تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837892931




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محمدرضا شجریان چگونه خواننده شد؟


واضح آرشیو وب فارسی:9 صبح: فرهنگ و هنر > موسیقی و تجسمی - پیرنیا سرش را از روی کاغذها بلند کرد و گفت: این را چه کسی خوانده بود؟ گفتند: از شهرستان آمده . از مشهد.به گزارش سایت خبری تحلیلی 9 صبح به نقل از ایسکا، پیرنیا گفت : برگ سبز 216 باشد . من همین را پخش می کنم. اسمت چیست جوان ؟ - محمدرضا. - اهل مشهدی ؟ - آری . - باید منتقلت کنم تهران. باید تهران باشی . حیف است . جوان گفت : استاد اگر خواستید صدای من را پخش کنید ، بگویید سیاوش است . سیاوش بیدکانی . پیرنیا گفت : میدانی بیدکانی یعنی چه ؟ جوان گفت گوشه ای در دشتی است . پیرنیا گفت آفرین . پس بلدی . حالا بگو چرا بگویم سیاوش بیدکانی ؟ جوان گفت : پدر حساس هستند . مذهبی هستند . شدیدا تعصب دارند . اصلا در خانه نه رادیو داریم نه تلویزیون . ایشان حتی نمی داند که من بلدم آواز بخوانم . بفهمند بد می شود . پیرنیا گفت : خیالت راحت . نوشت : برگ سبز 216 . سیاوش بیدکانی . زندگی شجریان در یک نگاه امروز اول مهر زادروز استاد محمدرضا شجریان است.همه می دانیم محمدرضا شجریان تا سال ۱۳۵۰ به خاطر این که پدرش می خواست خانوادهٔ آن ها (شجریان) بیش تر با قرائت قرآن و چهرهٔ مذهبی شناخته شود، با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری می کرد، ولی بعد از آن پدرش به او اجازهٔ استفاده از نام اصلی اش را داد. وی تا سال ۱۳۴۷ در استخدام آموزش و پرورش بود و پس مدت زمانی تدریس و مدیریت مدارس، به وزارت منابع طبیعی انتقال یافت. در ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف های آوازی را نزد وی دنبال کرد. در سال ۱۳۵۱ در برنامه گل ها با نورعلی خان برومند آشنا شد و شیوهٔ آوازی سید حسین طاهرزاده را نزد او آموخت. از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیهٔ ردیف های موسیقی و شیوه های تصنیف خوانی را فرا گرفت. در همین سال، به همراه گروهی از هنرمندان همچون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگ فر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجه ای، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی داریوش صفوت بنیان نهاد. در آن زمان شجریان تصنیف داروگ که مربوط به آهنگی از محمدرضا لطفی بر روی شعری از نیمایوشیج بود را اجرا کرد. تصنیف داروک از اولین تصنیف هایی است که در آن شعر نو به کار گیری شده است. از جمله تصنیف های شجریان که به زبان محاوره ای می باشند، می توان به تصنیف مگه نه (شعر بیژن سمندر، آهنگ از عطاالله خرم) اشاره کرد که در همان دوران اجرا شده است. محمدرضا شجریان شیوه های آوازی قمرالملوک وزیری، اقبال السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، حسین قوامی و غلامحسین بنان را روی صفحات و نوارها به دقت دنبال کرد. از سال ۱۳۵۴، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ با تعطیلی این رشته کار تدریس خود را پایان داد. اجرای زندهٔ راست پنجگاه در سال ۱۳۵۴ در جشن هنر شیراز به همراه محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ فر، که بعدها در یک آلبوم موسیقی با همین نام منتشر شد، بسیار مورد استقبال واقع شد. در آن زمان راست پنجگاه به ندرت اجرا می شد و این دستگاه درحال فراموش شدن بود. محمدرضا شجریان در سال ۱۳۵۶ در مسابقهٔ تلاوت قرآن کشوری، رتبهٔ نخست را به دست آورد. شجریان در اسفندماه سال ۱۳۵۷ شرکت دل آواز را بنیان گذاری کرد. محمدرضا شجریان در ۱۳۵۷ همانند بسیاری از هنرمندان آن زمان همکاری خود را با سازمان های دولتی (مثل رادیو)، به دلیل «پخش آهنگ های مبتذل و تشویق به فرهنگ کاباره ای» ادامه نداد. البته سایر هنرمندان (گروه های شیدا و عارف) و رئیس بخش موسیقی رادیو در آن زمان، هوشنگ ابتهاج نیز آن زمان از رادیو پس از واقعه ۱۷ شهریور به نشانه اعتراض خارج شدند. پس از این اتفاق محمدرضا لطفی کانون چاووش را با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیان گذاری کرد. بیش تر اعضای کانون چاووش همان اعضای گروه های شیدا و عارف بودند. در آن زمان، محمدرضا شجریان به همراه شهرام ناظری در چند آلبوم مشترک از کانون چاووش آواز خواندن را برعهده گرفتند که بیش تر محتوای آن ها انقلابی و میهنی بود. از میان آلبوم های مشترک شجریان و ناظری، می توان به چاووش ۲ اشاره کرد که شامل دو سرود بسیار معروف شب نورد (برادر نوجوونه، با صدای شجریان) و آزادی (آن زمان که بنهادم، با صدای ناظری) می شد. خود شجریان در مصاحبه با بی بی سی گفته بود که در آن زمان زیاد انقلابی نبوده (هرچند دولت قبلی را نیز قبول نداشته) اما چون دوستان او (اعضای کانون چاووش) فعالیت انقلابی داشتند او نیز با آن ها همکاری کرده. یکی از مردمی ترین آثار موسیقی ایران، چاووش ۶ (امروزه با نام سپیده شناخته می شود) می باشد که مربوط به کنسرت گروه شیدا با آواز شجریان و به سرپرستی لطفی است و در آذر ۱۳۵۸ در دانشگاه ملی اجرا شده که یک اجرا با محتوای انقلابی بوده. جمعیت بسیاری در این کنسرت حضور داشتند و تصنیف معروف سپیده (ایران ای سرای امید) که مربوط به شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگی از محمدرضا لطفی می باشد در همان کنسرت اجرا شده است. البته در آن زمان گروه به فکر ضبط اجرا نبود و ضبط این اثر به صورت اتفاقی توسط کیوان ابتهاج (پسر هوشنگ ابتهاج) اتفاق افتاد. او از آن زمان به بعد در خانه به تحقیق و تدوین ردیف های آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی اش همت گماشت. برخی از آلبوم های چاووش امروزه تصحیح شده اند و با تغییر نام توسط مؤسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا زیر نظر محمدرضا لطفی بازنشر شده اند. از این آثار چاووش های ۱ (به یاد عارف)، ۶ (سپیده) و ۹ (جان جان) باحضور شجریان تصحیح شده و با تغییر نام بازنشر شده اند. در فاصله سال های دههٔ شصت، شجریان همکاری گسترده ای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل آن آلبوم هایی چون بیداد، آستان جانان، سرّ عشق (ماهور)، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق بود. در این سال ها به همراه گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان کنسرت هایی را در خارج از ایران اجرا کرد. از میان این آثار، آلبوم بیداد به خاطر متأثر بودن محتویات آن از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل انقلاب و دههٔ ۱۳۶۰ و داشتن حالت اعتراضی بسیار در میام عموم مردم مورد استقبال قرار گرفت. خود محمدرضا شجریان نیز در مصاحبه با بی بی سی گفته بود که این اثر بیانگر اعتراض آن ها به آن شرایط و پیگیری وعده های عمل نشده توسط حکومت بوده است. اگر سنت های دو هزار سال پیش را حفظ کنیم به آدم های عقب افتاده تبدیل می شویم این روزها مجمدرضا شجریان به دلیل ممنوع الکاری در ایران اجازه خواندن ندارد و در مهر ماه کنسرت رایگان او در قونیه برگزار می شود. استاد آواز ایران از جمله هنرمندانی است که همواره تاکید داره اصالت هنر باید حفظ شود ولی سنت باید تغییر کند.