واضح آرشیو وب فارسی:آریا نیوز: خبرگزاری آریا-برنامه اطعام کارتون خواب های شهر تهران به دست فرزندان شهیدان باکری، نامجو، اندرزگو، دستواره و عاصمی با مشارکت موسسه طلوع بی نشان ها، در پارک های شوش، انبارگندم، آزادگان و حقانی انجام شد. به گزارش خبرگزاری آریا،سرمای اولین شب پاییز امسال مهربان است. هنوز خبری از تازیانه های کشنده زمستان سرسخت نیست. در پارک شوش ساعت از نیمه شب گذشته است. کارتون خواب ها در فاصله چند قدمی همدیگر پتوهایشان را پهن کرده اند و دور هم نشسته اند. میان مردها یکی درمیان زنی نشسته و مشغول مصرف شیشه است. ماشین غذا می ایستد و اولین کاسه های عدسی میان کارتون خواب ها دست به دست می شود. مرضیه حواسش به غذا نیست. تند تند با دودهای میان پایپش ابر درست می کند و به هوا می فرستد. چشم هایش بسته است. پشت پلک هایش دختری 4 ساله را می بیند که با بلوز و دامن بنفش کنار دست مادرش نشسته و حجم دودهای روی اجاق گاز را به بازی گرفته است. ذهن پریشانش را به هم می ریزد:« ما بچه بودیم نمی دونستیم این دودا چیه؟ خیال می کردیم همه می زنن، نگو این مال مابدبخت بیچاره هاست...» بچه ها کاسه عدسی را جلویش می گذارند. پشتش را می کند. دو تا مرد میانسال کنارش نشسته اند و نمی گذارند حرف بزند. سیاهی ابروهای مرضیه به چشم هایش ریخته. سربند کاموایی را محکم دور سرش می پیچد:« دم صب هوا سرد می شه. این لعنتی توفیر نمی کنه... چرک می ریزه به پیشونیم سرم تا عصری از درد می ترکه...» مرضیه هشت سال کارتون خواب است. 23 سالش است و صورتش اندازه زن های 40 ساله شکسته شده. کنارش، روی نیمکت سیمانی می نشینم و او از پدری می گوید که سال ها بار قاچاق جا به جا می کرد:« یه روز نشئه بود زد یکی و کشت. رفت زندان. دیگه ندیدیمش. مادرم عملش رفت بالا صابخونه جوابمون کرد. اومدیم تو پارک!» مرد میانسال روبه رویش را مید صدا می زند. مجید چمباتمه زده. صورتش سیاه و چروک است و دندان ندارد. اینجا تقریبا همه همین شکلی هستند. چشم های مجید از ون های سفید خبرنگارها ترسیده و نایلون های کوچک شیشه را جمع می کند. در پارک ولوله ای برپاست. اکبر رجبی مسئول موسسه طلوع بی نشان ها در پارک می چرخد تا آنها که تمایل به ترک دارند را راهنمایی کند. یکی از کارتون خواب های مرد، اکبر رجبی را می بیند و خودش را در آغوش او می اندازد. می خواهد که ترک کند و به زندگی سالم برگردد. مهدی دستوراه فرزند شهید رضادستواره درباره نتایج چنین حرکت هایی در جامعه می گوید: «من هیچ وقت این کارتون خواب ها را مجرم نمی دیدم. به نظرم آنها بیشتر بیمار هستند. همه آدم ها کاری که از دستشان برمی آید را باید انجام دهد. اینکه هر چندوقت یکبار بیاییم دست نوازشی بر سرشان بکشیم نوعی دلگرمی برای آنها و خودمان است. امیدواریم بیشتر از این بتوانیم این کار را انجام دهیم. جا دارد آدم دق کند وقتی یک سری از این اتفاقات را می بیند. او با اشاره به اینکه ارگان های دولتی به تنهایی نمی توانند کارتون خوابی و مسئله اعتیاد را از بین ببرند گفت: تنها مردم می توانند این مسئوولیت را انجام دهند.» او افزود: «مدیریت این قشر باید به دست خودشان انجام شود اگر مجموعه ای دولتی متولی رسیدگی به این بخش شود بعد از مدتی دیگر توانایی روز اول را نخواهد داشت. با توجه به اینکه دروازه های ورودی کشورمان در شاهرگ های انتقال این مواد قرار دارد مدیریت این وضعیت سخت و نیازمند توجه بیشتری است.» او درباره تلاش ارگان های دولتی در این زمینه تصریح می کند: «کار اگر به دست ارگان ها باشد، این کمک رسانی در حد نمایش باقی می ماند. ارگان های دولتی ما تنها کاری که می توانند کنند خدمت رسانی است اما حمایت واقعی به دست مردم صورت می گیرد. خدمت همیشه همراه با منت است که این قشر از جامعه کمتر زیر باز منت می روند. متولی این امور خودشان باشند. به هر حال عده ای از این قشر سرپا هستند و می توانند کار اطعام را انجام دهند. کم کم تغییر الگوی مصرف بدهند و ترک کنند.» همچنین باقری، مدیرکل امور ایثارگران شهرداری تهران می گوید: «آنچه که امشب فرزندان شهدا را به اینجا کشاند و احساس تکلیف را در آنها ایجاد کرد ارتباط آن با رشادت هایی است که درهفته دفاع مقدس گرامی داشته می شود. چون اگر به دفاع مقدس و اتفاقی که در آن برهه افتاد توجه کنیم، می بینیم که روندی که پدران این بچه ها در پیش گرفتند و انجام دادند همان کاری بود که در ابتدا باورش برای خیلی ها ممکن نبود. معادلات دودوتا چهارتایی دنیایی نمی تواند جواب مناسبی به این از خودگذشتگی ها بدهد. به دنبال بازیابی این باور هستیم که اگر با اعتقادی هم پایه پدرانمان در میدان های این چنین قدم بگذاریم به طور قطع پیروز خواهیم شد. او با بیان اینکه مسوولان جامعه باید نسبت به چنین موضوع مهمی بیشتر توجه نشان دهند، افزود: «متاسفانه بعضی از مسوولان ما از کنار چنین مسئله مهمی به سادگی عبور می کنند. امروز شهرداری در مبارزه با آسیب های اجتماعی تنهاست و متاسفانه ارگان های ذیربط آنطور که باید و شاید در بطن کار حاضر نیستند. این برنامه ها شاید تلنگری باشد که افرادی که در این زمینه فعال هستند تامل کنند به گفته وی، وقتی این بچه ها در نیمه های شب برای از بین بردن معضل کارتون خوابی و اعتیاد چنین حرکتی را انجام می دهند، به نوعی نشان می دهند که برطرف کردن این مشکل در دسترس است. کافی است اعتقاداتی که در دوران دفاع مقدس در خودمان داشتیم را تکرار کنیم. باقری درباره از بین رفتن روحیه ایثار و فداکاری در میان مردم یادآوری می کند: «این کاری که شب ها به این صورت به دست گروهای مردمی انجام می شود، نوعی از ایثار است. اینکه آدم ها به اتفاقاتی که در شهرشان می افتد بی تفاوت نیستند و به این فکر می کنند که مشکلات شهرشان را خودشان حل کنند. از وقت استراحت و خواب می گذرند تا چنین کاری را انجام دهند. به نظرم این خودش نوعی ایثار است که در جامعه ما فراموش شده است. راه حل این معضل اجتماعی این است که مردم و مسوولین با ایثار وارد چنین میدان هایی شوند.»
شنبه ، ۴مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آریا نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]