واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری دانشجو: هیاهو و جشن و پایکوبی پیروزی هسته ای، ترجیع بند کلام هر روزه مسئولان است و با ربط و بی ربط درباره آن سخن می گویند و از مزایا و طعم گوارا و خنک سرابی که قرار است به جای آب به مردم نوشانده شود سخن می گویند! این همه در حالی ست که با گذر از نیمه عمر دولت یازدهم، نه چرخ اقتصاد در گردش است و نه چرخ هسته ای و ظاهرا کسی هم قرار نیست برای آن فکری بکند!به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو» روزنامه کیهان امروز در صفحه اول خود طی گزارشی نوشت: وضعیت سهامداران بورس و آنها که سرمایه و هستی اشان را با درخواست و اصرار دولتمردان و شخص رئیس جمهور به بازار سرمایه آوردند، روز به روز بدتر می شود، ورشکستگی و احساس پشیمانی از اعتماد به وعده ها، تنها دستاورد کسانی است که شعارهای انتخاباتی مبنی بر استفاده از دانش و سواد متخصصان را باور کرده بودند! به جز آنها، مردم دیگری که نه در بورس سرمایه ای دارند و نه در جایی دیگر، برخلاف آنچه گفته شده و برایش جشن گرفته می شود، گرانی مکرر کالاها و خدمات عمومی و دولتی را با همه وجود لمس می کنند و معلوم نیست آن همه هیاهو چه کارکردی داشته است!؟ در سوی دیگر، مسکن، آرزویی که برای خیلی ها دست یافتنی شده بود، به حال خود رها شد و کسی برنامه ای برای خانه دار کردن مردم و دهک های کم درآمد ندارد! مشکل ریزگردها و خشکی دریاچه ارومیه حل نشد اما معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست، به سیاحت در قطب شمال به همراه اعضا خانواده مشغول است! فازهای مهم و حیاتی پارس جنوبی در طول دو سال گذشته تنها کمتر از نیم درصد پیشرفت داشته! اما در همین مدت موفق شدیم رکورد تاریخی واردات بنزین در یک روز را بشکنیم! آنهم بنزین پاتیلی و فاقد هرگونه استاندارد اولیه! بانک ها اما کماکان با قدرت و قوت به کار خود که دوشیدن اقتصاد بیمار جامعه است ادامه می دهند و با بکار بردن پیشرفته ترین حیله های قانونی و در مقابل چشمانی که ظاهرا عمدا به روی هم گذاشته شده، با سود تاریخی و بی نظیری که در دنیا مشابهی ندارد، یعنی با سود 48 درصد به مردم نیازمند و بیچاره وام می دهند! صنایع در بدترین وضعیت ممکن نالان از کمبود نقدینگی، با سخت ترین مشکلات متصور دست و پنجه نرم می کنند و هیچ روزنه امیدی برایشان در نظر گرفته نمی شود! نه یک ریال یارانه تولید پرداخت شده و می شود، نه وام و نقدینه ای به پیکر نیمه جان آنها تزریق می شود که البته با سود 48 درصد، همان بهتر که نشود! واردات کالاهای مصرفی- که به سادگی و کمترین برنامه ریزی قابل تولید در کشور است- اوج گرفته و اشتغال برای کارگران خارجی روز به روز بیشتر و بیشتر می شود. شاید در ادامه این فهرست تلخ بتوان ده ها و صدها معضل و مشکل دیگر را هم برشمرد که ناشی از وعده های غیرواقعی، رفتار غیرصادقانه با مردم، اقدامات خلاف عقل و علم و... است و جز تلخی چیزی نمی افزاید. اما در سوی دیگر شعار و هیاهوی دست یافتن به بزرگ ترین پیروزی قرن و تاریخ و ... همچنان برپاست! هیاهو و جشن و پایکوبی پیروزی هسته ای، ترجیع بند کلام هر روزه مسئولان است و با ربط و بی ربط درباره آن سخن می گویند و از مزایا و طعم گوارا و خنک سرابی که قرار است به جای آب به مردم نوشانده شود سخن می گویند! این همه در حالی ست که با گذر از نیمه عمر دولت یازدهم، نه چرخ اقتصاد در گردش است و نه چرخ هسته ای و ظاهرا کسی هم قرار نیست برای آن فکری بکند! بازار سرمایه و جشن هسته ای! با همه وعده هایی که از روز اول درباره انقلاب و انفجار در بورس و ارزش سهام سهامداران بعد از حصول توافق هسته ای و ارائه چند مرحله شامل تاثیر مرحله توافق، تاثیر اجرا و... گفته می شد، آنچه تاکنون واقعیت پیدا کرده، زیان پی در پی در ریزش مکرر شاخص هاست و کسی نمی داند این روند فاجعه بار کی و کجا قرار است متوقف شود!؟ هیچ مسئولی حاضر نیست حتی از مال باختگان عذرخواهی ساده ای بکند و حتی در لفظ خود را شریک غم مردم بداند! درباره راز این سقوط حرف و حدیث های فراوانی است، از ماجرای نفتی ها و پتروشیمی ها تا ارزان کردن برای خرید از ما بهتران و حتی برای زمینه سازی خرید خارجی ها و... اما هرچه هست و هر گزاره ای درست باشد، یک چیز قابل انکار نیست و آن نابودی هستی مردم و تماشای کارگزاران دولتی است. جیب مردم، بانک مرکزی، تورم! شاید اگر به هر کس بگویند با کلمات بالا جمله ای بسازد، بلافاصله یاد جمله معروف رئیس جمهور می افتد که گفته بود: «معیار تورم جیب مردم است نه آمار بانک مرکزی و مرکز آمار» اکنون و در نیمه راه عمر دولت یازدهم، تورم کاهش چشمگیری داشته است و به حدود 15 درصد رسیده و با وعده مسئولان قرار است به زیر ده درصد هم برسد اما... اما روی کاغذ و در همان آمار بانک مرکزی! ولی جلوگیری از جیب مردم از واقعیتی دیگر سخن می گوید بیش از 4 بار افزایش رسمی و اعلام شده قیمت لبنیات در کمتر از 10 ماه رکورد جدید دولت تدبیر و امید است که البته این آمار، جدا از افزایش غیررسمی قیمت هاست. بگذریم از کاهش وزن در کیفیت محصولات که دزدی آشکار از جیب مردم است و کسی به آن توجهی نمی کند! حامل های انرژی با افزایش قیمت چندباره، بخش مهمی از درآمد مردم را می بلعد و البته همزمان از ضرورت افزایش بیشتر آنها سخن گفته می شود! نرخ حمل و نقل در بسیاری از مسیرها چند برابر شده و شرکت های شبه خصوصی و خصوصی، با حداقل خدمات با پشت چشم نازک کردن برای مردم غرولند می کنند که؛ صرف نمی کند! و... با این حال مسئولان کماکان معتقدند قیمت ها کاهش پیدا کرده، تورم کم شده، مردم خوشبخت شده اند و هر کس دلش از ترس بازگشت روزهای سیاه گذشته شور نزند، شرف ندارد! اتاق فکر با طعم فامیل دور مفسد اقتصادی و غیره این روزها فهرست خواهرزاده هایی که در دولت یازدهم پست های مهم مشورتی و اجرایی بدست آورده اند، یا فامیل های دور و نزدیکی که بر سر سفره پرنعمت دولت یازدهم نشسته اند، در فضای مجازی دست به دست می شود از رعایت شایسته سالاری شدید در دولت خبر می دهد! معلوم است وقتی کار به جمع و گعده فامیلی برسد،چه افکار پرثمر و پربرکتی برای اقتصاد بیچاره و مردم رقم می خورد و از سوی دیگر سپردن همزمان مسئولیت ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و ستادی که برای امر مهم و معقول اقتصاد مقاومتی طراحی شده است، به معاون اول رئیس جمهور که به قرار اسناد دیوان محاسبات، دارای سابقه محکومیت است، از شاهکارهای دیگر دولت یازدهم است که هنوز بعد از 2 سال، همه کاستی ها و کمبودهایش را با حمله به دولت قبل جبران می کند و احتمال می رود با این کارها هم 4 سال را به خوبی و خوشی سپری کند! اینجاست که شایسته سالاری ترجمان جدیدی پیدا می کند و میزان صداقت با مردم بیش از پیش آشکار می شود! حراج منابع ملی با چراغ خاموش یا چراغ روشن!؟ اگر، پیش از این ضربه زدن به منافع ملی و فروختن آنها به نورچشمی ها، پنهانی و مخفی بود، اکنون این روال تغییر کرده و ظاهرا کسی از این کار ابایی ندارد! و در یک نمونه، واگذاری یک کارخانه از بیت المال مظلوم 430 میلیارد تومان زیر قیمت واقعی در دولت یازدهم و در عین مخالفت همه کارشناسان و آگاهان و نمایندگان مجلس رقم خورد تا میزان پایبندی به قانون بیش از پیش آشکار شود! و البته مسئول مربوطه این تفاوت هنگفت را با کلمه تاریخی «چیزکی اختلاف» رفع و رجوع کرد! همه اینها در حالیست که انتظار عمومی از شعارها و وعده های دولتمردان این بود که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم زندگی مردم اما اکنون اولی به کندی و دومی معکوس می چرخد... !
چهارشنبه ، ۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]