واضح آرشیو وب فارسی:ساجد نیوز: امیر قلعه نویی که فصل گذشته نتوانست انتظارات هواداران استقلال را برآورده کند، لیگ پانزدهم را با ملوان شروع کرد اما هیچ قراردادی با این تیم امضا نکرد تا جدایی زودهنگامی از جمع انزلی چی ها داشته باشد. با این حال پس از گذشت هفت هفته از رقابت های لیگ برتر سیاه جامگان مشهد مشتری جدی قلعه نویی شده است اما رقمی که او پیشنهاد داده ممکن است مانع از توافق نهایی طرفین شود. تیم نداشتن امیر قلعه نویی – پرافتخارترین مربی لیگ برتر - در فوتبال ایران ماجرای عمیقی است، پسر ترکه ای سابق فوتبال ایران که بسیار باهوش بود و مدتها در فوتبال ایران جزو برترین ها اما طی دو سال چنان جایگاه خود را از دست داد که حالا باید در خانه بنشیند و هنرنمایی دیگر مربیان را ببیند. اطرافیان امیر قلعه نویی چرایی این اتفاق قطعا بسیار مهم است. شاید او بتواند با درک چرایی این سقوط سریع دوباره به نقطه ای که باید برگردد اما تا روزی که دلیل این اتفاق ها را متوجه نشود هرگز نمی تواند به جایگاهی که در فوتبال ایران داشته دست یازی کند. در میان حرف های نکونام، مجیدی، رحمتی، تیموریان و این آخری بیک زاده همیشه حرف از اطرافیان امیر قلعه نویی به میان می آید اما این اطرافیان چه کسانی هستند و چه کرده اند؟ امیر قلعه نویی جوان درحالی برای اولین بار به عنوان سرمربی پا به استقلال گذاشت که همه توان خود را به کار گرفت، او تمام سلول های بدن خود را برای کارش متمرکز کرد و با بیرون گذاشتن سیزده بازیکن از استقلال و بازی دادن به طالب لو، صادقی، جباری، قربانی، سید عباسی، فراز فاطمی و ... تیم خوبی ساخت. اولین چالش اولین چالش امیر اما پس از کنار گذاشتن سیزده بازیکن در استقلال که در آن مقطع لازم بود، چالش با علی سامره بود. مهاجمی بسیار محبوب که با گل سی ثانیه ای خود به پرسپولیس و گلزنی های متعدد سکوها را با خود داشت اما امیر قلعه نویی او را روی نیمکت پرچ کرده بود و عنایتی را بازی می داد. سامره که کلاس فوتبالش بالاتر از سطح ایران بود و در پروجای ایتالیا و ... بازی می کرد خیلی زود از استقلال به حکم امیر جدا شد و این سر آغازی بود بر اینکه مردم تصور کنند او از محبوب ها خوشش نمی آید، بعدها این ماجرا با فرهاد مجیدی و منصوریان هم تکرار شد. با این وجود چون امیر قلعه نویی نتیجه می گرفت و تیمش هم خوب بازی می کرد این اتفاق به فراموشی سپرده شد اما بعد ها کم کم امیر قلعه نویی اطراف خود را از کسانی پر کرد که یا مورد اتهام برای دلالی بودند و یا از فوتبال سر در نمی آوردند و حرف هایی را به قلعه نویی تحویل می دادند که با واقعیت های میان بازیکنان و حرف های رایج در جامعه تطابق نداشت. دروغ گویی به قلعه نویی اطرافیان برای آنکه کنار امیر قلعه نویی در رختکن و تمرین باشند و در کنار وی در فیلم ها و عکس ها باشند نه واقعیت که دروغ هایی می گفتند که امیر آنها را دوست داشته باشد، در این میان برخی دلالان که پرچم دوستی با امیر قلعه نویی را برای او بالا برده بودند و در میان گرفتاری های فراوان این مربی برخی کارها را برای او انجام می دادند شروع کردند به تخریب ذهن این مربی و جا انداختن بازیکنان خودشان. فلان بازیکن دیشب در فلان مهمانی بوده، بهمان بازیکن پشت سر شما حرف می زند، آن بازیکن از دشمن شما خط می گیرد، این بازیکنان برای کی روش بازی می کنند و برای شما بازی نمی کنند، خودم شنیدم که فلان بازیکن داشت به شما دشنام می داد و ... دلالانی در پوستین دوست این حرف ها تنها یک هدف برای آن دلالان داشت و آن این بود که امیر قلعه نویی مدام بازیکن عوض کند و این ها بتوانند بازیکن برای وی در تبریز و تهران و اصفهان بیاورند. تنها در یک قلم و در استقلال طی سه سال امیر قلعه نویی بیش از پنجاه بازیکن طبق آمار وارد و البته از این تیم خارج کرد که در نوع خود در دنیا یک رکورد محسوب می شود. به این اسامی نگاه کنید: «مهدی رحمتی، جواد نکونام، جی لوید ساموئل، میثم بائو، رودریگو توزی، سیاوش اکبرپور، میلاد میداودی، امین منوچهری، فریدون زندی، علی حمودی، میثم حسینی، ایمان موسوی، فرزاد حاتمی، حسن اشجاری، عباس محمدرضایی، آرزه کاماچو، کیانوش رحمتی، جواد شیرزاد، حمید عزیززاده، محسن یوسفی، گوران جرکوویچ، هادی زرین ساعد، پژمان نوری، احمد جمشیدیان، علیرضا نیکبخت، مهدی نظری، گوران لاوره، فردین عابدینی، مهرداد اولادی، ایمان باصفا، مجید غلام نژاد، ریکاردو کاروالیو و لیام ردی، ایمان مبعلی و البته خیلی های دیگر که یا بی دلیل از استقلال کنار گذاشته شدند و در نهایت بازیکن جانشین آنها هم کنار رفت و یا اینکه آمدند و رفتند و البته این نفرات همه رفت و آمد کنندگان به تیم های امیر قلعه نویی نبوده و نیستند.» تغییرات فراوان تیم برای امیر قلعه نویی که در ابتدا شاکله تیمش را حفظ می کرد و به راحتی نظرش را عوض نمی کرد کار را به آنجا رساند که استقلال امیر از هم پاشید و بعضا برخی از آن دوستان بازیکنانی به تیم امیر دادند که منفور هواداران بودند و یا پیرمرد و در آستانه خداحافظی. درگیری با بازیکنان مجموعه بدگویی های اطرافیان در مورد بازیکنان در برخی مواقع هم کار را به دعوا و قهر کشاند و اختلاف ها را به شدت زیاد کرد، نمونه این بازیکنان در همین سال های اخیر نکونام و آندو و رحمتی و مجیدی و بیک زاده و صادقی و ... بودند که خودشان یک تیم هستند. برخی از اطرافیان امیر قلعه نویی هم از جایگاه اجتماعی درستی برخوردار نبودند، آنها به حمایت از امیر قلعه نویی برخی مواقع رفتاری را نشان می دادند که پنجاه سال از عمر آن رفتار گذشته است، از بعضی از آنها که خود را به امیر می چسباندند حتی عکس با چاقو و قداره در تمرین استقلال از آنها دیده شد و برخی هم هواداران را به باد کتک گرفتند. در واقع تصور می کنیم اگر امیر قلعه نویی همان بود که در ابتدا شروع کرد و پیرامونش را از آدم های غیر متخصص و مدح گو پر نمی کرد تا سالهای سال بعد هم می توانست نفر اول فوتبال ایران باشد اما او دایره اطرافیانش را نه از کسانی در حد و حتی بالاتر از خود که از آدم هایی کوچکتر از خودش در فوتبال پر کرد تا واقعیت هرگز به گوشش نرسد. درگیری با هواداران شاید مورد دوم برای امیر قلعه نویی گویش های وی بود، گاهی با اهالی کوفه خواندن هواداران، گاهی با درگیری با باشگاه، همیشه با انداختن تقصیرات برای جدایی یا شکست به گردن دیگران هواداران را دلخور کرد تا جاییکه این اواخر برای او چند صد نفر بیشتر به ورزشگاه نمی آمدند و همان اطرافیان این مورد را به سرما، قیمت بلیط و برنامه ریزی سازمان لیگ و ... نسبت می دادند اما اگر چه این موارد بی تاثیر نبودند ولی اصل ماجرا چیز دیگری بود. درگیری با رسانه ها همان اطرافیان امیر قلعه نویی را با رسانه ها هم بد کردند، بدگویی و ارائه اطلاعات غلط به امیر در مورد برخی خبرنگارها و گزارشگران امیر را مبدل کرد به دشمن شماره یک رسانه ها و این کار را بسیار سخت کرد چون آنها دیگر از چیزی چشم پوشی نمی کردند و هر چه می دیدند را گزارش می کردند، چه در کلام امیر و چه در رفتاراطرافیانش. قلعه نویی بارها با کنایه های نیش دارش باعث رنجش خبرنگاران و اهالی رسانه شد. مجموعه همه این عوامل امیر قلعه نویی را منزوی و غیر محبوب کرد و نهایتا وقتی کسی از او پشتیبانی نکرد کار سخت و سخت تر شد و به اینجا رسید که امروز رسیده است. امیر قلعه نویی با تغییر نگرش و افراد پیرامون خود آنقدر باهوش هست که دوباره به اوج برگردد و در اوج هم بماند اما با آن مسیر هرگز.
دوشنبه ، ۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ساجد نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]