واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: «مهر» آغاز کدام فصل است؟-احمد پورنجاتی* «مهر» آغاز کدام فصل است؟ این پرسش ساده ای است که لابد هر کودک تازه به سخن آمده ای بی درنگ به آن پاسخ می دهد: پاییز!
اما سالیان سال است که «مهرماه» آغاز دو فصل است: فصلی در «تقویم» گردش زمین به دور خورشید و حساب روزگار سپری شده و فصلی دیگر در «تقدیر» سرنوشت جامعه و هندسه روزگاری که رقم خواهد خورد و آفریده خواهد شد، دیر یا زود!یکی آغاز پاییز است که با همه رنگارنگی جلوه هایش، خزان است و برگریزان و پیشقراول زمستان و خواب درختان. دیگری اما، آغاز پویش جوانه هاست که با همه تردی و تر و تازگی شان، طلایه دار بهارند در دشت دانش و بیداری انسان!گمان ندارم کسی باشد، در پهنه سرزمین ایران- از شهر تا روستا، تا ژرفای تک افتاده ترین کپرها و سیاه چادرهای عشایری و ایلیاتی حتی، که هر سال تأثیر «مهر» را در حال و هوای خانه و خیابان و کسب و کار و معیشت و دغدغه های درونی و احساسات بیرونی اش احساس نکرده باشد. همه ما خواه به عنوان دانش آموز و دانشجو یا آموزگار و استاد یا خانواده هریک از این دو، هرچند به تفاوت اما دست به گریبان «مهر»یم. بالاتر از این، به گمان من، تاریخ تحولات اجتماعی ایران را می توان با شاخص «مهرماه»های گونه گونش فصل بندی و واکاوی کرد. خواننده این نوشته حق دارد که از نویسنده بخواهد: اصل مطلب و منظورت را ساده تر بگو!می خواهم بگویم که از آغاز دوران شکل گیری نظام جدید آموزشی(پسا سنتی) در کشور ما و تأسیس مدرسه و دانشگاه به شکل و شمایل مدرن- با همه تغییر و دگردیسی هایش تاکنون- می توان«مهرماه» را همچون نماد و شاخص«هویت و شخصیت فرهنگی» ما ایرانیان در نظر گرفت که در هر برهه ای از تاریخ تحولات اجتماعی، ذهنیت ها، انگیزه ها، هدف ها، رؤیاها و آرمان های متفاوتی از مردم ایران را به نمایش گذارده است. مهرماه، بهانه است؛ پرسش مهم و اساسی این است:انگیزه و هدف و رؤیا و چشم انداز پیش روی آنان که به مدرسه یا دانشگاه می روند، چیست؟ پاسخ من این است که هم در دوره های گوناگون از تاریخ وضعیت و تحولات اجتماعی ایران و هم در یک دوره مشخص، انگیزه و هدف آدم ها، یکسان نبوده و نیست: گاه برای آموزش یا آموختن دانش و پرورش توانمندی های ذهنی و روانی و تربیتی به عنوان یک فضیلت انسانی، فارغ از «غم نان و معیشت»؛ گاه برای عقب نیفتادن از قافله «پرستیژ» اجتماعی و اقناع طبع فخرفروش خویش بویژه در یک ساختار اجتماعی طبقاتی؛ گاه به عنوان ابزاری اجتناب ناپذیر یا گواهینامه ای لازم برای ورود به بازار کسب و کار؛ گاه به مثابه نوعی «کارت ویژه» برای ورود به مناصب قدرت سیاسی؛ گاه، همچون پیش نیاز برای گذار از «هویت ملی» به سوی «هویت فراملی»؛ تازه، متأسفانه همه یا بخش عمده ای از این انگیزه ها و هدف ها، معطوف به وجه «آموزش» بوده و بسی کمتر به وجه «پرورش» توجه شده است.البته بی انصافی است اگراین همه دستاوردهای بزرگ در زمینه های گوناگون علوم محض و فناوری و علوم تجربی و علوم انسانی را از دهه ها پیش تاکنون نادیده بگیریم و نقش نظام های آموزش و پرورش و دست اندرکاران آنها و بویژه آموزگاران و استادان و نیز آموزندگان با انگیزه و هدفدار را در پیشرفت کشور انکارکنیم یا انگیزه ها و هدف ها را به «منفعت جویی های شخصی» فروبکاهیم اما، از بیان حقیقت و توصیف واقعیت بی نقاب-هرچند تلخ- گریزی نیست. آیا «مهر ماه» زمانه ما، آغاز و ادامه فصل «آفت زده» و روند نگران کننده و تباه ساز سرمایه های مادی و معنوی(ملی و انسانی) برای گرمی بازار خط تولید «مدرک» نیست؟ آیا دستکاری های سلیقه ای و «آزمون و خطا»یی و اقتضایی -وگاه حتی سیاسی!- در نظام آموزش و پرورش و نیز در نظام و محتوای آموزش عالی کشور، به سود اعتلای علمی و بویژه زمینه سازی برای پرورش جوانه های آفرینندگی و نوآفرینی نسل جوان ما بوده است؟اقتضای خردمندی و تدبیرشایسته این است که سر از لاک و پوسته «مهرماه عادتی شده» بیرون آوریم و بی تعصب به توصیف واقعی کاستی ها و شناسایی دقیق نیازها و ویژگی های روزآمد در سیاست ها و برنامه ها و سازوکارهای نظام آموزش و پرورش در سطوح گوناگون بپردازیم. تجربه جهانی را نباید نادیده گرفت. تجربه دانش اندوزی و پرورش استعدادها، همچون بسیاری دیگر از دستاوردهای بشر، یک پدیده «جهانی» است که البته به اقتضای ویژگی های فرهنگی و اجتماعی درهر جامعه مورد استفاده قرار می گیرد. امید که «مهرماه» بویژه در دوران «پساتحریم»، آغاز فصلی متفاوت از پاییزهای پیشین باشد که مهم ترین مشخصه اش ترجیح و تأکید بسی بیش از گذشته بر وجه «پرورش خلاقیت» است به جای «فرمانروایی حفظیات»!*فعال فرهنگی**روزنامه ایران/چهارشنبه اول مهر 1394
01/07/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]