(ص)» درباره مجید مجیدی، کارگردان فیلم، اظهار کردند که همراهی وی با بازیگران، سبب آرامش یافتن و اجرای بهتر نقش آنها شد.به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، بازیگران فیلم «محمد رسول الله(ص)» به داشته های فنی مجید مجیدی اشاره ای داشته اند که در ادامه به نظرات آنها را مرور می کنیم؛ مهدی پاکدل (ابوطالب) یکی از سختی های همکاری با مجید مجیدی این است که وی قبلاً تجربه بازیگری داشته است و راحت از هر مسئله ای نمی گذرد! من هم در روزهای ابتدایی فیلمبرداری به دلیل عظیم بودن پروژه و صحبت های مجیدی کمی نگران بودم، زیرا به نظرم می رسید این میزان نقش و این حجم از درخواستها از توان من بالاتر بود و من باید خودم را ثابت می کردم. خوشبختانه مجیدی این همراهی را با من داشت که به آرامش برسم و این اعتماد به نفس را پیدا کنم که می توانم همه مشکلات را کنار بگذارم. علی رضا شجاع نوری (عبدالمطلب) مجید مجیدی نوعی نبوغ فکری دارد که به صورت غریزی تصاویر را می بیند و این تصاویر دارای چنان انرژی هستند که زیاد در حوزه کلام نمی گنجند. افزون بر این، در حوزه کارگردانی بسیار خوب و مسلط عمل می کند، به گونه ای که تجربه بسیار شیرین و دلنشینی از همکاری با او به خاطرم مانده و بیراه نیست اگر بگویم یکی از افسردگی هایم، زمانی بود که فیلمبرداری محمد(ص) به پایان رسید. محمد عسگری (ابولهب) اصولاً مجید مجیدی کارگردانی است که نوع هدایت بازیگرانش متفاوت است و روندی که معمولاً دیگر کارگردان ها در پیش می گیرند را ندارد. مجیدی این اجازه را به بازیگرانش می دهد تا نقش را تحلیل کنند و نکته هایی را از نقش در بیاورند و او در این مسیر، چیزهایی که مثبت است را می گیرد و چیزهایی به آن اضافه می کند. خیلی از کارگردان ها، باورهایی از نقش های فیلمنامه دارند و میخواهند لزوما همان باورها را در ظرف بازیگر بریزند تا بازیگر، آنها را اجرا کند، بنابراین می بینیم که درست است که همه نقش ها یکدست هستند، اما در عین حال بسیار تک بُعدی هستند، چون زاییده ذهن یک نفرند و هیچ افت و خیزی در آنها وجود ندارد، اما خوشبختانه در این فیلم به این شکل نبود. مجیدی می خواست بازیگران چیزهایی را خلق کنند و بعد با گفت و گویی که شکل می داد و میزانسنی که برای آن نوع بازی، طراحی می کرد، به یکباره می دیدیم که یک اتفاق به ظاهر ساده و کوچک را تبدیل می کرد به شگفتی. برای مثال در فیلمنامه آمده بود که ابولَهَب در حمام خانه در حال استحمام است که عبدالمطلب وارد می شود و خطاب به او می گوید: چرا نمی گذاری کنیزت به محمد شیر بدهد؟ سکانسی ساده که با طراحی فضا و فکر مجیدی و استورارو، میزانسنی را شکل می دهد که در آن، احساس و زیبایی حرف اول را می زند، البته در غالب کارهای مجیدی، این را می بینیم که احساس و زیبایی در فیلم هایش موج می زند و هنگامی که این دو عنصر را در کنار هم می گذارد، صحنه هایی شگفت آور خلق می کند. داریوش فرهنگ (ابوسفیان) مجیدی با دقت و وسواس از تصاویر حرف می زد و از هیچ چیز نمی گذشت. چنان ایمان و باوری داشت که همه را در باورش سهیم می کرد. به وی گفتم: «تصور تو از آن دوره، شخصی است یا از روی منابع و تحقیقات؟» گفت: «بعد از پژوهش ها به احساس و دلم رجوع می کنم و تکیه گاهم، دستی است که پنهان و آشکار، پشت این فیلم است.» مجیدی