واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: علیرضا بهرامی - خبرنگار حادثه، سختی، بلیه و جدا شدن ناخواسته از چیزی یا کسی که انسان به آن دلبستگی دارد، از معناهای معادل «مصیبت» در فرهنگ های لغت است. به راستی آن چه که امسال در سرزمین منا بر ما واقع شد، مصداق و لایق واژه و مفهوم «مصیبت» است. کافی است به چند ثانیه فیلم موجود از جوان قاری قرآن مشهدی در صبح روز عید قربان و دو، سه ساعت پیش از فاجعه نگاه کنید؛ دل هر ایرانی و چه بسا هر انسانی به درد می آید. آن ها که حج تمتع را تجربه کرده اند، می دانند که این چند ثانیه تصویر، مربوط است به لحظه های پایانی اتراق در مشعر، که همگان منتظرند تا در زمان فجر، به سرزمین منا راهی شوند. همه در این لحظه ها برای چند ساعت مانده تا حاجی شدن، شوق دارند. به سرزمین منا که سرازیر می شوند، اندک وسیله های همراهشان را در چادرها گذاشته، بلافاصله به سمت جمرات راهی می شوند؛ تا پس از بازگشت از نخستین رمی، عمل حلق (تراشیدن موی سر) را انجام دهند و پس از اعلام ذبح شدن قربانی شان، همدیگر را در آغوش بگیرند، حاجی شدن شان را تبریک بگویند و به تجدید قوا برای کامل کردن مناسک و اعمال حج شان بپردازند. در آن لحظه، در آن پگاهی که انسان یک لحظه احساس می کند قیامت شده است و همه ی فرزندان آدم برخاسته اند، بیایان پر است از انسان های سفیدپوشی که از هر طبقه و طایفه ای، هیچکدام با دیگری فرق و برتری ندارند. زائر، سراسر شوق است. محسن حاجی حسنی کارگر، جوان 26 ساله و قاری ممتاز بین المللی هم از این قاعده مستثنا نیست. برخاسته و با اشتیاق، لبیک را به صوت خوش سرداده و برای ادامه ی راه آماده است؛ غافل از آن که ساعاتی بعد، چنان حالتی بر او و فوج زائران مظلوم دیگر می رود که وقتی تصویر پیکرش در شبکه های اجتماعی پخش می شود، دیگر از آن لبخند و بشاشیت خبری نیست و کبودی و تورم جای آن ها را در کالبدی بی جان گرفته است. گذشته از این که در این اتفاق ناگوار، تعدادی از نخبگان کشور و جهان اسلام از دست رفتند، نوع تلف شدن نفوسی که با هزار آرزو و شوق به سرزمین وحی راهی شده بودند، خاطر هر انسانی را که به تبع انسان بودن، دارای عاطفه است، مکدر و چروک می کند. فکر این که بیشتر جان باختگان ایرانی با همسرانشان در سفر حج حضور داشتند و حالا همسرانشان که طبق قاعده ی مالوف، زودتر به انجام رمی جمرات اقدام کرده بودند، روزهاست که حتا به پیکر شریک سال های غم و شادی زندگی شان دسترسی ندارند و در سرزمین غریب، مویه می کنند، غم انگیز است. الحق که همه ی این ها خیلی دردناک است. * آن ها که به سفر حج مشرف شده اند، می دانند که مسیر انتقال زائران از منا به جمرات، دشواری های خود را دارد. از یک سو ، حضور جمعیت 2 تا بعضا 3 میلیون نفری از زائران کشورهای مختلف است که تعداد قابل توجهی از آنان متاسفانه در رفتاری متناقض با فسلفه این سفر معنوی، مراعات خیلی چیزها را نمی کنند. همدیگر را هم مراعات نمی کنند. از این رو، از چادرهای محل استقرار ایرانی ها که راهی می شوی تا جمرات، مسیر و لحظه های دشواری را باید طی کنی. صدها متر در گرمای عربستان، از فشار ازدحام جمعیت چندصدهزار نفری، مجموعا چند کلیومتر پیاده روی دشوار را به همراه دارد که طی آن، بارها در اثر ازدحام جمعیت، سینه ات فشرده می شود. رسانه های عربی البته به دشواری های هدایت این جمعیت پرشمار در مکانی محدود، به اندازه ی کافی پرداخته اند و نیازی نیست که ما اطاله اش دهیم. ** اما ازسوی دیگر، نکته ی دیگری که در این میان غیر قابل انکار است، به نوع مدیریت ماموران و مسوولان سعودی برمی گردد. الحق والانصاف که در این زمینه بسیار ناکارآمد و ضعیف هستند. خیلی وقت ها احساس می کنی از طراحی یک مسیر براساس اصول منطقی عاجزند و نمی توانی درک کنی که برخی تصمیم هایشان را برمبنای کدام پایه علمی و منطق اتخاذ می کنند. البته آن ها پس از