او در مصاحبه ای درباره اینکه آیا آیا می توان از موسیقی ایرانی به عنوان موسیقی «سنتی» یاد کرد، گفته است: ابتدا باید تعریف مشخصی از سنت و اصالت ارایه دهیم. گام هایی که در گوشه های مختلف موسیقی ایرانی داریم، تعیین کننده اصالت موسیقی ما هستند. مثلا برخی گام ها تعیین کننده دستگاه ماهور هستند که خروج از آن گام ها، ما را از ماهور نیز خارج می کند. این یک تعریف کلی از اصالت موسیقی ماست، اما سنت فرمی از این اصالت است که جامعه در نسل های مختلف آن را به صورت های مختلف تغییر می دهد. یعنی هر پدیده ای وقتی به جایی رسید که همه به سمت آن رفتند و به آن گرویدند، شکل سنت به خود می گیرد. مثلا برخی سنت های عروسی که قبلا وجود داشته، اکنون دیگر وجود ندارد اما به جای آن سنت های جدیدی شکل گرفته است. ما اگر بخواهیم سنت های دو هزار سال پیش را حفظ کنیم و ادامه دهیم به آدم های عقب افتاده ماقبل تاریخ تبدیل می شویم. جوانان در هر نسلی سنت های جدید خودشان را ساخته اند. به این معنا که گذشته خودشان را آموخته اند و دیواری را شکسته اند و از آن به بیرون جهیده اند. بر پایه همین هم سنت جدیدی ساخته اند. هر زمانه ای بر پایه اصالت ها سنت های جدید خود را می سازد. ما نباید در سنت های قاجار درجا بزنیم. چون جامعه هیچ گاه درجا نمی زند. موسیقی جامعه ای که با سرعت زیاد پیش می رود، نمی تواند قاجاری باشد. متاسفم که بگویم بخشی از موسیقی امروز ما هم به موسیقی پامنقلی تبدیل شده است و دوست دارد در رخوت و آرامش به سر برد. این نوع موسیقی اکنون دیگر جوابگو نیست. جامعه امروز ما به حرکت و تحرک نیاز دارد. جوان هایی هم هستند که امروز موسیقی پرانرژی را دنبال می کنند. ضمن اینکه همین جوانی که با نوآوری موسیقی می سازد، سنت ها را هم به خوبی می شناسد اما زمان به او اجازه نمی دهد که در سال های قبل حرکت کند. به یقین جوان های 30سال بعد هم سنت های فعلی را تغییر می دهند و سنت های جدید می سازند. ما نمی توانیم روند تاریخی و فرهنگی و هنری جامعه را از آن بگیریم. این حق جامعه و جوانان است که همه چیز را خودش انتخاب کند. باید به این انتخاب ها احترام گذاشت. حالا عده ای بیایند و بگویند این راه فنا است. خیر؛ این راه فنا نیست. این راه ارتقای بشر است که با سرعت دارد به زندگی خودش ادامه می دهد. وقتی فرم زندگی عوض می شود در پی آن روحیات هم تغییر می یابد. اینها چیزی است که کمتر به آن توجه می شود. وقتی سرعت زندگی بالا میرود، سرعت موسیقی هم باید بالا برود. فردی که با سرعت حرف می زند، موسیقی اش هم سرعت بالایی دارد. یا شخصی که یک خط در میان سخن می گوید، موسیقی ای شبیه به حرف زدنش تولید می کند. من و برخی ها که سنت 50 سال پیش را حفظ کرده ایم، برای نسل های آینده این کار را انجام داده ایم. این کار را کرده ایم که از دل آن سنت های جدید شکل بگیرد. پس موسیقی اصیل در هر زمانی سنتی جدید برای خود تولید می کند. درست مثل چرخه کندوی عسل... با این تعاریف از سنت و اصالت بله؛ می توان