تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا داناست به هر رازى كه مردم در دل نهان داشته اند، و به نجواى آهسته رازگويان و به هر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826716750




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شرح علامه جعفری بر دعای عرفه


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه رسالت: اشاره: نوشتار پیش رو گزیده شرحی است بر دعای پر فیض عرفه به قلم مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) که در کتابی با عنوان نیایش امام حسین (علیه السلام) در صحرای عرفات گرد آمده است. علامه جعفری در این کتاب با مشی عرفانی خود ترجمه و شرح به یادماندنی و زیبا از دعای عرفه از خود بر جای گذاشته است. این عالم ربانی در سال 1377 دار فانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق پیوست و در حرم رضوی به خاک سپرده شد. آن حالت روحی که میان انسان و معبودش رابطه انس ایجاد کرده و او را در جاذبه ربوبی قرار می دهد، نیایش نامیده می شود. در آن هنگام که شما موقعیت واقعی خود را در جهان با عظمت هستی درک می کنید، در حال نیایش به سر می برید؛ زیرا فقط در این حال است که خود را مانند تابلویی بی اختیار در زیر دست نقاش ازل و ابد نهاده اید.  زندگی بی نیایش و حیات بیرون از جاذبیت کمال الهی همان جام خالی است که هنگام تولد به لب مان می چسبانیم و موقع مرگ آن را دور می اندازیم. در هیچ یک از فعالیت های روانی ما پدیده ای را نمی توان نشان داد که از فعالیت روح به هنگام نیایش عمیق تر و گسترده تر باشد. درک ما، مشاعر ما، تخیل ما، تفکر ما، وجدان با عظمت تر از جهان هستی ما، همگی و همگی در حال نیایش در هم می آمیزند و اقیانوس جان را می شورانند. در همه اوقات و همه لحظات زندگی نیایش برای ما امکان پذیر است، زیرا همیشه روزنه هایی از دیوارهای این کیهان کهنسال به سوی بی نهایت باز است و ما از رصدگاه این کالبد خاکی همواره می توانیم آن سوی جهان را نظاره کنیم؛ ولی سرود نیایشی که از اعماق جان برمی آید، به احساس خاموشی مطلق در جهان طبیعت شور و اشتیاقی دارد. شاید روح انسانی در خاموشی مطلق راز دیگری در  می یابد. برای همین است نیایش شبانگاهی لذت وصف ناپذیری دارد. خداوند مهربان با عنایت بی چونش گام های ما را به عرفات رسانده است. آخرین ساعات روز عرفه است. در نقطه ای از این صحرای ملکوتی شخصی در دامنه کوهی به حالت نیایش درآمده، دل در ملکوت، دست ها به سوی آسمان، چشم به آفاق بی کران، گاهی تبسم از ابتهاج بر لبانش، گاهی دانه هایی از اشک شوق در چشمانش. این شخص که نیایش می کند کیست؟ او فرزند علی بن ابی طالب(ع) است. این شخص سالک راه حق و حقیقت و عاشق راستین وجه الله و رضوان الله و لقاء الله، حسین بن علی(ع) است، این است آن کاروان سالار شهیدان اصول انسانی و ارزش های والای عالم وجود. «اَللهُم اِنى اَرْغَبُ إِلَیْک وَاَشْهَدُ بِالربُـوبِیةِ لَک مُقِراً بِـاَنک رَبى وَ اِلَیْک مَرَدى» آن کدامین قدرت است که بتواند در برابر قضای الهی عرض وجود کند در حالی که خود جزئی از قضای الهی است؟ آن کدامین اراده است که بتواند در مقابل اراده خداوندی، خود را بنمایاند در صورتی که وجود آن اراده از نتایح اراده خداوندی است. چگونه ممکن است مشابه صنعت خداوند خلاق پدید آورد در صورتی که هیچ سازنده ای نمی تواند ذره ای از نیستی به عرصه هستی وارد کند و بر همه امکانات و استعدادها و ماهیت اجزای صنع خود عالم و بر استفاده از همه آنها توانا باشد. آن کس که اشتیاق به دیدار تو در نهادش نیست از هستی خود بهره ای نخواهد برد و آن کس که میل کشش به بارگاه تو ندارد هیچ حقیقتی نتواند او را جذب کند. «جان بی جمال جانان میل جهان ندارد/هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد» (حافظ) من از سویدای دل به خداوند یکتا و بی نیاز مطلق شهادت می دهم، در این شهادت همه ادراکات و مشاعرم یکدیگر را یاری می کنند. همچنان به دوام فیض تو ای فیاض مطلق اقرار می نمایم؛ زیرا می دانم حتی یک لحظه انقطاع فیض ربوبی تو عالم هستی را رهسپار نیستی می کند، به طوری که حتی ذره ای از گرد آن در صفحه وجود نخواهد ماند، چه رسد به اینکه موجودی فقیر و ناتوان با دمی ناچیز از خزان قهر تو معدوم می شود و خبری از هستی اش نمی ماند. بازگشت نهایی به سوی تو و طومار سرنوشت نهایی همه آدمیان در پیشگاه تو گشاده خواهد شد. جریان قانونی حیات ما «انا لله و انا الیه راجعون» است. مگر نه این است که آنچه از بالا شروع شده است در پایین پایان نمی یابد؟ «اَللهُم اجْعَـلْنى اَخْشاک کانى اَراک وَاَسْعِـدْنى بِـتَقویک وَلا تُـشْقِنـى بِمَعْصِیَتِک وَخِرْلى فى قَضآئِک وَبارِک لى فى قَدَرِک حَتى لا احِب تَعْجیلَ ما «اَخرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجلْتَ» محرومیت ما انسان ها از نعمت عظمای محاسبه و تعظیم و خشیت در باره مقام ربوبی معلول آن است که ما به جای دریافت حقیقی خدا مفهومی محدود از خدا را که حتی از مشخصات بشری خود نیز به آن ضمیمه می کنیم در گوشه ای از درون قرار  می دهیم که تنها هنگام گرفتاری ها و اضطراب ها سراغ آن را می گیریم. بارالها! حق است که ما را با خطاب توبیخ آمیزت هشدار دهی که: «ما لکم لاترجون لله وقارا؛ چه شده است شما را که واقعیت با عظمت خداوندی را به جای نمی آورید و امید به او نمی بندید!» (نوح:13) به هر شکل باید بدانیم که برای وصل به سعادت حقیقی راهی جز تقوای واقعی که همان صیانت تکاملی ذات است نداریم، محال است بدون پیوند دادن حیات و موت به خدا بتوانیم از تقوای واقعی بهره مند شویم؛ «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» (انعام: 162) خدایا! اگر از تو دور نیفتاده بودم همواره خشیت از تو و هراس از ناپاکی ها داشتم و دور گناهان نمی گشتم، به قضای ربانی و قدر مبارک تو آنچنان خشنود می شدم که گویی نقشه آن دو را با رغبت کامل و با قلم خود کشیده ام. «اَللهُم هذا ثَنائى عَلَیْک مُمَجداً وَاِخْلاصـى لِـذِکـرِک مُـوَحداً وَ اِقْـرارى بِـالائِک مُعَدداً وَ اِنْ کنْتُ مُقِراً اَنى لَمْ اُحْصِها لِکثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَت َقادُمِها اِلى حادِثٍ ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهدُنى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنى وَ بَرَاْتَنى مِنْ اَولِ الْعُمْرِ مِنَ الاِْغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ وَِ …وَلَوْ رَفَدَنى عَلى قَدْرِ ذِکرِ نِعْمَتِک جَمیعُ الْعالَمینَ مِنَ الاَولینَ وَ الاْ خِرینَ ما قَدَرْتُ وَلاهُمْ عَلى ذلِک» در این هنگام سرور شهیدان، فخر یگانه پرستان، سرسلسله نیایشگران پیشگاه ربوبی، حضرت حسین بن علی (ع) بار دیگر موقعیت بندگی خود را در برابر معبود مطلق هستی شهود می کند، در آن مکان و فضای مقدس (صحرای عرفات) حالی او را در بر گرفته که او خویشتن خالص خود را در ارتباط با خالق کائنات - در حالی که از رگ گردن به او نزدیک تر است - درک می کند و با کمال صراحت اعتراف می کند که اگر همه عالمیان از اولین آنها گرفته تا آخرین آنها با او همصدا شوند و یکدیگر را یاری کنند که قدر و منزلت و ارزش و اندازه نعمت های مادی و معنوی خداوند را که به آنان عنایت فرموده است، بیان کنند از توانایی آنها خارج خواهد بود. «سُبْحانَک لا اِلهَ اِلا اَنْتَ اَللهُم ُ اِنـک تُـجـیبُ الْـمُـضْـطَــر وَتَـکـشِـف السوءَوَتُغیثُ الْمَکرُوبَ وَتَشْفِى السقیمَ وَتُغْـنِى الْـفَقیرَ وَتَـجْبُرُ الْکسـیرَوَتَـرْحَمُ الصغیرَ وَتُعینُ الْکبیرَ وَلَیْسَ دُونَک ظَهیرُ وَلا فَوْقَک قَدیرُ وَاَنْتَ الْعَلِى الْکبیرُ…» در این نیایش مانند آیات قرآنی و نیایش ها و دعاهای دیگر نجات انسان ها از اضطرار و ناگواری و اندوه و بیماری و فقر و شکست و امثال این ناملایمات به خداوند سبحان نسبت داده است. درباره این نسبت مطلب مهمی را باید مورد توجه قرار دهیم؛ قرار دهنده سببیت ها در علل و عوامل خداوند متعال است به این معنا که خداوند مسبب