واضح آرشیو وب فارسی:9 صبح: فرهنگ و هنر > سینما و تلویزیون - برنامه ی «خندوانه» از ابتدای مهرماه با تغییر پخش از ساعت 23 به 22:15 دقیقه به روی آنتن می رود .به گزارش سایت خبری تحلیلی 9 صبح به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ شب گذشته خندوانه با کوله ای پر از شور و اشتیاق به استقبال اول مهر و بازگشایی مدارس رفت، رامبد جوان بعد از گپ و گفت با دانش آموزان و شوخی با بچه ها ، آرزو کرد سالی پر از شادی و خوبی را گذرانده باشید و سال تحصیلی جدید را به همه دانش آموزان و دانشجو ها تبریک گفت . بعد از بستن کمربندها و آمده شدن برای ساعاتی پر از خنده و شادی ، با همفکری و نظرات حاضران استدیو شادی برنامه را به تمام دانش آموزان، معلم ها، مدیران، بابای مدرسه و حتی وزیر آموزش تقدیم کرد . در ادامه بعد از برگزاری آیین همیشگی خندوانه و خندیدن جوان بیان کرد : من هیچ وقت نمی تونستم معلم یا ناظم خوبی باشم، نمی توانم جدی باشم و خودم را خراب می کنم و همیشه بعد از هر اخمی می خندیدم و بچه ها از من حساب نمی بردند . جوان سپس خیلی درگوشی مسابقه 300 میلیون تومانی سامانه 780 را با مخاطبان در میان گذاشت و از تمام بچه ها خواست که همهمه کنند و نشنوند . جوان معتقد است که پول و برنده شدن د راین سن ربطی به بچه ها ندارد و نباید دغدغه آن را داشته باشند . بعد از پخش آیتمی و با موسیقی «بوی ماه مهر» نوستالژیی روزها ی خوش بازگشایی مدارس، اعلام آرای گروه دوم از مسابقه ی خنداننده اعلام شد، آرایی که رای بر برگزیده شدن مهران غفوریان در رقابتی صمیمی با نادر سلیمانی و راه یابی امیر مهدی ژوله با 2240846 رای به مرحله ی بعدی این مسابقه را خبر داد. رامبد جوان به احترام تمام دانش آموزان و همه کسانی که با آغاز مهرماه کارشان شروع می شود، ساعت پخش برنامه را از ساعت 23 به 22:15 دقیقه تغییر داد . تا همه بتوانند «خندوانه» را تماشا کنند . وی پس از پخش آیتم هایی از پشت صحنه و گلچینی از اجراهای استنداپ کمدین ها و گفتگو با مهمان های داخل استدیو، حضار و بیننده های این برنامه را به اجرای نمایشی توسط حسین پورکریمی بازیگر تئاتر دعوت کرد و با ورود و گزارشگری ناظم مدرسه ( نیما) این نمایش به اجرادر آمد. حسین پور کریمی بعد از اجرای تن به تن دو کشتی گیر خود را به مردم معرفی کرد و گفت : 12 سال است که بازیگر تئاتر هستم و این عروسک ها که کپی یک نمایش خارجی است که با ایده و حرکات مخصوص به خودم آن را طراحی کردم و به اجرا درآوردم. *آبادان با 11 فصل عجیب و غریب جناب خان با خاطره بازی دوران تحصیل خود وارد شد و از روزهایی گفت که عجایب تغییر فصل و آب و هوا را در تهران داریم می بینیم، با توجه به سفری که که دوشب گذشته به ماهشهر داشت گفت : آنقدر هوای ماهشهر گرمه کولر گازی هم که جواب نمیده، بلکه ازت یازده تا سوال میپرسه . آبادان برعکس تهران و شهر های دیگر 11 فصل دارد، خب بالاخره در یه مورادی باید تفاوتی با دیگر شهر ها و استان ها داشته باشد. *شیطنت های جناب خان در مدرسه بهترین خاطرات آدم در همان دوران مدرسه اتفاق می افتد . روز قشنگی بود کل کلاس یک دست سفید پوش، آرد رو ریخیتم روی پنکه سقفی و همین که معلم وارد کلاس شد پنکه را روشن کرد و تمام کلاس سفید شد . من در این کار دخالتی نداشتم فقط قلاب گرفتم تا یکی از بچه ها آرد را بریزه روی پنکه و گرنه ربطی به من نداشت . تنها چیز هایی که خیلی دوست داشتم زنگ تفریح، دستشویی رفتن، تغذیه، سمبوسه، فلافل، کالباس، نون و پنیر، سبزی، لقمه ها و خوراکی بچه ها بود که به زور می گرفتیم و می خوردیم. *جناب خان به دنبال بچه ی دبستانیش می گردد احلام و خانوداه اش بعد از شنیدن به مدرسه رفتن پسر بهنام شرط دیگری را پیش پای جناب خان گذاشتن . شرطی که جناب خان را مجبور کرد به دنبال بچه نداشته اش باشد تا او را اول مهر به مدرسه ببرد . *الوعده وفا ناصر ممدوح با توجه به قولی که در برنامه « خندوانه » به رامبد جوان و بینندگان داده بود در جمع جوانای که مستعد دوبله و کار صداپیشگی هستند قرار گرفت و در گفتگویی که داشت بیان کرد کار دوبله 40 درصد صدا و 60 درصد استعداد و توانایی است که امری ذاتی و درونی است. ممدوح درپایان با آرزوی موفیقت و ایامی به کام، آرزوی سلامتی و لبی خندان برای همه کرد. در ادامه ناظم مدرسه (نیما ) به همراه دستیارش وارد شدند و تک به تک برپا داد و ناخن ها ، موها و نوع پوشش دانش آموزان را بررسی کرد، جوان هم با تبریک مجدد سال تحصیلی جدید به ناظم او را همراهی کرد . بعد از پخش قسمتی از موسیقی «خندوانه» جوان طرح همسفره را یادآور شد و متنی را خواند که یاد آور روزهای خوش مدرسه و تداعی گر صف های پی در پی در حیاط، زنگ های ورزش، نیامدن معلم سر کلاس، گچ و تخته های سیاه و... بود. در پایان این شب که تمام شادیش را مدیون انرژی پرقدرت دانش آموزان بود، آقای ناظم وارد شد و از بچه ها پای تخته سفید «خندوانه» امتحان املاء گرفت و به اصرار جوان آواز خواند . زنگ آخر به صدا در آمد و حالا نوبت آن رسیده که کمربندها را بازکنیم و به احترام ملت شریف ایران بایستیم .
چهارشنبه ، ۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 9 صبح]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]