به موسیقی ایرانی پسوند «سنتی» هم اطلاق کرد. شجریان درباره اینکه چه سنت هایی در زندگی شخصی خودش شکسته ، گفته است : زندگی شخصی هر کس تحت تاثیر جامعه ای است که در آن زندگی می کند. همواره با آن پیش می رود اما درباره خودم باید بگویم امروز مطلقا آن آدم متعصبی نیستم که در دوران جوانی بودم. همیشه گفته ام که تعصب، خامی است. از تجربه هایی که در زندگی داشته ام، آموخته ام که آن تعصب ها به معنای خامی است. یعنی من فقط یک چیز را بلدم و چیز دیگری نمی دانم. تعصب درست به این معناست که جلو تر از بینی خودت را نبینی. اگر افق دید را کمی فراتر ببری، دیگر نمی توانی تعصب داشته باشی. اگر واقعیت های جامعه را در نظر داشته باشی، دیگر نمی توانی متعصب باشی. واقعیت هایی که در سیاست، فرهنگ و هنر و... وجود دارد. با تعصب بودن به معنای جداکردن خود از دیگران و جامعه است. بنابراین نباید دگم بود باید واقع گرا بود. تنها تعصبی که در زندگی دارم، این است که با آدم دروغگو نمی توانم زندگی کنم و در این مورد اتفاقا دگم هستم. خودم هم هیچ گاه دروغ نمی گویم. انسان با هر شکلی و هر دینی و هر ملیتی ارزش دارد. برای من سیاه و سفید یا ایرانی و غیرایرانی با هر اعتقاداتی تفاوتی نمی کند. آنچه برای من مهم است، خود انسان است. انسان که در هر لباسی ارزش دارد. من نیز خود انسانم و برای انسان ها ارزش قایلم. اکنون با این طرز تفکر زندگی می کنم و پیش می روم، در حالی که در جوانی اصلا این گونه فکر نمی کردم. تفکر فعلی من ناشی از تجربه هایی است که در زندگی داشته ام. به خاطر همین است که اگر اکنون این موضوع را به یک جوان بگویی به سختی قبول می کند، شاید هم نپذیرد اما به یقین پس از 30 سال به تفکری می رسد که من اکنون رسیده ام. بی غیرت نشده ام اما متعصب هم نیستم. معتقدم همواره باید واقعیت ها را دریابیم، به آن احترام بگذاریم و با وفق دادن خود با این واقعیات زندگی و حرکت کنیم. وی درباره اینکه چگونه به رادیو ایران و برنامه گلها رفته است در گفت و گوی دیگر می گوید: سال ۴۵ بود که دوستم ابوالحسن کریمی اصرار کرد برای شرکت در امتحان شورای موسیقی رادیو به تهران برویم. فردای آن روز به اتفاق، به تهران آمدیم و به محض ورود، میدان ارگ را نشانه گرفتیم. مسئول اتاقک نگهبانی نه-تنها ما را تحویل نگرفت و پاسخی نداد، بلکه عملا ما را رد کرد. روز بعد ابوالحسن گفت «برویم، امروز ترفندی خواهم زد». من رغبت چندانی نشان ندادم، اما ابوالحسن اصرار کرد. خوشبختانه مامور اتاقک نگهبانی و اطلاعات رادیو، مامور دیروزی نبود. یک آقای خوش اخلاق در جای او نشسته بود و ابوالحسن به او نزدیک شد و در گوش او چیزهایی گفت و بلافاصله دیدم که بلند شد و به ما گفت برویم داخل. از حیاط گذشتیم، پله ها را هم بالا رفتیم، اداره موسیقی را هم پیدا کردیم، اما حدود نیم ساعت ما را مثل توپ پینگ پونگ به در و دیوار زدند، بی آنکه پاسخی بدهند. من خسته شدم، محیط آنجا را با فضای روحی خودم بیگانه یافتم. به ابوالحسن گفتم «از خیر رادیو بگذر. بگذار برویم». اما او گفت «شجر! چرا نباید صدای تو از رادیو ایران پخش شود؟ کمی تحمل داشته باش و صبوری کن، بگذار به عهده من. ما برای همین مقصود به تهران آمدیم. کار دیگری نداریم». سرانجام راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم و گفتند «شورا روزهای سه شنبه تشکیل می شود. ساعت ده صبح سه شنبه اینجا باشید». سه شنبه موعود فرارسید. اتاق شورا، میز کنفرانس بزرگی داشت و حدود دوازده−سیزده نفر اعضای شورا نشسته بودند. شجریان چگونه به رادیو رفت؟ شجریان درباره خاطره های رفتن به رادیو گفته است: آن زمان آقای مشیر همایون، شهردار شورا بود. آقایان حسنعلی ملاح، علی تجویدی، مختاری و دیگران بودند. گفتند: «بیات ترک» بخوان؛ من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و درمایه «بم» فرود آمدم. آقای ملاح گفتند: می توانی ضربی بخوانی؟ گفتم: با شعر دیگری بخوانم؟ گفتند: بخوان. خواندم. بعد آقای تجویدی پرسیدند: شما تصنیف هم می خوانی؟ من چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دونِ شأن آواز می دانستم، با لحن بسیار جدی گفتم: ابدا!؛ امتحان تمام شد و بیرون آمدم. دوستم که پشت در ایستاده بود، گفت: بارک ا… شجر، محشر کردی. ممکن نیست تو را قبول نکنند. از دفتر پرسیدم که کِی جواب امتحان را خواهندداد؟ گفتند: معلوم نیست، شما دو هفته دیگر مراجعه کنید، شاید جواب بدهند. ما هم برای یک هفته به تهران آمده بودیم و بودجه کافی نداشتیم. به ابوالحسن گفتم: اینها جواب بده نیستند، بیا برگردیم؛ اگر می خواستند در همان موقع، قبولیِ مرا اعلام می کردند. از این گذشته، آقای تجویدی هم که حتما از جواب منفی قاطع من درمورد خواندن تصنیف خوشش نیامد و درهرحال من خوش بین نیستم؛ در مشهد هم کلی کار دارم، سفارش تابلوی برنجی و کارهای دیگر، باید برگردم و به کارهایم برسم. گفت: ای بابا، تو از روز اول از تهران خوشت نیامد. اما جای تو همین-جاست. مشهد که جایی نیست. همچنین وقتی در گفت وگویی از شجریان می خواهند از باب حق شناسی و یادآوری اساتیدی که در روزگارانی تیره و تار به موسیقی اصیل و ملی ما خدمت کرده ان نام ببرید، می گوید : ناگریزم از دوره قاجار شروع کنم، چون در این دوران است که موسیقی در بعضی دودمان ها و خاندان ها حفظ و حراست می شود. شاخص-ترین و کامل ترین نمونه موسیقی در این دوره، در خانواده آقا علی اکبر فراهانی بود که توسط فرزندان و شاگردان آنها سینه به سینه حفظ می شد. میرزا عبدالله، نوازنده چیره دست تار و سه تار، برادر او میرزاحسین قلی، استاد و نوازنده کم نظیر و بی بدیل تار، با سعه صدر و گشادگی دل و دست، آنچه از استادان خود آموخته بودند، به شاگردان خود آموختند و از طریق آنها بود که موسیقی اصیل و کلاسیک ردیفی از این خانواده به ما رسیده است. آنها مکتبی به وجود آوردند که در آن شاگردان ممتازی تربیت شده اند که هر یک به نوبه خود مبدل به استادان بی بدیلی شدند.غلامحسن درویش، ارفع-الملوک، منتظم الحکما، یحیی خان قوام الدوله، میرزا اسدالله خان اتابکی، میرزا غلامرضا شیرازی، کلنل علی نقی وزیری، مرتضی خان نی داوود، اسماعیل قهرمانی، شکری، فروتن، موسی معروفی، هرمزی، سالار معظم، هنگ آفرین، حاجی آقا محمد و … گروه زیادی اساتید و نوازندگان شهیری که شاگردی شاگردان ایشان را داشته اند که همگی از چهره های برجسته و تاریخ ساز موسیقی ما هستند. شجریان این روزها خود را آماده می کند تا در کشور دیگری کنسرت دهد و از مردم از شنیدن صدای وی محروم هستند.فقط می توانیم دعا کنیم ، هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!


چهارشنبه ، ۱مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: 9 صبح]
[مشاهده در: www.9sobh.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن