تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836994704
ناگفتههای یک جانباز قرص که میخورم، میآیم رو فرکانس انسانهای معمولی!
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ناگفتههای یک جانباز
قرص که میخورم، میآیم رو فرکانس انسانهای معمولی!
نیاز امروز من مجروح شیمیایی دارو است، من تشنج دارم، وقتی قرص مصرف میکنم، رو فرکانس انسانهای معمولی میآیم! اما تا حالا شده شما قرص استفاده کنید تا بیاید رو فرکانس ما؟؟؟ خیلی راحت با یه بوق و جرقه من وارد تشنج میشوم و کنترلم خودم را از دست میدهم و بعد از به هوش آمدن شرمنده میشوم....
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، جانبازان هم شهدای زندهاند؛ شما جانبازان عزیز هم مثل شهدا هستید؛ شهید هم همین ضربهای را که جانباز تحمل کرده است، او هم تحمل کرده؛ سرنوشت شهید پرواز و رفتن بود، سرنوشت جانباز صبر و ماندن. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جانبازان و ایثارگران و خانوادههای شهدای استان فارس 13/02/1387 «بارها واژه «جانباز» را شنیدهایم؛ ظاهر کلمه از کسی حرف میزند که جان خود را باخته است. در فرهنگ عمومی هم به کسانی جانباز میگوییم که در راه دین، کشور، ناموس، ارزشها، بایدها و نبایدها و... فداکاری کردهاند و بخشی از صحت و سلامت خود را از دست دادهاند. وقتی با آنها حرف میزنی هزاران درد دارند ولی روح بزرگ آنها همه دردها را در خود غرق میکند و آرامش دریای دلشان، خود را در قالب واژهها به رخ میکشد. هشت سال عاشقانه به عشق امامشان برای حفظ دین و خاک وطن ایستادند، هشت سال برای دیدار با معشوق شب و روز از پای نمیشناختند، آخر سر عدهای به وعده دیدار رسیدند و پریدند و بهشتی شدند و عدهای بوی بهشت گرفتند اما ماندند و با یادگارهای هشت سال عاشقی در انتظار دیدار معشوق به سر میبرند، با توجه به فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، به سراغ یکی از این عزیزان رفتیم، کسی که گذشته از آن هشت سال در این 24 سال با یاد و خاطرات آن روزها زندگی میکند، کسی که خاک شلمچه را همراه خود دارد و با بوی آن زندگی میکند، نامش کیان عبدالپور اسفندیاری است که در 9 عملیات مجروح شده و هنوز یادگارهای آن دوران را کنار قلب و گردن و سینهاش به همراه دارد، کسی که پس از گذشت حدود 24 سال از آن دوران به خاطر شیمیایی شدن هنوز هم با کپسول اکسیژن زندگی را میگذراند و بدون کپسولهای چند کیلویی نمیتواند زندگی کند به طوری که حتی شبها برای اینکه مبادا اکسیژن قطع شود باید یا خودش یا اهل خانه تا صبح بیدار بمانند .... هنوز جنگ تمام نشده است/ تنها رنگش عوض شده است شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنم؛ از او میخواهیم تا خودش را مختصری معرفی کند، میگوید: کیان عبدالپور اسفندیاری هستم در سال 1365 وارد خدمت وظیفه در سپاه پاسداران شدم و مجموعا 9 بار در عملیات مختلف دچار مجروحیت شدم که اولین آن مربوط به بمباران لشکر در سال 65 و آخرین آن مربوط به عملیات مرصاد بوده و بیشترین آن مربوط به شلمچه است، در گردان الغدیر بخش مخابرات تحت فرماندهی حاج آقای قهرمانی فعالیت میکردم، مرحوم حاج مصطفی موسوی نیز از فرماندهان ما بود، البته در واحدهای مختلفی فعالیت کردهام، بعد از مجروحیت برای مداوا به کشور آلمان اعزام شدم و در حال حاضر هم همیشه شیلنک اکسیژن و کپسول اکسیژن همراهم است. در مورد آن روزها و نحوه رفتن و اعزام به جبهه میگوید: واقعیت آن است که ما نمیدانستیم چه خبر است، ولی برخورد فرماندهان سپاه را دیدم که از برادر خود آدم نزدیکتر و صمیمیتر بودند، ماندگار شدم، اوایل انقلاب برخی گروهها اکثرا از سپاه بدگویی میکردند البته امروز به نحوی هستند کسانی که بدگویی میکنند! هر کسی به ما نگاهی گذرا میکند، میگوید: اینها وضعشون توپه! مملکت رو اینا میخورند! " ... وی در ادامه حرفهایش به جنگ و ادامه مبارزه تو زمان امروز اشاره میکند و میگوید: چند سال از آن دوران گذشته اما به نظر من هنوز جنگ تمام نشده است، هنوز از خیانت تمام نشدهایم، ترورهای اوایل انقلاب امروز هم وجود دارد! فقط رنگشان عوض شده است، آن زمان شخصیتهای انقلابی را ترور میکردند و امروز دانشمندان ما را ترور میکنند! آمریکا چندین ساله است که میگوید گزینههای من روی میزه! در حالی که نه خودش حرکتی میکند نه گزینههای روی میزش! اما هر روز به شکلهای مختلف توسط عوامل و ایادی خود به مبارزه ما برخواسته! یک روز کومله و دموکرات و روزی پژاک و در حال حاضر داعش، امروز حتی توسعه اعتیاد به روشهای مختلف و تبلیغات شبکههای ماهوارهای و اینترنتی از دیگر شیوههای تهاجم فرهنگی آمریکا علیه جوانان ماست، همان جنگ امروز هم هست و فرقی نکرده است. خیلیها پشت جبهه پنهان شده بودند/ اما ما سیر نشدهایم از او پرسیدیم که اگر میدانستید با این شرایط روبهرو خواهید شد باز هم میرفتید، گفت: ما هنوز سیر نشدهایم اما این گفته به معنی این نیست که ما جنگ طلبیم، نه اینگونه نیست، در جبهههای جنگ تحمیلی چیزهایی دیدم که به هیچ عنوان با شنیدهها هم خوانی نداشت، نوجوان 12 سالهای با لبخند میرود روی مین! 12 سال داشت اما جسارتش از مردان 80 ساله هم بیشتره بود، خیلیها پشت جبهه پنهان شده بودند! ولی همین نوجوانان کم سن و سال چنان کارهای بزرگی انجام میدادند که در تاریخ ماندگار شد، من هنوز خجالت میکشم و شرم دارم وقتی خانواده شهدا را میبینم، من وظیفهام را خوب انجام ندادم اما آن نوجوان 12 ساله کار امثال مرا انجام داد! از او درباره ارتباط با رزمندگان و فرماندهانش میپرسیم، میگوید: یادم میاد در دزفول رزمندهای به من گیر داد و پرسید شما نیروی کجایید، منم چون اون زمان جوان بودم و پر شر و شور گفتم اصلا خود شما نیروی کجایید؟ به همین علت بگو مگو آغاز شد و درگیر شدیم، گذشت آن روزها و مدت بعد دیدم وقتی این فرد از مقابل چادرها رد میشود همه به او احترام میگذارند، اما من اهمیتی نمیدادم، تا اینکه بعد از یک و نیم سال فهمیدم که آن رزمنده فرمانده ما بود! "شهید مصطفی موسوی" فرماندهی که با آن ابهت و عظمت خود هیچ وقت غرور مرا نشکست! با اینکه قدرتش داشت تا مرا تنبیه کند، اما چنین کاری نکرد و امروز هنوز هم وقتی یاد آن شهید بزرگوار میافتم از درون آتش میگیرم ... میسوزم که چرا من نتوانستم با شهدا بروم منی که با آنها بودم... بیمهها مارو بیمار عادی حساب کنند و در ازای بیمهای که کسر میکنند حداقل خدمات بدهند! از 5 نفر بیمه کسر میکنند ولی برای یک نفر خدمات ارایه میدهند!
چشمهایش پر از اشک میشود، و یاد آن روزها و آن افراد میافتد، و هی زمزمه میکند که من چرا نرفتم و ماندم.... بعد از چند دقیقه از دوران درمان او میپرسیم و ارتباط کادر بیمارستان با او چگونه بوده، میگوید: برای درمان مدتی رفتم آلمان، من دست کشیدم ولی شلمچه از من دست نکشید! 5 سال در یک اتاقک شیشهای در آلمان ماندم، بعد 5 سال که از اتاقک اومدم بیرون به همسرم گفتم مرا کنار بالکن ببرد تا از هوای بیرون تنفس کنم، کنار بالکن نفس تازهای کشیدم اما اشک چشام سرآزیر شد، همسرم پرسید چه شده؟ گفتم بوی شلمچه را حس میکنم! در این میان باز هوای آن روزها بسرش میزند و با همان خس خس سینه اشک در چشمانش جاری میشود و ادامه میدهد: من دست کشیدم ولی شلمچه از من دست نکشید! در مدتی که آلمان بودم، رفتار آنها با ما خیلی خوب بود، محبت زیادی به ما میکردند، حتی در آن مدت شرکتی آنجا دایر کردم، اما ایرانیهای حامی منافقین مقیم آنجا برای اخادی سراغ من میآمدند، اما من به آنها گفتم؛ من که به دولت آلمان مالیات نمیدهم به شما جوجه منافقها باج بدهم؟... بعدها به خاطر این مسئله آنها فروشگاههای مرا آتش زند ... با اینکه دولت آلمان به ما منزل داد و هزینههای درمانم را تقبل میکرد و کپسولهای اکسیژن رایگان نصب میکردند، مدتی بیپول شدیم، تا جایی که نتوانستیم امرار معاش کنیم، به این دلیل همسرم با کودک شیرخوارهام برای درخواست کمک به سرکنسولگری رفتند اما متاسفانه با برخورد بد آنها مواجه شد، به طوری که انها به همسرم گفته بودند"بیخود کردین اومدین! چه کسی گفته بیایین اینجا"... با همه این شرایط هر شب تا صبح گریه میکردم و آخر سر همسرم قبل از اذان صبح بیدارم میکرد و میگفت بس است، با خودم میگفتم؛ میسوزم که چرا من نتوانستم با شهدا بروم اسپری اصلی که من دارم ساخت فرانسه و آلمان است و قیمتش 140 هزار تومنه، وقتی به بنیاد مراجعه میکنم میگویند «فقط ساخت هندی این اسپری رو میتوانیم به شما بدهیم!» در حالی که این اسپری هندی برای آسم هست
منی که با آنها بودم، حتی از آنها هم بیشتر هم بودم... تهیه دارو برای ما مصیبت شده است/ بیشتر داروها را از طریق قاچاقچیان خریداری میکنیم در ادامه از او در مورد ارتباط جوانان و جامعه امروز میپرسم و میگوید: من با برخورد جامعه و جوانان به هیچ عنوان کاری ندارم، البته امروزه رسانهها با انعکاس واقعیتهای جنگ تحمیلی ما مشاهده میکنیم که برخوردها فرق کرده است، و حاکی از احترام و ارزش به قشر ما دارد اما هنوز هم کم است، به طوری که امروز خریدن دارو برای ما تبدیل به یک مصیبت بزرگ شده ... بسیاری از داروها را از طریق قاچاقچیان خریداری میکنیم! این مسئله که من مجروح جنگی و شیمیایی هستم به کنار! بیمهها مارو بیمار عادی حساب کنند و در ازای بیمهای که کسر میکنند حداقل خدمات بدهند! از 5 نفر بیمه کسر میکنند ولی برای یک نفر خدمات ارایه میدهند! بنیاد شهدا و امور ایثارگران برای خانواده شهدا و ایثارگران مراسم اجرا میکند اما وقتی نوبت به رفع مشکلات ما میرسد میگویند، آقا بودجه نداریم تهران هنوز قرارداد نبسته! چرا برای همایشها هزینه میکنند اما برای درمان هزینه نمیکنند؟ کسانی که فکر میکنند به خاطره پول رفتیم بیایند من 100 هزار تومن بهشون بدم و در قبالش یه سوزن فرو کنند تو دستشان!
