واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سردار خورشیدیآزاد از همکاری ارتش و سپاه میگوید
سرگرد ارتش تحریم بنیصدر را دور میزد/ روایت خمپارههای یواشکی
در دورهای از دفاع مقدس که بنیصدر اجازه فعالیت به بچههای سپاه نمیداد، همکاری سرگرد ارتش برای تک زدن مهمات توسط بچههای سپاه در نوع خود خواندنی است.
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، حاج احمد خورشیدیآزاد یکی از سرداران هشت سال دفاع مقدس است که خاطرات زیادی از آن دوران با خود به یادگار دارد و در همین خصوص با ذکر خاطرهای گفت: در ماههای اول جنگ که در آبادان میجنگیدیم قدرت آتش دشمن نه تنها خیلی زیادتر از ما بود بلکه اصلا قابل قیاس نبود. وی گفت: ما روزی 30 گلوله خمپاره میزدیم و دشمن 3 هزار تا، همان روزهایی بود که بنیصدر به ارتش دستور داده بود به سپاه مهمات ندهد. خورشیدی بیان کرد: تلفات ما بالا میرفت که بالاخره دل به دریا زدیم و به همراه شهید مهدی درخشان رفتیم به طرف ادوات ارتش، وقتی به آنجا رسیدیم پرسوجو کردیم معلوم شد فرمانده ادوات ارتش فردی به نام سرگرد دهقان است. وی افزود: رفتیم پیش ایشان به محض وارد شدن به سنگر دیدم شهید مهدی رفت طرفش و او را در آغوش گرفت، فکر کردم میخواهد با این کار دل او را به دست بیاورد، چند دقیقه که گذشت معلوم شد سروان از رؤسای گارد دانشگاه جندی شاپور بوده که با دانشجویان هم رابطه خوبی داشته و مهدی را چند بار از دست ساواکیها نجات داده بود. خورشیدیآزاد گفت: خلاصه گفتیم که برای چه آمدهایم، سروان گفت میدانید که نمیتوانم بطور مستقیم به سپاه مهمات بدهیم اما شما را راهنمایی میکنم تا به مهمات برسید و راهش این که شبها به انبار مهمات ما در فلان جا بروید و از درب پشتی که نگهبان نداریم وارد شده و هر شب تعدادی ببرید. وی افزود: با این برخورد سروان انگار جانی دیگر گرفتیم و از او خداحافظی کرده و آمدیم، یادش بخیر شهید رحیم محسنی که نیروی داوطلب بود و با خودروی شخصی خودش با جبهه آمده بود هماهنگ کردیم و شبها 3 تایی میرفتیم تا نزدیکی انبار مهمات ارتش و سر کوچه ماشین را خاموش میکردیم و هل میدادیم تا نزدیک در پشت انبار و یواشکی به دور از چشم نگهبان گلوله خمپاره بر میداشتیم. این فرمانده هشت سال دفاع مقدس گفت: برگشتن عذابی داشتیم چرا که باید همان مسیر تا سر کوچه را با بار ماشین پر مهمات هل میدادیم و این برنامه ادامه داشت تا اینکه یک روز سرگرد سراسیمه آمد مقر ما و گفت که بازرس آمده و فهمیده خبرهایی است و قول دادهام تکرار نشود و او هم گزارش مرا نداده لطفا دیگر نیایید. و البته خاطره بد به دنبال آن همین که رحیم محسنی بر اثر اصابت گلوله خمپاره سر از تنش جدا شد و مظلومانه به شهادت رسید و دوباره ما ماندیم با کمبود شدید مهمات، یادش بخیر شهید محسنی انصافا یکی یکدونه بود. انتهای پیام/2571/ع40
94/07/01 - 09:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]