واضح آرشیو وب فارسی:دانا: علیرغم اینکه احمد به پلیس می گوید که وسیله او تنها یک ساعت است، اما بعد چند دقیقه با دستنبد از مدرسه خارج می شود و ۳ روز بازداشت می ماند. اتهام او ساخت بمب ظاهری بوده است. به گفته رئیس پلیس دالاس، او نتوانسته توضیحات بیشتری برای اثبات اینکه وسیله همراه او یک ساعت است ارایه کند…به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ، به نقل از ندای اصفهان ، پایگاه خبری آلترنت به سردبیری «دان هیزن» برنامه ای از زیرمجموعه های سازمان مردم نهاد رسانه مستقل است که خبرنگاران و روزنامه نگاران مستقل را حمایت می کند. این سایت انتقادی در کشور آمریکا درصدد است دسترسی مردم به منابع مستقل را افزایش دهد. متن زیر خبری جالب توجه از دستگیری یک نوجوان مسلمان آمریکایی است که به خاطر ساخت یک ساعت ۳ روز در بازداشت به سر برده است. دریافت متن اصلی مقاله به زبان انگلیسی: اینجا نویسنده: Paula Yang Lee مترجم: وحید نصر اصفهانی اخیرا، فیلم سینمایی ساخت سال ۲۰۱۵ با نام Spare parts را تماشا کردم که موضوع اصلی آن پیرامون گروهی از نوجوانان بود که در مسابقات روباتیک، تیم MIT را شکست داده بودند. این تیم از نوجوانان مکزیکی تشکیل شده بود که در زندگی عادی خودشان درگیر مشکلات فقر و نژادپرستی بودند. پیام اصلی فیلم این بود که: هر چیزی با داشتن نبوغ، تلاش و پشت کار قابل دستیابی است. هر چند این فیلم دارای پایان خوشایندی بود (چراکه این نوجوانان توانستند در مسابقات پیروز شوند)، اما آنچه برای من غم انگیز بود، زندگی این افراد بعد از این مسابقات بود، موانع بزرگ اجتماعی زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده بود. ایده های خلاقانه و مکانیکی ذهن دانش آموزان رنگین پوست مورد توجه قرار نمی گیرد، نمونه آن اتفاقی بود که دیروز در تگزاس رخ داد. پلیس یک دانش آموز کلاس ۹ ام را به دلیل همراه داشتن یک ساعت در مدرسه دستگیر کرد. این دانش آموز خلاق که علاقه زیادی به شرکت در تیم روباتیک مدرسه داشت، ساعت مکانیکی که خود ساخته بود را برای نشان دادن میزان توانایی اش به مدرسه آورده بود تا معلم درباره آن نظر دهد. زمانی که در کلاس زبان انگلیسی این ساعت به صدا درآمد، معلم این ساعت را ضبط کرد و با پلیس تماس گرفت. این اتفاق درست مانند این موضوع است که پلیس یک دانش آموز پنج ساله را به دلیل پرتاب کردن برگه های کاغذ در کلاس یا انجام ندادن تکالیفش دستگیر کند! در نگاه وسیع تر آمارها نشان می دهد که دستگیری دانش آموزان تنها افراد رنگین پوست را هدف قرار می دهد. داستان نوجوان سازنده ساعت زمانی بدتر شد که مشخص شد نام او «جانی اسمیت» نیست و نام اصلی او احمد محمد و او مسلمان است. مسئولان مدرسه گمان می کردند که او بمب با خود به همراه آورده است. البته این ایده کاملا در ذهن مسئولان مدرسه استوار بوده است که: او مسلمان است، پس یک تروریست است. علی رغم اینکه احمد محمد به پلیس می گوید که وسیله او تنها یک ساعت است، اما بعد از چند دقیقه با دستنبد از مدرسه خارج می شود و ۳ روز بازداشت می ماند. اتهام او ساخت بمب ظاهری بوده است. به گفته رئیس پلیس دالاس، احمد محمد نتوانسته توضیحات بیشتری را برای اثبات اینکه وسیله همراه او یک ساعت بوده است ارایه کند!!! از میزان حماقت که بگذریم، واکنش به ساعت دستساز محمد، نسخه دبیرستانی اتفاقی است که بهار گذشته برای رئیس دانشکده فیزیک دانشگاه تمپل رخ داد. دکتر ژی یک شهروند امریکایی به جرم انتقال اطلاعات تکنولوژیکی به چین دستگیر شد. جمعه گذشته، دادگاه وی را از تمام اتهام ها تبرئه کرد، چراکه مشخص شد اطلاعاتی که وی در اختیار چین قرار داده بود اطلاعات کلی ساخت وسایل مکانیکی برای آموزش به کودکان بوده است. روزنامه نیویرک تایمز با خجالت آور خواندن این اتفاق در امریکا عنوان کرد: مأموران FBI هیچ اطلاعی از دانش و اطلاعات محرمانه نداشته و به همین سادگی به اشتباه مرگ بار خودشان، رییس یک دانشکده را به اتهام جاسوسی برای چین بازداشت می کنند، این خجالت آور است. برای کسانی که شاید شک دارند که در امریکا افراد خلاقی که پوست رنگی داشته باشند می توانند براحتی یک تروریست اعلام شوند داستان حسن الهی هنرمند رسانه ای بنگلادشی، شهروند امریکا جالب است. او که پس از قرار دادن چندین دستگاه تلویزیون شکسته شده در انبارش از سوی پلیس FBI مورد تعقیب قرار گرفت، با فهمیدن موضوع یک سایت اینترنتی برای خود راه اندازی کرد و با نصب یک دستگاه GPS به خود، اطلاعات خود در هر لحظه و مکان را بصورت آنلاین گزارش می کند تا پلیس FBI زحمت دنبال کردن او را نکشد. الهی یک هنرمند خلاق بود نه یک تروریست. محمد احمد هم یک نوجوان خلاق بود که به دلیل ساخت یک ساعت خلاقانه با دستبند از مدرسه خارج شد و سه روز بازداشت ماند. این خلاقیت ها باید به هر صورت حمایت شده و پرورش یابد، نه اینکه تحویل پلیس داده شود. دوسال پیش، کیرا ویلموت ۱۶ ساله به همراه دو تن از دوستانش از مدرسه اخراج شدند. خطای آنها استفاده از چند ماده شیمیایی با یکدیگر بود که توانسته بود دود بسیار زیادی در فضای مدرسه تولید کند. امروز این دختر نوجوان به کمپ ناسا برده شده تا این خلاقیت و کنجکاوی او ارتقا پیدا کرده و روزی در امور مهندسی و دانش خلاقیت خود را نمایش دهد. آیا ناسا یا MIT روزی از محمد احمد می خواهند که برای آموزش و ارتقا به کمپ آنها وارد شود؟
دوشنبه ، ۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]