آخرین مورد کشته شدن تعدادی از زائران در حج حدود 8 سال پیش، در توسعه و بهسازی جمرات، البته آن هم با استفاده از توان و تخصص خارجی ها، به نسبت موفق عمل کردند اما انگار آن قدر که به پیش رو توجه داشتند، به پشت سر توجه نکردند و این غفلت، امسال جبران ناپذیر شد. در این که بار مسؤولیت این اتفاق بر دوش مسوولان حکومت سعودی است و آن ها با سیاست فرار رو به جلو، از زیر بار پذیرش این مسوولیت شانه خالی می کنند، شکی نیست. صدالبته که مدعیان پرده داری و کلید داری خانه ی خدا باید در این زمینه پاسخگو باشند. این هم موضوعی است که رسانه های ایرانی به آن پرداخته اند و بیش از این پرداختنش در این نوشتار، به اطاله ی کلام می انجامد. ***اما آنچه که به نظرم می رسد در این بحبوحه قابل تذکر است و آن را بخشی از تقصیر سرپرستی حجاج ایرانی می دانم که در دوره های آتی باید اصلاح شود، بحث آرایش کاروان ایران از نظر بخش هایی در زمینه های مدیریت و اجرایی، بویژه پدافند خبری و اطلاع رسانی است. درواقع از چند سال پیش، سرپرستی حجاج ایرانی، بویژه پس از کاهش سهمیه ی حج کشور به خاطر طرح نوسازی حرمین شریفین، رفته رفته تیم خبری چندنفره را که هر سال با کاروان چندده هزار نفری ایران همراه می شد، آن قدر تقلیل داد که تقریبا به هیچ رسید. ابتدا تعداد خبرنگاران خبرگزاری ها از حدود 10 نفر به 2 نفر و سپس به صفر نفر کاهش یافت. بعد درحالی که وهابیون هر روزه روزنامه ی فارسی زبان منتشر و توزیع می کنند، روزنامه ی «زائر» را برای زائران و حاجیان ایرانی، ابتدا دیجیتالی و از طریق دورکاری از تهران منتشر کرد، بعد هم انتشار آن را متوقف کرد. درنهایت نیز مطالب سایت اطلاع رسانی خود را از طریق دورکاری و از تهران تهیه و منتشر کرد. چرا؟ برای آن که بخشی از کاهش سهمیه را از این طریق جبران کرده باشد . اساسا سواد و بینش رسانه ای یعنی این که شما یک استراتژی و آرایش موفق در حوزه ی اطلاع رسانی داشته باشید که علاوه بر موارد پیش گیرانه، در مواقع خاص، ازجمله بحران ها، به عنوان بازوی کارآمدی بتواند عمل کنند که درنتیجه، از خستگی و ناکارآمدی تیم اجرایی شما نیز بکاهند. اما حذف تیم خبری که هر سال با کاروان پرشمار کشور همراه می شد، آن هم درحالی که ازسوی تصمیم گیرندگان این حذف، بسیاری با کاروان رسمی کشور همراه می شوند که بعضا کمترین کارکرد یا کارایی را در عملکردهای محوله دارند، یا کاری که انجام می دهند، آن چنان فرعی و حاشیه ای است که توجیه منطقی برای حضور معمولا چندین باره شان در سفر حج نمی تواند باشد، دست ما را برای روز مبادایی خالی گذاشت که امروز بود. در نتیجه ی این سیاست نادرست، نه تنها ما به شکل منفعلانه و بدون سیاست اطلاع رسانی مشخصی عمل کردیم، بلکه اگر از لاک خود بیرون بیاییم، می بینیم که در بُعد بین المللی موضوع، قافیه را عملا باختیم. این درحالی است که طرف مقابل، قطعا با مشاورانی احتمالا خارجی که داشته است، حتی برای شبکه های اجتماعی نیز برنامه طراحی و اجرا کرد. کافی است از فضایی که صداوسیما در حوزه ی داخلی برای ما شکل داده است، کمی فاصله بگیرید تا ببینید مثلا هشتکی که به شکل وقیحانه و غیرمنصفانه ای، ایرانی ها را قاتل حجاج معرفی می کند، در چه سطح وسیعی در فضاهایی چون توئیتر منتشر شده و تصورهایی ایجاد کرده است؛ همان توئیتری که در کشور ما فیلتر و کم استفاده مانده است! به این ها اضافه کنید انیمیشن های تولیدی سعودی ها و سعی در ایجاد نوعی اقناع بین المللی در رسانه های جهانی در این زمینه که در حرکتی دو میلیون نفری، این میزان کشته دادن عجیب نیست. با این اوصاف ، با پذیرش و فراموش نکردن تقصیری که متاسفانه مجددا از جانب خودی ها به ما تحمیل شد، دست کم برای کمتر کردن هزینه های احتمالی آتی در موقعیت های مشابه، اصلاح خطای گذشته، واجب است که صورت گیرد.
شنبه ، ۱۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]