چند سال پیش رفتم پیش یکی از این مدیران گذشته بنیاد تا انتقاد کنم از این وضعیت! در جواب به من گفت، اینا که میگین به من مربوط نیست! به طوری که مرا به سخره گرفت و میخواست مرا از اتاق بیرون کند و با لحنی تمسخر آمیز گفت «تو زورت زیاده این کپسولو با خودت تا طبقه چهار آوردی اما من این توان رو ندارم!» من به خاطر مجروحیت جنگی اعصاب و روان تشنج میکنم و متاسفانه آن روز هم به خاطر برخورد آن مدیر نتوانستم تحمل کنم و درگیری اتفاق افتاد... دارو و درمان جزو اولین خدماتی است که بنیاد باید به جانبازان ارائه دهد، به عنوان مثال این اسپری اصلی که من دارم ساخت فرانسه و آلمان است و قیمتش 140 هزار تومنه، وقتی به بنیاد مراجعه میکنم میگویند «فقط ساخت هندی این اسپری رو میتوانیم به شما بدهیم!» در حالی که این اسپری هندی برای آسم هست و بنا به نظر چندین متخصص ریه برای من مضرر و حتی کشنده است ... حقوقی که برای من واریز میکنند 440 هزار تومن است! برای خرید دستگاه وام برداشته بودم که از حقوقم کسر میکنند، دستگاهی که قیمتش 8 میلیون تومانه! این چهارمین دستگاهی است که خریدم! 850 هزار تومان کرایه منزل منه! هزینه سه ماهه داروهایم نزدیک 3 میلیون تومان است! ادعایی ندارم که چون رفتم جنگ باید حتما به من خانه بدهند.. هیچکس هم همچنین ادعایی ندارد، من تنها از بیمه انتقاد دارم. نیاز امروز من مجروح شیمیایی دارو است، من تشنج دارم، وقتی قرص مصرف میکنم، رو فرکانس انسانهای معمولی میآیم! اما تا حالا شده شما قرص استفاده کنید تا بیاید رو فرکانس ما؟؟؟ خیلی راحت با یه بوق و جرقه من وارد تشنج میشوم و کنترلم خودم را از دست میدهم و بعد از به هوش آمدن شرمنده میشوم.... برخی داروها را که کمیاب است در صورت موجود بودن در داروخانهها، آزاد میفروشند اما به ما نمیرسد! با این اوضاع باز هم دم بچههای جبهه گرم که حداقل کمکم میکنند، خودم توانایی خرید دارو و دستگاهها رو را ندارم! برخی داروها را که کمیاب است در صورت موجود بودن در داروخانهها، آزاد میفروشند اما به ما نمیرسد! با این اوضاع باز هم دم بچه های جبهه گرم که حداقل کمکم میکنند
ما قربانی امام حسین (ع) بودیم در قبال این تبلیغاتی که میگن به اینا چنین و چنان میرسند، ما انتظار چندانی نداریم، ما قربانی امام حسین (ع) بودیم ولی چون نتونستیم بر نفسمون غلبه کنیم، به درگاه الهی پذیرفته نشدیم، تا قربانگاه رفتیم ولی چون پاک نبودیم مورد پذیرش نشدیم! امروز به خاطر تبلیغات منفی حتی نمیتوانم پلاک مخصوص جانبازان بگیرم چون پس فردا میگویند دیدید به او ماشین هم دادند! امثال شهید حاج عباس عبدالهی چه چیزی کم داشتند که زن و بچه رها کردند و رفتند برای دفاع از حرم؟ پول کم داشتند؟؟؟ کسانی که فکر میکنند به خاطره پول بود بیایند من 100 هزار تومن بهشون بدم و در قبالش یه سوزن فرو کنند تو دستشان! آنها به خاطر ما رفتند و شهید شدند، مایی که در ظاهر میگویم ولایت مداریم ولی در عرصه عمل کم میآوریم! جالب است وقتی فرزاندانم را میبرم در مدارس شاهد ثبت نام کنیم میگویند ظرفیت تکمیل است! میدانید چرا؟ چون فرزند فلان بازاری، فلان مدیر و فلان رئیس ثبت نام کردند برای فرزندان ما جا نیست! هر جا میرویم میپرسند چند درصدی؟ وقتی میگوییم 5 درصد بر میگردند میگویند «برو اونجا بیا اینجا وایستا سرجات» و...اما اگر بگوییم بالای 50 درصد میگویند" حاجی خوش اومدین دم در چرا بفرمائین تو!" ما کسایی داریم 8 سال تمام در جبهه بودند ولی درصد جانبازی ندارند یعنی اینها ارزش ندارند؟؟؟ آن عشق و لذتی را که ما کشیدیم اینها میدانند چیست؟ لذتی را که ما در جبهه کشیدیم اینا نمیتوانند درصد و ارزش برایش مشخص کنند، ما کسانی را میپرسند چند درصدی؟ وقتی میگوییم 5 درصد میگویند «برو اونجا... بیا اینجا... وایستا سرجات»... اما اگر بگوییم بالای 50 درصد میگویند «حاجی خوش اومدین دم در چرا بفرمائین تو!»