با همه فیلم هایش نشان داده که بسیار احساسی، واقعی و حساس است. پانته آ مهدی نیا (فاطمه بنت اسد) مجیدی با این که مشغله فراوانی داشتند، اما مسئولیت هدایت و راهنمایی بازیگران اصلی برعهده خودش بود و به نظر من هیچ کس جز وی نیز نمی توانست از پس چنین پروژه دشواری بربیاید. خوشبختانه در طول فیلمبرداری، مجیدی به من نگفت که مسیر را اشتباه می روم و هنگامی که می دیدم برای برخی از بازیگران، سخت گیری بیشتری انجام می دهد، دلم قرص می شد که کارم را درست انجام می دهم. چیزی که در مورد مجیدی برای من عجیب بود، این بود که به رغم گرفتاری های فراوان، روی تک تک مسائل تسلط داشت و می خواست هر پلان را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. دقت و تمرکز مجیدی فقط شامل مسائل فنی و حوزه کارگردانی نبود. خیلی از عوامل فیلم اگر حتی مشکل شخصی داشتند، وی پا در میانی می کرد تا شرایط بهتری برای وی رقم بخورد. محسن تنابنده (ساموئل) به نظرم کارگردانی قبل از هر ویژگی فنی، متاثر از تدبیر است و مجیدی جزء کارگردانان مدبری است که من با آنها کار کرده ام. وی گام اول را که انتخاب بازیگران است، معمولاً خیلی خوب و به درستی انجام می دهد و در واقع تلاش می کند با انتخاب های درست، سر صحنه خیلی عذاب نکشد! ضمن آن که این گونه نیست که بازیگری را به صرف داشتن گیشه انتخاب کند، معمولا انتخاب های ایشان با توجه به فضای قصه و نوع کار است و به خاطر همین است که به عنوان بیننده همیشه در آثار ایشان، وحدت و انسجام خوبی می بینید. مجیدی اولین کارگردان سینمای ایران است که فیلمش به رقابت های اسکار پا نهاده و عموم فیلم هایش پخش جهانی وسیعی داشته و به همه اینها باید جنس سینمای او را اضافه کنم که من این نوع سینما را بسیار دوست دارم. وی سکانس های حسی و عاطفی را به عمیق ترین شکل ممکن درک می کند و به تصویر می کشد و می توانم بگویم زبان سینما را به شکل تصویری تر نسبت به بسیاری که من با آنها کار کرده ام، می شناسد و بار مفاهیم فیلم هایش عمدتا روی تصاویر است و بنابراین، فیلم هایی واقعا دیدنی می سازد، آن هم در سینمایی که عمدتا فیلم ها شنیدنی هستند تا دیدنی! رعنا آزادی ور(ام جمیل) خداوند را شاکرم که در کارنامه ام با کارگردان هایی همکاری کرده ام که همگی از بهترین های سینمای ایران هستند. اما چیزی که در مورد مجیدی برایم جذاب بود، این بود که وی به خوبی می دانست قرار است هر پلان را چگونه اجرا کنند و در هدایت بازیگران و نحوه دکوپاژ کاملا با آگاهی سر صحنه حاضر می شد. شیوه هدایت وی خیلی شیوه مستقیم و بی دردسری بود، با این که در برخی موارد زحمت بسیاری می کشید تا چیزی که مد نظر دارد، به خوبی اجرا شود. تک تک پلان ها با تایید ایشان و حساسیت بسیار فیلمبرداری شد و من به عنوان بازیگر احساس می کردم مدام زیر ذره بین مجیدی قرار دارم و حتی یک حرکت انگشت بی جهت نمی توانم داشته باشم و این بسیار به من احساس امنیت می داد. هدایت و راهنمایی بازیگران اصلی به طور مستقیم توسط خود مجیدی صورت گرفت. ما قبل از شروع فیلمبرداری، چندین ماه این شخصیت ها را در حضور وی تمرین کردیم و وی حتی در مراحل آخر تمرین با دوربین نیز حضور داشت.
یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایکنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]