الاسباب است که سببیت ها را در اسباب و علل قرار می دهد. «اِلـهـى اَنــَا الْـفَقیرُ فـى غِنـاىَ فکیف لا اَکونُ فَقیراً فى فَقْرى» خداوندا! شخصیت انسانی و موجودیت ما هر مقدار هم که استقلال و خود ساختگی از خویشتن نشان بدهد شالوده آن از همین جهان طبیعت تأمین می شود. سر تا پای وجود ما معلول هایی هستند که به وجود عوامل زیادی احتیاج دارندکه تحت اختیار ما نیستند. همچنین علل محاسبه نشده فراوانی نقص وجود ما را برای خود ما کاملاً اثبات می کند. پروردگارا! آن استقلال روحی را به ما عطا فرما که فریب از خود بی خبران را نخوریم. اگر افکار کوتاه آنان لحظاتی به خود بیاید، اگر شخصیت انسانی آنان بتواند اندکی از طغیان و سرکشی غرایز حیوانی شان بکاهد، متوجه خواهند شد که مقصود خداجویان و هدف خداگویان آن نیست که ما خود را کر کنیم، کور کنیم و فلج کنیم، سپس از خدای بزرگ بخواهیم خداوندا بیا برای ما گوش و چشم و اعضای سالمی عنایت فرما. مگر تن پروری و کوشش نکردن در راه تقویت زندگی مبارزه با خدا نیست؟ کسی که با خدا در حال پیکار است چگونه  می تواند خود را در حال نیایش ببیند؟ ما به مقام شامخ او چنین می گوییم: ای خدای بزرگ که به ما نیروی تلاش در زندگانی را عطا فرموده ای! عنایتی فرما که در تقویت این نیرو بکوشیم و آرمان های این زندگی گذران را با ارتباط بندگی با مقام شامخ تو شکوفا و بارور سازیم. اگر این نیایش از اعماق روح ما برخیزد در حقیقت ما به هدف اصلی نایل شده ایم. یعنی به همان اندازه که نیروی زندگانی را افزایش داده ایم آرمان زندگانی را شکوفا و بارور ساخته ایم. این است معنای نیازمندی ما که در هر لحظه در تمام ذرات وجود ما احساس می شود. خداوندا! ما به تو روی می آوریم و هر لحظه نیازمندی خود را با ارتباط به تو به بی نیازی مبدل می سازیم. «اِلهى مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِىَ فَکیْف َلا تَکونُ مَساویهِ مَساوِىَ» تمایلات نفسانی ما حرکات و سکنات ما را پسندیده جلوه می دهد. کردارهایی را انجام داده و آنها را با قیافه زیبا و خوشایند به دیگران - حتی گاهی به خودمان هم - جلوه گر می سازیم. اگر تفکرات ما تا اندازه ای عالی تر بود و به تعقلات نارسای خود هم در مقابل اندیشه های  تحمیلی دیگران توجهی داشتیم در آن موقع می دیدیم که تصور کمال در نتیجه اعمال نیکو برای ما مطرح می شود و خود را با انجام کار نیک متعالی می بینیم یا به قصد تعالی و تکامل کارهای شایسته را انجام می دهیم، چه اندازه خود را فریب داده و در سراشیبی پستی سقوط کرده ایم. این خودفریبی از آن جهت است که ما درون خود کاملاً درک می کنیم که ارضای حس خودپرستی به هر طریقی - هر چند به عنوان هدف گیری تکامل - بوده باشد از نقش و نگار به قیافه زشت خود تجاوز نمی کند. «کیْف َیُسْتَدَل عَلَیْک بِما هُوَ وُجُودِهِ مُفْتَقِرُ اِلَیْک» بی نیاز پروردگارا! خورشید عنایتت را بیفروز و آنگاه چراغی از آن خورشید فرا راهم گیر تا احتیاجی به نظاره در موجودات که سرتا پا مستمند وجود تو هستند نداشته باشم. با آن استدلال که از عقل و دانش نتیجه می شود هرگز آرزوی وصل به پیشگاه تو را که نهایت آرمان ماست نتوان داشت. «اَیَکـونُ لِغَیْرِک مِـنَ الظهُـورِ ما لَیْسَ لَک حَتـى یَکونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَک مَتى غِبْتَ حَتـى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُل عَلیْک وَمَتى بَعُدْتَ حَتى تَکونَ الاْ ثارُ هِىَ التى تُوصِلُ اِلَیْک» بار پروردگارا! آن هنگام که حالت زودگذر روانی ام را کنار می گذارم و به خود آمده با دقت می نگرم، می بینم روشنایی جمال و جلالت در جهان هستی آشکارتر از هر چیز است و برای آن وجود بدیهی، خفا و پوشیدگی نیست که چراغی سر راهم بگیرم و بارگاه ربوبی تو جستجو کنم، زیرا هر آنگاه که حقیقتی را دلیلی برای راهم فرض می کنم، با کمی تأمل درک می کنم که سازنده همین دلیل و فروزنده همین چراغ راه نیز تویی.


سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن