واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پوست شهر پر است از ازدحام آدم هایی که سر در لاک خود، خیابان ها را طی می کنند، اما پوست را که بخراشی، سکوت مبهم زیر آن، حکایت دیگری از زندگی دارد. فراوری : طاهره رشیدی - بخش اجتماعی تبیان در پشت پرده آرام زندگی روزمره ، قصه ها جاری است، داستان هایی که تنها بخشی از آنها را هر روز می توان لابه لای اخبار حوادث جست وجو کرد. قصه های تلخ، غصه های تلنبار شده و آسیب هایی که هرکدامش نیشتری است به جان اجتماع! اینجا ایران است، جایی که رویه اش را مخمل فرهنگ و ادب و هنر، پوشانده و زیر این لایه ی مخملین، پر است از مخاطره، هراس و التهاب. دو سمت خیابان مغازه هایی است با ظاهری آراسته، پر از کالاهای اغواکننده، از آدامس و شکلات تا نسکافه و آبنبات و ... از داروهای مکمل ورزشی تا داروهای کمیاب خارجی و.... از قرص های نایاب در داروخانه ها تا داروهای مخدر و روانگردان!! کافی است خریدار باشی، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، در راسته ای به طول کمتر از یک هزارمتر، می توان یافت. انگار فروش کلیه با همه رقم گروه خونی دل دیوارهای شهر را به درد آورده است، بس نبود که حالا باید با چشم خودمان ببینیم که تبلیغات فروش کبد هم بر سینه دیوارهای شهر جاخوش کرده اند... در کنار عوامل متعددی روانی، اقتصادی و اجتماعی که باعث بروز این امر شده است، شاید این پرسش ها به ذهن متبادر شود که آیا این امکان وجود دارد که بخشی از کبد یک انسان سالم را از بدنش جدا کرده و به بدن شخص دیگر پیوند زد؟ آیا فرد دهنده عضو، از زندگی عادی برخوردار خواهد بود و عوارض احتمالی را تحمل می کند؟ این پرسش ها را با دکتر سید علی ملک حسینی در میان گذاشتیم. وی رییس انجمن پیوند اعضای خاورمیانه، چهره ماندگار پزشکی و رییس بخش پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی شیراز است، نخستین پیوند کبد در ایران از فرد زنده به زنده را انجام داده و در دایره المعارف پزشکی به عنوان پدر پیوند کبد در ایران معرفی شده است. دکتر سید علی ملک حسینی درباره پدیده کبدفروشی که تبلیغات آن در نزدیکی برخی بیمارستان ها و مراکز پیوند و همچنین در فضای اینترنت بویژه شبکه های اجتماعی به چشم می خورد، با صراحت تاکید می کند: کبد چیزی نیست که قابل فروش باشد، عمل کبد به قدری سخت و مشکل است که چنین چیزی امکان پذیر نیست. دکتر ملک حسینی، پدر پیوند کبد ایران ،وی ادامه می دهد: پیوند کبد از فرد زنده فقط از بستگان درجه یک امکان پذیر است. حتی دریافت کبد از بستگان درجه دو نیز امکان پذیر نیست، زیرا با خطر مرگ برای دهنده همراه است. ملک حسینی با بیان اینکه چنین چیزی نه در ایران و نه در هیچ کجای دنیا واقعیت ندارد، می گوید: علی رغم اینکه پیوند برخی اعضای بدن چون کلیه از دهنده زنده هم انجام می شود که البته ما آن را توصیه نمی کنیم و عملا چنین اقدامی در دنیا ممنوع است، اما کبد باید از فردی که مرگ مغزی شده است برداشت شود. موارد مجاز انجام پیوند از فرد زنده به کودکانی بازمی گردد که دچار مشکلات کبدی هستند و بخشی از کبد پدر یا مادر برای وی پیوند زده می شود. پدر پیوند کبد ایران با بیان اینکه کبد، قابلیت خود ترمیمی دارد، تصریح می کند: اما اینکه برخی افراد دست به تبلیغ فروش کبد خود با قیمت های کلان زده باشند، بیشتر از روی "نادانی" یا به قصد سودجویی است که واقعیت هم ندارد. رابطه اعضای بدن و مشکلات اقتصادی در پس پرده هر خرید و یا فروشی نیازی وجود دارد اما این احساس نیاز برای خریداران و البته فروشندگان اعضای بدن بسیار قابل تامل است. بررسی سطحی دست نوشته های مردان و زنانی که عضو خود را به همراه که یک شماره تماس و مختصر اطلاعاتی از اوضاع جسمانی و زندگی شان تبلیغ می کنند نشان می دهد که چنین اقدامی ریشه در مشکلات اقتصادی دارد. بیشترین فراوانی فروشندگان متعلق به معتادان و قشر ضعیف شده جامعه است که عمدتا از روی ناچاری اعضای بدن خود را به حراج گذاشته اند. هر چند افرادی نیز وجود دارند که برای شروع یک فعالیت اقتصادی از بدن خود وام می گیرند! برای مثال جوانی با گروه خونی +O کلیه اش را ۷۰ میلیون تومان قیمت گذاشته تا بلکه اینگونه بتوانند مغازه ای بخرد و کار و کسبی راه بیندازد. عده ای دیگر نیز در قراردادهای کاری از اعضای بدنشان به عنوان یک ضامن معتبر یاد می کنند. برای عده ای پول حاصل از فروش کلیه ، کبد و ... بهای استقلال از خانه و خانواده است و برای عده ای دیگر مرهمی است بر زخمی از زخم های زندگی به طور مثال: پرداخت هزینه عمل و بیمارستان، پول رهن خانه، پرداخت دیه، ازدواج و ... گویا قفل های عظیم الجثه که هنوز کلیدی برای گشایش آنها طراحی نشده است این افراد را وادار به آخرین راه یعنی تکه تکه کردن پازل وجود خود کرده است. اصولا این آدم ها از بین بد و بدتر، بد را می پسندند البته با چنین پولی فقط چند ماهی می توانند خوش باشند چون با این پول دست به کار مولدی نمی زنند و فقط اصطلاحا زخمی را دوا می کنند. متاسفانه فروش اعضای بدن تبدیل نوعی تشویق شده است برای کسانی که به خاطر تعرفه های مالی در سکانس های بعدی زندگی خود وامانده اند. قائله به همین جا ختم نمی شود. در این بین متقاضیانی پیدا می شوند که با بخش پیوند بیمارستان ها تماس می گیرند و تقاضای فروش چشم ها یا قلب خود را دارند! گویا اصلا متوجه گفته هایشان نیستند. بی تعارف باید بگوییم خرید و فروش اعضای بدن دیگر تبدیل به یکی از معضلات اجتماعی کشور شده است به طوری که در جامعه ما در حال مد شدن است و این گونه جامعه ایرانی در حال ضرر دادن است. تنها پرسشی که وجود دارد این است: متولیان امر که می دانند، چرا به شکل قاطع برخورد نمی کنند؟!! منابع : ایسنا / پرشین وی / شیعه نیوز
شنبه ، ۱۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]