داشتیم هنوز قدم بر خاک جبهه نگذاشته بودند که با موشک هواپیماهای عراقی به شهادت رسیدند، آیا برخیها میتوانند بگویند بابا اینها الوات محله بودند!؟ اگر ما هم پاک و سالم بودیم قاطی اونا میشدیم دیگر! درصد منو باید از مادر مرحومم و همسرم میپرسیدند! من عاشقم، عاشقی که نتونستم به عشق واقعیم برسم و الان در فراقش میسوزم، من امروز احساس میکنم هم برای خانواده هم برای جامعه و هم برای دولت بار شدهام! رو سیاه پیش خانوادههای شهدا هستم، در قبال خون شهدا نیز مسئول هستم، چطوری میتونم خودم را تبرئه کنم از این همه گناه؟ وجدانمو چیکار کنم؟ سرم را نمیتوانم پیش خانواده شهدا بلند کنم، بعد از سی سال چه کاری کردم من؟ فقط ادعا کردم! من رفته بودم جبههها! امروز که هنوز هم فرصت هست، من میخواهم خودم را پاک کنم ولی مسئولان نمیگذارند! من مربی کلتم، قهرمان تیراندازی، چرا نمیگذارند من هم برای دفاع از حرم بروم؟ اگه نتوانستم کاری کنم جلومو بگیرن، بعد از چندین سال درها باز شده چرا جلوی ما رو میگیرند؟ من حتی نمیتونم دو تا ظرفم بشورم یعنی؟ چند سال پیش برای دریافت مجوز نمایندگی یک شرکت آلمانی پیش یکی از مدیران ارشد استان رفتم، تمام مدارکم کامل بود و به ایشون ارائه دادم و با توجه به عارضه شیمیایی و به دلیل هوای محیط نمیتوانستم منتظر بمانم و از این مدیر تقاضا کردم تا سریعتر رسیدگی و پاسخ دهند اما در مقابل به من گفت" به من چه که تو شیمیایی هستی؟!" او در آخر ما را به دید عکسهایش دعوت کرد، قفسه کتابخانههای پر از قرص و آمپول بود ولی گوشه کتابخانهاش ظرفی پر از خاک بود که نشانمان داد و گفت: که خاک شلمچه است و شهید حاج عباس برایش آورده است، آنچنان غرق در بوی خاک بود که انگار در این عالم سرم را نمیتوانم پیش خانواده شهدا بلند کنم، بعد از سی سال چه کاری کردم من؟ فقط ادعا کردم! من رفته بودم جبههها!
نیست... و بعد از آن کپسولهای اکسیژن را نشانمان داد که در گوشهای گذاشته بود و هر بار که میخواست جایی برود باید همه آن ها را با خود میبرد.... این گفتوگو گوشهای از زندگی پر افتخار جانبازان این دیار شهیدپرور ماست که هر روز را به امید پر کشیدن به سوی معبود خود سپری میکنند و حفظ هویت و عمل به تکلیف دینی در برابر اسلام و قرآن چیزهایی هستند که هنوز هم به خاطرشان مبارزه میکنند.
گفتوگو از: پویا خوشپیمان علی سلیمی انتهای پیام/60002/ع40
94/07/01 - 11:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]
صفحات پیشنهادی
مشکل جانبازان در دریافت خدمات بیمه تکمیلی
مشکل جانبازان در دریافت خدمات بیمه تکمیلی چندیست که بحث بیمه تکمیلی برای جانبازان به دغدغهای برای ایثارگران تبدیل شده است و هنوز جانبازان نسبت به بیمه تکمیلی خود نگران بوده و خواهان توضیحات بیشتر و رسیدگی دقیقتر مسئولین بنیاد به این امر شدهاند تسنیم چندی پیش در همایشدیدار رهبر معظم انقلاب با جمعی از جانبازان
دیدار رهبر معظم انقلاب با جمعی از جانبازان رهبر انقلاب پیش از ظهر امروز با جمعی از جانبازان دیدار کردند به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر پیش از ظهر امروز رهبر معظم انقلاب با جمعی از جانبازان و خانوادههای آنان دیدار و گفتگو کردند یک شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۵جمعی از جانبازان و خانوادهایشان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند
جمعی از جانبازان و خانوادهایشان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند جمعی از جانبازان و خانوادهای ایشان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جمعی از جانبازان و خانوادهای ایشان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند اخبار تکمیلی این دیدار متعاقبا اعلام میشودصبح امروز جمعی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند
صبح امروزجمعی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس با رهبر معظم انقلاب دیدار کردندجمعی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس با حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند به گزارش خبرگزاری فارس صبح امروز یکشنبه جمعی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس با حضرت آیت الله خامنهای رهبرتجلیل خانواده های شهدا و جانبازان ازمدال آور آسیایی در فردیس
تجلیل خانواده های شهدا و جانبازان ازمدال آور آسیایی در فردیس کرج-ایرنا- جمعی از خانواده های معظم شهدا و جانبازان شهرستان فردیس شامگاه شنبه با حضور در منزل علیرضا کریمی کشتی گیر قهرمان آسیا از وی تجلیل کردند به گزارش ایرنا علیرضا کریمی کشتی گیر قهرمان آسیا اردیبهشت ماه امسال درانسانهای باتقوا هرگز گرفتار گِره کور در زندگی نمیشوند
یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰ ۵۳ آیتالله جوادیآملی به بیان نکاتی پیرامون راههای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی اشاره کرد به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این مرجع تقلید در آخرین جلسه درس اخلاق هفتگی خود در مسجد روستای احمدآباد شهرستان دماوند اظهار کردديدار جمعي از جانبازان هشت سال دفاع مقدس با رهبر معظم انقلاب
۲۹ شهريور ۱۳۹۴ ۱۱ ۲۵ق ظ ديدار جمعي از جانبازان هشت سال دفاع مقدس با رهبر معظم انقلاب موج- رهبر معظم انقلاب اسلامي با جمعي از جانبازارن دفاع مقدس ديدار کردند به گزارش خبرگزاري موج حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح امروز يکشنبه با جمعي از جانبازارن و خانوادهدیدار جمعی از جانبازان با حضرت آیت الله خامنه ای
صبح امروز صورت گرفت دیدار جمعی از جانبازان با حضرت آیت الله خامنه ای شناسهٔ خبر 2919828 - یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱ ۳۵ سیاست > رهبری و سران قوا در آستانه هفته دفاع مقدس جمعی از جانبازان با مقام معظم رهبری ملاقات کردند به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفترجانباز 15 خرداد 42 درگذشت
جانباز 15 خرداد 42 درگذشت حاج حبیب الله جاسبی بعد از سپری کردن یک دوره بیماری روز شنبه درگذشت به گزارش نامه نیوز وی از یاران امام ره و انقلابیون قدیمی بود که در جریان قیام 15 خرداد 42 به همراه سایر انقلابیون قصد تصرف ایستگاه رادیویی میدان ارک را داشت که در درگیری با نیردیدار جمعی از جانبازان و خانوادههای آنان با رهبر انقلاب
دیدار جمعی از جانبازان و خانوادههای آنان با رهبر انقلاب خبرگزاری پانا جمعی از جانبازان و خانوادههای آنان با رهبر انقلاب دیدار کردند ۱۳۹۴ يکشنبه ۲۹ شهريور ساعت 11 46 به گزارش سرویس سیاسی پانا جمعی از جانبازان و خانوادههای آنان صبح امروز چهارشنبه با حضور در حسینیه&zwnj-
گوناگون
پربازدیدترینها