تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816811801




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اتفاقی مرموز در کره شمالی


واضح آرشیو وب فارسی:کارگر آنلاین: تا چهار سال پیش او بود و دیگر اثری از او دیده نشد. در مورد کره شمالی صحبت می کنیم؛ اتفاقی مرموز پیرامون دختری به نام «مون سو گیونگ» که به معمای بزرگ بدل شد.کارگرآنلاین : پدر و مادر مون سو گیونگ (Mun Su Gyong) چهار سال پیش در پیونگ یانگ نامه ای رنگارنگ که با قلب های صورتی تزئین شده بود را از دخترشان دریافت کردند. چند عکس از دخترشان هم داخل پاکت نامه بود. مردم کره شمالی اغلب به اینترنت دسترسی ندارند و برای برقراری ارتباط هنوز از همان شیوه های سنتی استفاده می کنند. آن نامه حالا به یکی از دارایی های ارزشمند خانواده سو گیونگ تبدیل شده است. اگر آن مطالب برای آن ها ایمیل شده بود، هرگز تا این اندازه ارزشمند نمی شد. آن نامه آخرین خبری است که آقا و خانم سو گیونگ از دخترشان دارند. مون در آن زمان تنها ۲۰ سال داشت. او در آن نامه گفته بود که به زودی به خانه بازخواهد گشت. سه سال پیش از آن روز، والدین مون به این مسئله افتخار می کردند که دخترشان قرار است در یک رستوران متعلق به کره شمالی در پنوم پن (پایتخت کشور کامبوج) مشغول به کار شود. رویه های استخدامی در آن رستوران دشوار بوده و همین مسئله موجب خرسندی والدین مون شده بود. رستوران هایی از این دست یکی از منابع درآمدی ارزی کره شمالی محسوب می شوند. دلیلش نیز مشخص است: تحریم های بین المللی به دلیل برنامه هسته ای این کشور علیه آن ها وضع شده و این رستوران ها از اهمیت بالایی برای کره شمالی برخوردار هستند. بنابراین، دخترهایی که به استخدام این رستوران ها درمی آیند، باید ویژگی های خاصی داشته باشند: زیبایی، صدای خوب برای آوازخوانی، رقص و از همه چیز مهم تر وفاداری به کره شمالی. او چگونه ناپدید شد؟ مون سو گیونگ چند هفته پس از آن نامه ناپدید شد. او در آن نامه از پدر و مادرش خواسته بود که آماده ی بازگشت او باشند و مقدمات دانشگاه رفتن او را بچینند. همکاران مون سو گیونگ که هم وطن او هم بودند، می گویند: «مشتریان ثابت رستوران که با مون دوست شده بودند او را ربودند.» مدیر سابق آن رستوران معتقد است که آن مردها جاسوس های کره شمالی بودند و دو سال تمام از مشتریان ثابت رستوران بودند. آن ها خود را جای تاجران کره شمالی جا زده بودند. چندین شاهد به سی ان ان اطلاع دادند که چند مرد مون را به زور سوار خودرو کردند و او را بردند. اما یکی از مقامات کره جنوبی ادعا کرد که این گفته از کاملا بی اساس است. حال آنچه اهمیت دارد ناپدید شدن مون است. خانواده او بسیار از این بابت نگران هستند. کیم سون جونگ (مادر) و مون سونگ جین (پدر) این دختر بسیار مضطرب هستند سفر به پیونگ یانگ سی ان ان با والدین مون در آپارتمان آن ها در پیونگ یانگ دیدار کرد. آن ها اتاق دخترشان را کاملا تمیز و دست نخورده نگه داشته اند. او حتی وسایل شخصی خودش را هم برای برادرش ارسال کرده بود. کیم سون جونگ، مادر مون، می گوید: «هر روز که از سرکار به خانه می آیم، به اتاق او می روم تا ببینم چیزی تغیر کرده است. دوست دارم یک روز به خانه بروم و ببینم که او برگشته است.» مادر مون هنرمند است و پدرش «مون سونگ جین» نیز افسر پلیس است. آن ها وقتی آلبوم عکس دخترشان را به من نشان می دهند، اشک از چشمانشان جاری شده بود؛ البته از لبخندی که گاه و بیگاه بر روی چهره شان نقش می بست نیز نمی شد گذشت. آن ها از خاطرات کودکی دخترشان می گفتند و زمزمه عشق را می شد از صدایشان فهمید. بیشتر خاطرات ما حالا بر روی فیسبوک نقش می بندد، اما در کره شمالی همان شیوه های سنتی هنوز به کار گرفته می شود. زمانی که دخترشان به استخدام رستوران کره شمالی درآمد، آن ها سر از پا نمی شناختند. البته همان موقع هم می دانستند که دخترشان به مدت سه یا چهار سال از پیش آن ها خواهد رفت و خبری از مرخصی هم نیست. کره شمالی تنها به کسانی اعتماد می کرد که می دانست آن ها برخواهند گشت. مردم کره شمالی زمانی که در کشور دیگر زندگی می کنند، به ارزش های اجتماعی خود احترام می گذارند. در ضمن، دولت کره شمالی مسکن، خوراک و هزینه تحصیلات آن ها را می پردازد. پدر و مادر مون می گویند که دخترشان قلبی پاک داشت. خیابانی در پنوم پنِ کامبوج به نام رهبر پیشین کره شمالی «کیم ایل سونگ» نام گذاری شده بود و مون برای تمیز کردن نام علامت خیابان وقت می گذاشتند. مون از محل کار خود، همکارانش و لباس های مدرنی که می پوشید، عکس می گرفت و به خانه می فرستاد. باوفا و متعهد پدر و مادر مون می گویند که دخترشان همیشه به خانواده، کشور و رهبرش وفادار بوده است. آن ها می گویند تنها دلیلی که می توانست مانع بازگشت او به کره شمالی شود «آدم ربایی یا فریب خوردن» است. وقتی پدر و مادر مون آلبوم عکس دخترشان را به من نشان می دهند، اشک از چشمانشان جاری شده بود؛ البته از لبخندی که گاه و بیگاه بر روی چهره شان نقش می بست نیز نمی شد گذشت. از دهه ۹۰ میلادی، ده ها هزار نفر از کره شمالی به کره جنوبی رفته اند؛ سفری که افراد باید جانشان را در کف دستشان بگذارند. اما این افراد می گویند که خوشحال اند که از سرکوب و فقر فرار کرده اند. دولت کره شمالی می گوید که آن افراد یا مجرم هستند و می خواهند از گذشته خود فرار کنند، و یا قربانی باندهای قاچاق انسان شده و فریب خورده اند. به همین دلیل آن ها مجبور شده اند که در مورد کره شمالی دروغ بگویند تا زنده بمانند. ناپدید شدن مون خانواده او را به شدت رنجانده است. پدر مون می گوید: «درد این اتفاق هنوز از دوش خانواده ما برداشته نشده و بیشتر هم شده است.» مادر مون به لنز دوربین خیره شده و می گوید: «ما تا آخرین روز زندگی منتظر تو خواهیم ماند. من به تو کاملا اعتماد دارم.» منبع: فرادید


سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کارگر آنلاین]
[مشاهده در: www.kargaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن