واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چوب غفلت بر تن كودكان بيگناه
پرونده را ورق ميزنم. از آنچه در اين پرونده ميبينم دلم حسابي ميسوزد. پرونده مربوط به كودكآزاري است و اين بار كودكي بيگناه توسط پدري سنگدل به بدترين وضعيت تنبيه شده است.
نویسنده : مهدي ارجمند
اينجا يكي از مراكز مددكاري اجتماعي است و امروز براي تهيه گزارشي با موضوع كودكآزاري به پيشنهاد يكي از دوستانم كه مددكار اجتماعي همين مركز است پا به اين مركز گذاشتهام. او پروندهاي را به من نشان ميدهد كه مطالعه اين پرونده دلم را آتش ميزند. حسابي دلم براي كودكي كه در اين پرونده نامش آمده ميسوزد. آخر مگر يك پدر ميتواند تا اين حد سنگدل باشد كه فرزند خردسالش را با اين وضع تنبيه كند كه كار كودك به بيمارستان بكشد. پدر سنگدل از هر وسيلهاي براي تنبيه كودكش استفاده كرده است. از كمربند و سيم شارژر گرفته تا چوب و اتو و قاشق داغ، از مشت و لگدهاي بيرحمانه گرفته تا سيليهاي دردناك، پدر سنگدل انگار با يك مرد تنومند و قوي هيكل در مشاجره با كودكش طرف بوده كه اينگونه به جان كودك بيگناهش افتاده است. تنبيههاي نامتعارف در اين مركز پروندههاي مختلفي با موضوع كودكآزاري وجود دارد كه مطالعه هر كدام از اينها حسابي آزاردهنده و دردناك است. پروندهاي را ورق ميزنم و به يك صفحه دردناك ميرسم. تنبيه پسربچه پنج ساله بيگناهي كه با آبجوش در حمام توسط مادري سنگدل انجام شده است. اين ديگر خيلي دردناك به نظر ميرسد مخصوصاً اينكه اين كار توسط يك مادر صورت گرفته است و چند روز بعد از اين تنبيه پدر هم بيكار ننشسته وبه خاطر يك مسئله بسيار كوچك طوري بچهاش را تنبيه كرده كه مرتضي كوچولو راهي بيمارستان شده است. خوشبختانه با گزارش بسياري از اين موضوعات به اورژانس اجتماعي، بهزيستي خيلي زود وارد عمل ميشود و پدر و مادرهاي كودك آزار كه برخي از آنان اعتياد نيز دارند تحويل نيروهاي انتظامي ميشوند. آنطور كه دوستم در اين مركز مددكاري اجتماعي ميگويد: در اينگونه پروندهها به احتمال زياد دادگاه سرپرستي فرزند را از پدر خواهد گرفت و اگر مادر صلاحيتش را داشته باشد كودك را به مادر ميدهند و سرپرستي كودك يا به پدربزرگ و مادربزرگ يا يكي از بستگان درجه يك كه صلاحيتش را داشته باشند واگذار ميشود و در غير اين صورت بهزيستي سرپرستي كودك را قبول ميكند. از ديدن اين پرونده و شنيدن اتفاقي كه براي بچههاي كوچولو و كودكان خردسال افتاده است حسابي دلم ميسوزد. به مرتضي فكر ميكنم كه الان روي تخت بيمارستان است و به جاي بازي كردن با همسن و سالهاي خودش حالا بايد اين روزها را روي تخت بيمارستان به شب برساند. به راستي چنين پدر و مادرهايي معنا و مفهوم تنبيه و آگاه كردن كودك را نميفهمند كه چنين رفتارهاي خشن و نامتعارفي از خود بروز ميدهند. كودك بايد كودكياش را بكند در بسياري از پروندههاي كودكآزاري، كودك بيچاره هيچ نقشي در اتفاقاتي كه براي او رخ داده نداشته است. پدر يا مادرسنگدل يا گاهي اوقات ناپدري يا نامادري به بدترين وضع ممكن او را تنبيه كرده است و حالا مرتضي و دهها مرتضاي ديگر در اين شهر شرايطي را تجربه ميكنند كه شايد هيچ گاه مستحق آن نبودهاند، فقط به اين علت كه پدر و مادر كمتحمل و كمطاقتند و با هر شيطنت كودك از كوره در ميروند، در حالي كه كودك بايد كودكي كند. در پروندههاي كودكآزاري به مواردي برخورد ميكنيم كه شنيدن و خواندن آن آدم را حسابي آزار ميدهد. گاه كودكاني بيگناه و مظلوم قرباني رفتارهاي ناشايست والدين خود ميشوند؛ والديني كه كمتحمل و كمطاقتند و توانايي رفع و حل مشكلات خود را ندارند و فشارهاي مختلف در زندگي باعث ميشود تا اين رفتارهاي نامناسب را از خود نشان دهند و گاه به تنبيه فرزند دست بزنند. اين همه درحالي است كه كودك بايد كودكي كند و دوران كودكي خود را با بازي كردن با همسن و سالهايش، با شادي كردن، با شلوغ كاري و حتي گاه با عصباني كردن والدين خود بگذراند. شايد براي همين است كه وقتي با يكي از كارشناسان بهزيستي در اين خصوص صحبت ميكنم حرفهاي مرا تأييد ميكند و ميگويد: يك كودك بايد كودكي كند و اگر كودكي نكند بيمار است. براي همين والدين بيشتر از آنكه نگران شيطنت و كودكي كردن فرزندان خود باشند بايد نگران ساكت بودن و كمتحركي آنها باشند. احمد رضواني ميگويد: گاهي اوقات ممكن است بازيگوشي كودك بيش از حد باشد و والدين حوصله اين بازيگوشي و شيطنت را نداشته باشند و در اين خصوص توصيه ما به والدين اين است كه آستانه تحمل خود را بالا ببرند. اين كارشناس بهزيستي ميگويد: گاهي اوقات ممكن است شيطنت و بازيگوشي كودك از حد تصور بيشتر باشد كه دراين حالت اين امكان وجود دارد كه كودك بيشفعال باشد كه اين مسئله نيز راهحل دارد و ميتوان با مراجعه به روانپزشك كودك مشكل را حل كرد. وي به نكته بسيار بااهميتي اشاره ميكند و ميگويد: كودكان بيشتر از آنكه به تنبيه يا نق زدن و سركوفت زدن نياز داشته باشند نيازمند يك الگوي مناسب هستند بنابر اين رفتار شايسته والدين با يكديگر و با كودك ميتواند به تبيين يك الگوي مناسب نقش مهمي داشته باشد. اين كارشناس بهزيستي در ادامه صحبتهاي خود و با توجه به تجربهاي كه در مدت كاركردنش در اين سازمان دارد، ميگويد: والدين بايد دقت داشته باشند كه با كتك زدن فرزند و تنبيه او هيچ وقت نميتوان انتظار داشت كه شرايط تربيتي فرزندشان تغيير كند بلكه اينگونه رفتارها باعث خواهد شد تا تربيت فرزند دچار مشكل شده و در آينده شخصيتي كه شكل ميگيرد شخصيت مناسبي نباشد و داراي نقاط ضعف بسيار زيادي باشد. او ميگويد: نبايد توقع داشت فرزندي كه مدام توسط والدين خود يا يكي از آنها تنبيه ميشود در آينده يك شخصيت كامل اجتماعي باشد كه بتواند در جامعه حضوري فعال داشته باشد. رضواني اضافه ميكند: بررسيهاي ما در سازمان بهزيستي نشان ميدهد والديني كه فرزندان خود را به شكل بسيار وحشتناك تنبيه ميكنند افرادي هستند كه دچار مشكلات و ناهنجاريهاي رفتارياند و از مشكلاتي مانند اعتياد، عدم تعادل سلامت، برخي از ناهنجاريهاي اخلاقي و. . . رنج ميبرند و برخي از آنان نيز در دوران كودكي خود توسط والدين يا بزرگترها تنبيه شدهاند. اين كارشناس خاطرنشان ميكند: اگر آينده كودك براي ما مهم است و اگر دوست داريم فرزنداني داشته باشيم كه در آينده مايه افتخار و سربلندي خانواده باشند و افراد مفيدي در جامعه به حساب بيايند بايد با روشهاي تربيتي مناسب با آنان برخورد كرد و از تنبيه و كتك زدن كودك تا جايي كه ميتوان اجتناب كرد. حمايت از كودكان اين همه درحالي است كه مجلس شوراي اسلامي در سال 1381 قانون حمايت از كودكان و نوجوانان را به تصويب رساند اما وقوع حوادث تلخ كودكآزاري به خوبي بيانگر اين مسئله است كه اينگونه قوانين به تنهايي نميتواند مانع وقوع كودكآزاري شود. در كنار اين قانون، قوانين ديگري نيز در سازمان بهزيستي وجود دارد كه با استفاده از همين قوانين با والديني كه با فرزندان خود رفتار مناسبي نداشته و مرتكب كودكآزاري ميشوند برخورد ميكنند، اما واقعيت اين است كه قانون به تنهايي بازدارنده نيست و به صرف تصويب يك قانون نميتوان به پايان كودكآزاري خوشبين بود چراكه كودكآزاري لايههاي مختلفي دارد و آنچه امروز در جامعه شاهد هستيم به خوبي بيانگر اين موضوع است كه تصويب لوايح و قوانين مختلف در مجلس و دولت نتوانسته به خوبي نقش بازدارندهاي ايفا كند. در اين ميان برخي از كارشناسان و صاحبنظران معتقد هستند كه فرهنگسازي و استفاده از ظرفيتهاي مردمي مانند ايجاد تشكلهاي اجتماعي و نيز كمپينهاي حمايت از كودكان ميتواند در كنار لوايح و قوانين مختلف به جلوگيري از اين پديده آزاردهنده كمك كند تا شايد ديگر جاي كمربند هيچ پدري روي بدن كودك نقش نبندد. . .
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]