واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: مهدی نصیری - در بسیاری از تئاترهای امروز ما رابطه میان شخصیتها حذف شده و شخصیتها در مقام راوی اول شخص یا دانای کل و به عنوان مؤلفه ای وصله شده به متن رو به تماشاگر، ...دنیایشان را تعریف و توصیف می کنند و ضمن کاستن از کیفیت دراماتیک، بیشتر به سمت ادبیات داستانی گرایش دارند. در اجرای نمایش «دریازدگی» زمان زیادی از اجرای این تئاتر به توصیف و تعریف شخصیتها درباره خودشان، گذشته شان و برخی اتفاقات مشترک به عنوان نقطه اتصال حضور آنها در بستر داستان، اختصاص داده شده است. در این محدوده زمانی شخصیتها بیشتر گذشته شان را روایت می کنند و در مورد هر یک از آنها چیزی (شیئ یا خاطره و... ) هم وجود دارد که آنها و زندگی شان را (پیش از آنکه رابطه میان آنها را بشناسیم) به هم وصل می کند. این نوع پرداخت روایت ادبی، بخشی از آسان انگاری در پیشبرد داستان است که «دریازدگی» بدان مبتلاست؛ شاید به این دلیل که داستان به اندازه کافی جوهر و مایه تبدیل شدن به یک شکل دراماتیک را ندارد و شاید هم به دلیل آسان انگاری است که نمایشنامه نویس زحمت ایجاد ارتباط میان شخصیتها را به خود نداده و آنها را به حال خود گذاشته تا به آسانترین شکل ممکن خودشان را همراه با قصه تعریف کنند. به هر حال این شیوه مرسوم در بخشی از تئاترهای امروز است؛ شیوه ای که در آن روایت از توصیف و تفسیر شخصیتها به داستان منتهی می شود! شیوه ای که با بی اعتنایی نسبت به الگوی داستانی با کیفیت دراماتیک، تنها به سمت نقل روایی و آن هم از جنس روایت در ادبیات داستانی گرایش دارد. « دریازدگی» قصه ناقص و کم مایه ای دارد. آدمهای داستان انگار بی هدف و اتفاقی از هر جای جامعه شان به گوشه ای پرتاب شده اند. بدون کمترین وابستگی به دنیای واقعی پیرامونشان بیمار و پریشان به جان هم افتاده اند. «مهدخت» بعد از تصادف فلج شده و حالا کم توجهی همسرش(اکبر) بیش از هر چیز آزارش می دهد.«جهان» از گوشه دیگر دنیا به خانه ساحلی آنها آمده و در حالی که در زندگی زناشویی خودش شکست خورده، ضمن نزدیک شدن به «مهدخت» زندگی او را داوری می کند. در این میان «مهسا» از در و دیوار این روابط اتفاقی آویزان است. نه جایگاهی در حقیقت روابط دارد و نه گذشته و آینده اش به این روابط متصل می شود. چهار بازیگر، هر یک در نقش یکی از شخصیتها در جایی از صحنه ایستاده، نسشته و یا خوابیده اند. صدای امواج ویلایی ساحلی و مشرف به دریا را تداعی می کند. این شخصیتها از آغاز نمایش تا مدت زمان نسبتاً طولانی پس از آن فقط احساسات، گذشته، عادتها، ترسها و رفتارهایشان را بازگو می کنند. نیمی از زمان اجرا سپری شده است، اما با وجود آنکه آدمها در مقاطعی تغییر جایگاه می دهند و از راوی اول شخص به شخصیتهای نمایش تبدیل می شوند و در مقابل هم قرار می گیرند، باز هم به تعریف خودشان و خاطره هایشان ادامه می دهند. نمایش به جای داستان متکی به موضوع است، به همین دلیل هم هست که به جای روایت کنش مند از خلال روابط میان شخصیتها، بر توصیف و گزارشهای روایت ادبی تکیه دارد، اما ادبیات داستانی برای به اجرا درآمدن روی صحنه نیازمند تغییراتی بنیادی است. تغییری که اتفاقاً بشدت به نوع روایت، و نیز عملکردهای روایی بستگی دارد. منظورم تبدیل روایت مستقیم داستان به ارتباط و دیالوگ در درام است. پانته آ بهرام، ستاره پسیانی، رضا بهبودی و بهرنگ علوی بازیگران مورد علاقه بسیاری از تماشاگران جوان تئاتر این روزها هستند؛ بازیگرانی که در مجموع از بازیگران خوب تئاتر ما به شمار می آیند، البته این چهار بازیگر در «دریازدگی» یکی از کارهای متوسط شان را ارایه می دهند. آنها هذیانهای یک ذهن پرحرف را به زبان می آورند.
جمعه ، ۳مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]