واضح آرشیو وب فارسی:ورزش سه: تا اطلاع ثانوی، بازیکنان فریبکار را هو کنید!
قضاوتها در لیگ برتر ایران ضعیف باعث شده، برخی از هواداران پرسپولیس، دو پنالتی گرفته شده برای استقلال مقابل راهاهن و کارت قرمزی که به گلر راهاهن داده شده را دستمایهی جوکهای تازه کردهاند.
یکی از این جوکها: «پدر و مادرم سرِ شب دعواشون شده. میترسم داور یه پنالتی واسه استقلال بگیره و من رو هم از خونه اخراج کنه.» هرچند در این جوکها، جانبداری داور از استقلال یا یک تیم خاص مبنای شکلگیری موقعیت خندهدار است اما در عمق این ماجرا، مسائل دیگری در کار است. در بازیهای هفته هفتم چندین پنالتی عجیب از سوی داوران اعلام شد. پنالتیای که برای پرسپولیس مقابل تراکتورسازی گرفته شد، پنالتی راهاهن مقابل استقلال، دو پنالتی استقلال مقابل راهاهن و پنالتیای که برای استقلال اهواز مقابل گسترش فولاد گرفته شد، همگی پنالتیهایی بودند که بهتر بود داور در این صحنهها تصمیم به ادامهی بازی میگرفت و پنالتی اعلام نمیکرد.
یادآوری در کار نیست
این یک واقعیت است که داوران در فصل جاری تصمیمات نادرست و تاثیرگذار زیادی میگیرند. هوشنگ نصیرزاده در مصاحبهیی گفته: «این خیلی بد است که بازیکن ها از داورها ماهرتر باشند. در این صورت 22 بازیکن حاضر در زمین می توانند داور را فریب بدهند.» نصیرزاده دست روی نکتهی مهمی گذاشته است. او میگوید که داوران باید اموزش ببینند تا اینقدر راحت فریب بازیکنان را نخورند. اما مسئله فقط «مهارت» نیست. از یک زاویهی دیگر ماجرا را بررسی کنیم؛ چرا مربیان و تماشاگران هیچ واکنشی به این همه فریبکاری بازیکنان نشان نمیدهند؟ برای نمونه چرا مربیان پرسپولیس، هواداران پرسپولیس یا رسانهها هیچ واکنشی به این همه زمین خوردن مهدی طارمی نشان نمیدهند؟ چرا هواداران و مربیان استقلال به این همه زمین خوردن شهباززاده و برهانی واکنش نشان نمیدهند؟ چرا این همه بازیکنی که در لیگ برتر هر هفته توی محوطه جریمه حریف دست به شبیهسازی میزنند، با هیچ واکنش عمومی روبرو نمیشوند؟ اشلی یانگ هافبک منچستریونایتد از آن بازیکنانی است که وقتی با بازیکن حریف برخورد فیزیکی پیدا میکند، میتواند خیلی قشنگ خودش را روی زمین بیاندازد. یانگ در زمان سرمربیگری فرگوسن چند بار با شبیهسازی برای تیماش پنالتی گرفته بود. پس از یکی از همین صحنهها بود که فرگوسن مصاحبه کرد و گفت: «با یانگ خصوصی صحبت کردم و به او گفتم که وقتی پیراهن منچستریونایتد را به تن داری، نباید دست به فریبکاری بزنی. بهش گفتم سعی کن اینقدر نیفتی روی زمین.» در فوتبال انگلیس، وقتی بازیکنی اقدام به فریب داور میکند، رسانهها و تماشاگران تا چند هفته روی آن بازیکن زوم میکنند. در روزنامهها و سایتهای انگلیسی کاریکاتورهایی از بازیکن فریبکار منتشر میشود و بازیکن فریبکار تا چند هفته در هر ورزشگاهی به میدان برود، صدای اعتراض تماشاگران را میشنود. این مکانیسم «یادآوری» است. رسانهها، مربیان و تماشاگران تا چند هفته به بازیکن فریبکار یادآوری میکنند که ما یادمان مانده که تو با فریبکاری برای تیمات امتیاز گرفتی. بازیکنی که با این واکنش عمومی روبرو میشود، سخت میتواند به فریبکاری خود ادامه دهد. اینجور مواقع ذهن معطوف استثناها میشود. شاید شما در این لحظه یادِ دیهگو کاستا بیفتید؛ مهاجم چلسی که همیشه بخشی از انرژی خود را صرف فریب دادن داور و آزار ذهنی بازیکنان حریف میکند. اما استثنا، قاعده را زیر سوال نمیبرد. قاعده این است که وقتی بازیکن فریبکار، تا چند هفته صداها و کلمات یادآوریکننده را میشنود، از تکرار فریبکاری هراس دارد. این کمکی است که رسانهها و مربیان و تماشاگران به داوران میکنند. این اخلاق عرفی پالایش یافته در فوتبال شمال اروپا را نشان میدهد که در آن عوامل تاثیرگذار روی بازی(تماشاگران و رسانهها) به یکی از ارکان بازی(داور) کمک میکنند بازی را به خوبی اداره کند. واکنش عمومی به بازیکن فریبکار، فشار روی داور را کاهش میدهد. داور اگر در صحنهیی با پشتک زیبای اشلی یانگ روبرو شود، میداند که تماشاگران هم میدانند که یانگ یک فریبکارِ حرفهیی است. این «آگاهی عمومی»، فشار روی داور را کاهش و فشار روی بازیکنان فریبکار را افزایش میدهد. نتیجه: کار داور آسانتر میشود.
نادرست، درست است
در فوتبال ایران، از آنجا که در ذهنیت جمعی هواداران هر تیم «هرآنچه برای ما کسب امتیاز کند، مشروع است» و «تازه با این پنالتی هم هنوز حق خورده شدهی ما استیفا نشده» میگذرد، هرگز قرارداد منصفانهیی میان تماشاگر و داور برقرار نمیشود. در اخلاق عرفی فوتبال ایران، هوادار از داور طلب دارد و این طلب را میخواهد بگیرد. هرچه زودتر، بهتر. و چه کسی میتواند این طلب را وصول کند؟ بازیکن تیم خودی. چگونه؟ چگونگیاش مهم نیست. تماشاگر/هوادار توی ذهناش واقعیاتی رسوب شده است. از جمله این واقعیت که فساد یک داور و پول گرفتناش از یکی از طرفین بازی در یک برنامه پرتماشاگر روشن شد اما او به سزای عملاش نرسید. هوادار توی ذهناش این جملات میگذرد که «اگر داور باز هم اگاهانه تصمیم نادرست بگیرد، کسی او را آنطور که شایسته است تنبیه نخواهد کرد.» پس برمیگردیم به همان اندیشهیی که در ذهنیت جمعی هواداران اغلب تیمهای ایرانی برقرار است: «هرآنچه برای ما کسب امتیاز کند، مشروع است.» چرا؟ چون فکر میکنند جایی دیگر یکی از حریفان به شیوهی نامشروع، تیمی که هوادارش هستند را شکست خواهد داد. پس در بلندمدت، در یک لیگ 30 هفتهیی، برای همه نامشروع، مشروع است. بگذارید از کلمات سادهتر استفاده کنیم. در فوتبالی که مکانیسم یادآوری علیه فریبکاران به کار گرفته نمیشود؛ نادرست، درست است.
فریبکاران و موتورسواران
تماشاگر و رسانهها از ارکان بازی فوتبال نیستند. بازی فوتبال، بدون تماشاگر هم انجام شدنی است. تماشاگر و رسانه اما عوامل تاثیرگذار روی ارکان بازی هستند. این دو عامل تاثیرگذار باید به فریبکاری واکنش نشان بدهند. خطای داور-اگر اگاهانه نباشد-یک خطای چشمی است؛ خطا در تصمیمگیری است. اما فریبکاری، یک رفتار اخلاقیِ ناشایست است. جامعهیی که به فریبکاران واکنش نشان نمیدهد، فریبکاران را با انگشت نشان نمیدهد، فریبکاران را هو نمیکند و از تقصیر فریبکار راحتتر میگذرد تا از قصور کسی که خطای ناخواسته مرتکب شده، دچار مشکلات اخلاقی عمیقی است که احتمال پیروز شدناش در بلندمدت را پایین میآورد. البته که تشبیه، استدلال را قویتر نمیکند اما از انجا که چندین جامعهشناس و نویسنده اروپایی، فرهنگ رانندگی و فرهنگ فوتبال در هر کشور را با هم قابل مقایسه میدانند، میتوان این نوشته را با تشبیهی میان این دو پدیده به پایان رساند. در تهران، وقتی ترافیک سنگین میشود، پیادهروها پر میشود از موتورسیکلتها. کسانی هستند که دارند پیاده توی این پیادهروها قدم میزنند و به رانندهی موتورسیکلت که به حریمشان وارد شده بد و بیراه میگویند. در این لحظات، کسی که دارد پیاده میرود، باید به یاد داشته باشد که اگر روزی پشت رانندهی یکی از همین موتورها نشست، به او اجازه ندهد از پیادهرو برای زودتر رسیدن استفاده کند.
فرزاد حبیب اللهی / هفت صبح
12:43 1394/07/07
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش سه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]